جمشید عنبرستانی – سلسله پهلوی با تمام خدمات شایسته و پر افتخار دو پادشاه بزرگ این خاندان در عرصههای داخلی و خارجی و قرار دادن کشور و ملت ایران در مسیر پیشرفت و ترقی و کسب یک جایگاه قابل احترام در جامعه جهانی، سرانجام در اثر خیانت قدرتهای جهانی به شاه و خیانت نزدیکان و روشنفکران بیسواد و ناسپاس و مردم فریبخورده در شورش سال ۵۷ به انقراض کشیده شد.
بیش از چهار دهه از فروپاشی نظام شاهنشاهی ایران گذشته است. دوستداران نظام پادشاهی برای گذار از حکومت روضهخوانهای شارلاتان، عوامفریب و ضد ایرانی و پیوند و اتصال دوباره حلقه پاره شده پادشاهی که پاسدار و نگاهدارنده فرهنگ و تاریخ چندهزار ساله این سرزمین کهنسال و اتحاد اقوام ایرانی بوده است، شاهزاده رضا پهلوی را به عنوان میراثدار خاندان پهلوی و وارث تاج و تخت برای بازگشت به فرهنگ و تاریخ ایرانی تنها آلترناتیو ممکن میدانند.
آنچه مشهود است شاهزاده رضا پهلوی علاقهای به شاه شدن و یا نظام پادشاهی ندارد و برای سرنوشت و آینده سیاسی خود در ایران، ایشان بدون آنکه جنمی در راه آزادی کشور از خود نشان داده باشد توپ را در زمین ملت انداخته و ادعا نموده تسلیم خواست ملت پس از براندازی حکومت ملایان است.
آقای رضا پهلوی از اینکه تحت فشار برای قبول مسئولیت رهبری باشد و یا اینکه او را پادشاه آینده ایران تصور کنند دل خوشی ندارد و این امر را نقض کننده حقوق انسانی خود میپندارد. ایشان در جملهای بسیار محترمانه و متین آب پاکی را به روی دستان هواداران خود و حامیان پادشاهی ریخت و گفت من جمهوری را به پادشاهی ترجیح میدهم.
آقای رضا پهلوی میراثدار یک سلسله منقرض شده است و در این سالهای طولانی زندگی در تبعید هیچ تلاش شایسته و بایستهای جهت آزادی کشور و مردم ایران از جهنم جمهوری اسلامی انجام نداده و بدون تعارف و رودربایستی باید این واقعیت را بپذیریم که شاهزاده رضا پهلوی یک سیاستمدار مسئولیتپذیر نیست و قدرت رهبری ندارد و کارنامه فعالیتهای ایشان در این سالها بیانگر این امر است.
از طرفی هواداران آقای رضا پهلوی و طرفداران پادشاهی نباید از حرفها و دیدگاههای سیاسی ایشان دلآزرده شوند زیرا وی به عنوان یک شهروند عادی حق انتخاب دارد و به حق و حقوق او اگر به آزادی و دمکراسی باور داریم باید احترام بگذاریم.
اگر در فردای آزادی، ملت بزرگ ایران به پادشاهی رای دادند شاید شاهزاده رضا پهلوی تنها نماینده برای این مقام نخواهد بود و شاید فردی دیگر و یا یک بانوی با اصالت و محترم ایرانی با انتخاب و رای مردم بنیانگذار سلسلهای نوین شود و تاج شاهی را بر سر بگذارد.
هیچگونه پیوند ملموسی میان ملت غرق شده در فقر و نکبت ایران و اپوزیسیونهای خارج از کشور وجود ندارد زیرا مردم صدای اپوزیسیون را نمیشنوند و شناخت درستی از عملکرد مدعیان آن ندارند و آنچه به گوش آنها رسیده آن است که هیچگونه اتحادی میان اپوزیسیونهای مخالف جمهوری اسلامی در برون مرز وجود ندارد و اینها همواره در جنگ و جدال با یکدیگر هستند. جمهوری اسلامی نیز با به کار گرفتن ترفندهای آخوندی و با تشکیل اپوزیسیونهای جعلی مخالف خود و رخنه دادن نفوذیهای خود در تشکیلات سیاسی یک درهم ریختگی مضحکی را ایجاد کرده است و به ریش همه میخندد.
رسانههای دولتی فارسیزبان در خارج کشور که با بودجههای کلان دولتی اداره میشوند و همچنین رسانههای فارسیزبان که با بودجه و سرمایهگذاری دولتهای دیگر کنترل و اداره میشوند، در گمراه کردن مردم و تحریف حقایق و در جهت حمایت از رژیم ملایان و یا جریان خاصی که در تضاد با منافع ملی مردم و کشور ایران طرح و برنامه دارند گام بر میدارند و بسیاری مدعیان مخالف جمهوری اسلامی از جمله شاهزاده رضا پهلوی با حضور خود در این رسانهها برای انجام مصاحبه و گفتگو یک اطمینان و مقبولیتی نزد مردم و مخاطبین برای این رسانههای فریبکار فراهم میکنند.
اپوزیسیون شدن برای گروهی محل کاسبی شده و درآمدهای بادآورده و این جماعت اگر روزی در ایران به قدرت برسند مانند آخوندها و اوباشان دزد حاکم تا زمانی که قدرت دارند اول به فکر پر کردن جیب خود خواهند بود و رسیدگی به امور کشور و ملت را به مسئول بعدی حواله میدهند. تعداد معدودی از اپوزیسیون و تلاشگران سیاسی که دستشان در جیب دولتها نیست و کاسبی سیاسی نمیکنند و میتوانند نقش تاثیرگذاری در تحولات داخلی و مردم داشته باشند صدایشان به گوش مردم ایران در یک سطح گسترده نمیرسد و از طرفی زیر ضرب اپوزیسیونهای کاسب و بازاری قرار دارند.
مخالفان پادشاهی و طرفداران جمهوری با تمام نیرو و تبلیغات گسترده تلاش میکنند برقراری دوباره سیستم پادشاهی در ایران را با دیکتاتوری همردیف کنند اما هیچ ضمانتی از اینکه سیستم جمهوری دیکتاتوری نخواهد بود ارائه نمیکنند.
اگر قانون در کشور حرف اول را بزند و پادشاه و رییس مملکت و یک کارگر ساده در چشم قانون یکسان دیده شوند هیچگاه شاهد دیکتاتوری چه در شکل پادشاهی و چه جمهوری نخواهیم بود. کشورهای پادشاهی اسکاندیناوی که قانون در این کشورها قدرت اول است از مرفهترین و متمدنترین کشورهای جهان هستند و قابل مقایسه با پادشاهان عرب منطقه خاورمیانه نیستند. ریاست جمهوری پوتین و بشار اسد و مادورو در ونزوئلا نیز نمونههای بارز دیکتاتوری سیستم جمهوری میباشند.
باید مروج نقش و قدرت قانون و احترام به آن در دوران پس از جمهوری اسلامی باشیم. مردم ایران دیگر آبدیده شدهاند و قدرت تشخیص دارند و با اطمینان میتوان ادعا کرد ملت ایران جایگاه شایسته خود را پس از سرنگونی حکومت ملایان باز خواهد یافت و در پناه قانون تن به دیکتاتوری چه پادشاهی و چه جمهوری نخواهد داد.
بر خلاف نظر نویسنده اعتقاد من این است که اقای رضا پهلوی سالیان درازی است که وظیفه شهروندی خود را با کار های سیاسی اش در مخالفت با جمهوری اسلامی به نحو شایسته ای به انجام رسانده و اعلام اخیر ایشان در رابطه با حکومت پادشاهی یا جمهوری نظر شخصی وی بوده و برای من محترم است زیرا به دموکراسی ایمان دارم. در واقع نظر اخیر اقای رضا پهلوی نشانه ایست از بلوغ فکری ایشان و تاثیر زندگی در یک کشور دموکراتیک. در حالیکه حملات واتهام های نویسنده درست در جهت عکس بوده و نشان میدهد که وی هیچ درسی از زندگی در کشوری دموکراتیک نگرفته!!!