پس از انتشار خبر جمعآوری و خمیر کردن کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹؛ سقوط امپراتوری شوروی در اروپا» در ایران، مترجم این کتاب آن را تکذیب کرده است.
در خبری که از سوی یک منبع مطلع در یکی از اتاقهای کلاب هاوس مطرح شده بود، اعلام شد که دستور دادهاند تا کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹؛ سقوط امپراتوری شوروی در اروپا» نوشته ویکتور شبشتین را جمع کنند!
بر اساس این گزارش، یک منبع آگاه از بازار نشر ایران در کلابهاوس اعلام کرد که با کتابفروشیها تماس گرفتهاند و دستور دادهاند که کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹؛ سقوط امپراتوری شوروی در اروپا» را جمعآوری کنید. این منبع آگاه همچنین گفته، قرار است تمام این کتابها خمیر شوند!
https://kayhan.london/1400/04/04/%d8%ac%d9%85%d8%b9%e2%80%8c%d8%a2%d9%88%d8%b1%db%8c-%d9%88-%d8%ae%d9%85%db%8c%d8%b1-%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a7%d9%86%d9%82%d9%84%d8%a7%d8%a8%e2%80%8c%d9%87%d8%a7
بیژن اشتری مترجم این کتاب در استوری خود در اینستاگرام آن را تکذیب کرده و در یک جمله نوشته است: «این خبر تکذیب میشود».
خبرنگار کیهان لندن پیش از انتشار خبر جمعآوری کتاب با منبعی که این خبر را در کلاب هاوس اعلام کرده بود تماس گرفت و این پاسخ را دریافت کرد که فعلا گفتهاند جمع کنید تا اطلاع بدهیم! مترجم این کتاب اما خبر مربوطه را که در کیهان لندن به نقل از منبعی که آن را در کلاب هاوس مطرح کرده بود، تکذیب کرده است.
کتاب «انقلاب های ۱۹۸۹» را ویکتور شبشتین در سال ۲۰۰۹ منتشر کرد و به تازگی با ترجمه بیژن اشتری از سوی نشر ثالث منتشر شده است.
ویکتور شبشتین، زاده سال ۱۹۵۶، نویسنده و تاریخنگار مجارستانی است که در مورد تاریخ روسیه، کمونیسم و ولادیمیر لنین فعالیت میکند. شبشتین که در شهر بوداپست به دنیا آمد، به عنوان ژورنالیست با بسیاری از مطبوعات برجستهی بریتانیا همکاری کرده است.
در برش منتخب بیژن اشتری مترجم از متن این کتاب آمده است: «دیپلمات برجسته شوروی در زمان گورباچف اوضاع رو به زوال کشورش را اینگونه خلاصه کرده است: ما میراثی چنان منفی را به ارث برده بودیم که به اجبار باید خودمان را از شرّ آن خلاص میکردیم. نخستین و مهمترین کاری که باید میکردیم، تغییر دادن تصویری بود که در اذهان جهانیان از کشورمان وجود داشت. ما باید به کشوری عادی تبدیل میشدیم، در حالی که نمیتوانستیم. ما دیگر نمیتوانستیم نقش یک کشور یاغی را بازی کنیم. ما در همه حیطهها به بنبست خورده و با دیوارهای آجری روبرو بودیم… ما از نظر افکار عمومی جهانیان همتراز اقوام وحشی به شمار میرفتیم. خارجیها از ما میترسیدند، اما همزمان هیچکدامشان احترامی برایمان قائل نبودند. ما از نظر آنها امپراتوری شرّ بودیم. ما به خاطر موضوعهایی مثل نقض حقوق بشر، نقض آزادی مهاجرت، سیاستهای جنگطلبانه و غیره مجبور شده بودیم به کنج خودمان بخزیم… تنها کاری که بلد بودیم سرکوب مردم خودمان بود.»