حسن منصور – خبر آمد که سیروس آموزگار، شخصیت ایراندوست و مهربان در ۸۷ سالگی در پاریس دیده از جهان فرو بسته است! این ضایعه جبرانناپذیر را به همسر گرامی ایشان بانو ویدا آموزگار و دو فرزند دلبند ایشان نازنین و همایون، نیز به حلقه دوستان نزدیک ایشان و دوستداران پرشمار ایشان تسلیت میگویم و خود به سوگ نشستهام.
او از پیشکسوتان جامعه مطبوعاتی ایران بود؛ سردبیر و نویسنده بود، داستاننویس بود، نمایشنامه مینوشت؛ نقد کتاب مینوشت؛ سخنران خوشسخنی بود، در رسانهها حضوری گرم و مودتساز داشت ولی این عرصهای است که دوستان مطبوعاتی ایشان دربارهاش خواهند نوشت. در عالم سیاست نیز سزاوار است که همکاران نزدیک وی سخن بگویند.
آنچه من میتوانم بگویم اینست که من این مرد دوستداشتنی و قابل احترام را حدود سی سال پیش در پاریس شناختم و آشنایی ما به سرعت به دوستی گرمی انجامید که عطر آن، فضای این سی سال را انباشت. در این سی سال، پیوسته در ارتباط با ایشان بودم و از دوستیها و سخنان صمیمانه و دلگرمکنندهی وی نیرو میگرفتم. او هرگز امید نجات کشور را از دست نداد و از کوشش فروگذار نکرد.
سیروس آموزگار دوستان پرشمار داشت و شخصیتهای پیرامون وی از شمار بیرون بودند. دلیل این فراوانی دوستان این بود که او برای دوستی، هماندیش بودن را شرط نمیگذاشت و از این رو در میان دوستانش از همه نحلههای فکری و سیاسی حضور داشتند تنها مشروط به اینکه صداقت میداشتند؛ بدینسان، او اُسوه رواداری بود.
خاطرات فراوان از ایشان دارم ولی سنگینی ضایعه، یارای نقل خاطره نمیدهد و از این رو تنها به نقل یک نکته میپردازم: روزی که در باره کابینه سی و هفت روزه زندهیاد شاپور بختیار سخن میگفتیم و او نکات فراوانی درباره حادثات زمانه نقل میکرد و از آنچه در پی آن بر ایشان و خانواده گذشت، از مصادره ملک و اموال و تخریب کتابخانه تا زندان و تبعید سخن میگفت، پرسیدم ارزیابی شما از شانس موفقیت دولت بختیار چه اندازه بود؟ گفت «خیلی کم، یک درصد!» گفتم با و جود این چگونه تن به بلا سپردید و مسئولیت همکاری را پذیرفتید؟ گفت، در آن اوضاع، این تنها کاری بود که برای نجات مردم و کشور از سقوط، از دستم ساخته بود و اگر چنان نمیکردم تا آخر عمر به خاطر عافیتطلبی، خطر نکردن و از دست دادن همان شانس یک درصدی نجات، خود را نکوهش میکردم ولی امروز میگویم ما کوشیدیم و نشد!
روحت شاد ویادت عزیز وگرامی باد ای دکتر سیروس آموزگار دوست داشتنی وای انسان راست گفتار ونیک کردارای ایرانی واقعا وطن پرست و پاک نهاد ای کاش درزمان تلاطم وطوفانی که شادروان بختیارشجاعانه و مردانه پا به عرصه گذاشت ودرآن شرایط خون وجنون دل به دریا زدوقبول مسولیت کرد حداقل پنجاه سیاست مرد دلاور ایرانی شجاع وآزاده چون تو وی را درک وهمراهی وحمایت کرده بود کسیکه با ایده وتفکراتی که داشت درتاریخ ایران جاودانه وعزیز شد ،نه افرادی مثل مرحوم بنی صدرکه گرچه بالاخره به حقیقت اعتراف کرد وگفت من ملاقات بختیاربا امام را به هم زدم چون می دانستم چنانچه نفس بختیاربه امام می رسید وی جا می زد وبختیار می ماند وامام میرفت کسیکه هیچ میراث قابل ذکری درکارنامه خود به جا نگذاشت ویا سلامتیان های وطن فروش کذاب ویا اشکوریهای منفور که تا به امروزنه ازکرده ننگین خویش عذربه درگاه خدا آورده اند ونه هم بندگان خدا وبا کمال پرروئی هرجا تریبون هم پیدا کنند بیشرمانه خزعبلاتی که بوی تعفن آن حال آدم را به هم می زند برزبان می آورند گوئی جوانان ایران امروز نسل فهم کور ۵۷ هستندکه به قول مولانا مر مرا تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر آن تقلید باد.
یادش گرامی باد. یکی دیگر از نیک نامان ایران رفت!
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من
[خیام]
سیروس اموزگار و خیلی دیگر از میهن پرستان واقعی و حقیقی عصر پهلوی ایرانساز ،، ٭ بره های قربانی ٭ ،، مافیای سیاست فروشان طعمکار و کارتلهای غارتگران نفتی و تسلیحاتی ،،
انگلیس ، و روسیه ، و فرانسه و امریکا شدند ..
سیروس اموزگار ، شاپور بختیار ، محمد رضا شاه پهلوی ، مردانی میهن پرست و خواهان شکوفایی و رشد هویت ایرانی بودند .
وطن فروش و جاه طلب و ماتریالیست نبوده ، و خواهان ارزش و حفاظت منافع ملی و جمعی بودند ..
روحش غریق ارامش و شادی ، همراه با والاگهران اسمانی باشد ، و یادش گرامی .
رضا شاه روحت شاد .
ای کاش وزرای کابینه بختیار پیش از پایان زندگی، آنچه را در مورد اسرار پشت پرده مذاکرات رژیم چنج مابین دولت وقت و دولت آمریکا و ارتش و خمینیستها می دانند، برای آگاهی عموم افشا نمایند.
پس از ۴۳ سال، این حق مردم است که اسرار فوق محرمانه و یا حتی سری و رازهای مگو را بدانند. این حداقل کاری است که از اعضای کابینه بختیار انتظار می رود که البته همه آنان سکوت خود را تا واپسین لحظه ادامه دادند و می دهند!!!