در حالی که مقامات جمهوری اسلامی از کاهش نرخ بیکاری و افزایش اشتغال سخن میگویند کارشناسان معتقدند جمعیت بیکار کشور افزایش یافته است. یک کارشناس و تحلیلگر اقتصادی جمعیت بیکاران ایران را ۲۰ میلیون نفر ارزیابی کرده و گفته که دو پدیدهی تورم و بیکاری سال به سال سبب افزایش فقر در کشور میشود.
با وجود ادعای برخی مقامات جمهوری اسلامی درباره کاهش آمار بیکاری، بخشی از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند ایران در حال حاضر با بالاترین نرخ بیکاری مواجه است.
مرکز آمار ایران که یک سازمان حکومتی است تیرماه امسال اعلام کرده بود که «در بهار ۱۴۰۰ حدود نیمی از شاغلین خارج شده از بازار کار به اشتغال بازگشتند». در این گزارش اعلام شد در بهار ۱۴۰۰ به میزان ۴۱.۴ درصد جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر از نظر اقتصادی فعال بودهاند و در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفتهاند که حاکی از آن است که نرخ مشارکت اقتصادی نسبت به فصل مشابه در سال قبل (بهار ۱۳۹۹) ۰.۴ درصد افزایش یافته است.
این آمارها اما از سوی کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی رد میشود. آنها معتقدند جمعیت بیکاران در ایران افزایش یافته و یک چهارم جمعیت کشور بیکارند.
در همین رابطه شمسالدین حسینی رئیس کمیسیون ویژه جهش و رونق تولید مجلس شورای اسلامی گفته که «در حال حاضر با بالاترین نرخ بیکاری مواجه هستیم و نباید با جادوی آمار القای کاهش نرخ بیکاری داشته باشیم چرا که نرخ مشارکت کاهش یافته و اگر این امر را از مردم مخفی کنیم باعث بیاعتمادی آنها به نظام میشود.»
شمسالدین حسینی افزوده که نرخ مشارکت کاهش یافته و به دنبال آن شاهد کاهش نرخ بیکاری بودهایم یعنی اگر نرخ مشارکت ۴۴ درصدی حفظ میشد و تداوم پیدا میکرد نرخ بیکاری در سال ۱۴۰۰ به ۱۶ درصد میرسید.
او همچنین گفته که «کاهش بیکاری با دستور و بخشنامه عملیاتی نمیشود بلکه باید رشد اقتصادی را افزایش داده و نقدینگی را به سمت سرمایهگذاری مولدزا هدایت کنیم.»
مراد راهداری اقتصاددان و تحلیلگر اقتصادی نیز در گفتگو با «آفتاب نیوز» با بیان اینکه «۷۰ درصد از مردم ایران زیر خط فقر نسبی هستند» گفته که «در فقر نسبی شخص فقیر است، ولی به این صورت نیست که نان و پنیر گیرش نیاید و نتواند حداقل زندگی و خوراک و پوشاک و مسکن خود را تأمین کند. فرزندش را در مدارس دولتی ثبت نام میکند و در بیماری به بیمارستان دولتی می رود. شاید بتواند چهار یا پنج سال یکبار با قطار یا اتوبوس به مشهد هم برود، اما نمیتواند طبق نیاز و در مقایسه با دیگران و در شأنی که انتظار دارد و منطقی است، زندگی کند. این یعنی فقر نسبی که میزان درآمد یا خط فقر در برای یک خانوار چهار نفری حداقل ۱۲ میلیون تومان است. وقتی سرانگشتی حساب میکنید تقریبا ۷۰ درصد از مردم ایران زیر خط فقر نسبی هستند؛ این پدیده خوبی نیست.»
مراد راهداری معتقد است «دو پدیدهی تورم و بیکاری، فقر را در ایران سال به سال بیشتر میکند» و توضیح میدهد که «اگر آمار واقعی بیکاری را در نظر بگیریم چیزی در حدود ۲۰ میلیون نفر بیکار داریم، نه ۳ میلیون نفر. طبق تعریف، هر کسی در هفته یک ساعت کار کند از آمار بیکاری خارج می شود. چطور یک فرد در هفته یک ساعت کار می کند و فقیر نیست! زندگی با چهار پنج ساعت کار در ماه نمی چرخد! زندگی حتی با چهار پنج روز کار در ماه هم نمی چرخد. از طرفی هر کسی وام خوداشتغالی بگیرد، شاغل فرض میکنند، در حالی که ممکن است فرد یا خانوادهاش چند مشکل داشته باشد و وامی گرفته تا یکی از مشکلاتش را حل کند.»
محمد رحمانی کارشناس اقتصادی نیز از افزایش بیکاری در کلانشهرها میگوید: «با وجود آنکه تصور میشود بیکاری در شهرهای کوچک افزایش داشته ولی آمارها و شواهد حاکی از آن است که کلانشهرها به دلیل مهاجرپذیر بودن با نرخ بیکاری بیشتری روبرو هستند.»
همچنین بر اساس گزارشی که ایرنا از دادههای مرکز آمار درباره افراد شاغل منتشر کرده، به صورت میانگین، عدم تطبیق مدارک دانشگاهی با گروههای شغلی بیش از ۷۰ درصد بوده و حتی در برخی از گروههای شغلی، این عدم تطبیق به بیش از ۹۰ درصد رسیده است.
برای نمونه بیکاری سبب شده تقاضا برای اشتغال به عنوان راننده تاکسی افزایش پیدا کند. فرید شهابی مدیر تجاری «اسنپ» به خبرگزاری ایلنا گفته که در حال حاضر سرویس خودروی اسنپ (بدون سرویس باکس) بیش از سه میلیون و ۴۰۰ هزار نفر راننده ثبتنامی دارد که این تعداد طبق گزارش عملکرد اسنپ در سال ۹۹، بیش از ۲ میلیون و ۴۳۱ هزار نفر بوده است.
بیکاری و امید نداشتن به آینده از سوی دیگر سبب افزایش آمار متقاضیان مهاجرت از کشور شده است.
کشورهای اروپایی، آمریکای شمالی، امارات متحده عربی و ترکیه از اصلیترین مقاصد مهاجرت از ایران هستند.
ترکیه به دلیل شرایط نسبتاً آسان اخذ اقامت به اصلیترین مقصد مهاجران ایرانی تبدیل شده. آمارها حکایت از زندگی بیش از ۴ میلیون ایرانی در خارج از کشور دارد.
بهرام صلواتی مدیر رصدخانه مهاجرت ایران نیز هفته گذشته اعلام کرد که در ده سال گذشته، سالیانه بطور متوسط حدود ۵ هزار نفر به دلیل مسائل شغلی و حرفهای از ایران خارج شدند که البته به دلیل فقدان وجود موافقتنامههای مربوط به تبادل نیروی کار، احتمالا آمار واقعی مهاجرت شغلی ایرانیان به خارج از کشور بسیار بیشتر از این مقدار است.
بهرام صلواتی همچنین افزوده که «سالیانه بطور متوسط ۱۳ هزار اجازه اقامت یا ویزای تحصیلی در هر دو بخش دانشجویی و دانشآموزی برای ایرانیان در خارج از کشور در کشورهای میزبان که عمدتا از قاره های اروپا یا آمریکای شمالی هستند، صادر شده است.»
او افزوده است «در حالی که در سال ۲۰۱۴ حدود ۵۰ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور داشتیم، آخرین آمارهای رسمی از حضور دانشجویان ایرانی که مربوط به سال ۲۰۱۹ است، نشان می دهد که در این سال حدود ۵۹ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور بودند و بر این اساس میتوان برآورد کرد که هماکنون کمی بیش از ۶۰ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور حضور داشته باشند.»
مانند هر امار دولتى رژیم اسلامى ، و با توجه بِه تعریف احمدى نژاد که ادعا کرد هر کَس هفته ای یک ساعت کار کند ، جزو کار کنان محسوب میشوند ، نرخ بیکارى ٢٠ میلیونى هم امار پایینى است . باید توجه داشت تعداد حقوق بگیران دولتى ، بویژه ١٨ سازمان امنیتی ، اخوند هاى سربار جامعه ، و دلالان و واسطه ها را بِه نرخ بیکاران اضافه کنیم رقمى در حدود ۵٠٪ بیکار در کشور داریم.