حسین نیکفر – مسیح علینژاد فعال حقوق زنان که عمدتا علیه حجاب اجباری فعالیت میکند، مورخ ۲ دسامبر ۲۰۱۹ برابر با ۱۱ آذر ۱۳۹۸ در دادگاهی در بروکلین نیویورک علیه جمهوری اسلامی ایران، رهبر جمهوری اسلامی آیتالله خامنهای، قوه قضاییه و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اقامه دعوا کرد. تنها در یک مورد از هفت اتهام طرح شده، وی درخواست ۵۰۰ میلیون دلار غرامت از جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران کرده است. محاسبه مبلغ غرامت برای ۶ مورد اتهام دیگر به روند بررسی دادگاه موکول شده. مسیح علینژاد در دادخواستی که به دادگاه ارائه داده است دلیل این شکایت را صدمات شخصی و دیگر آسیبهای ناشی از بازداشت برادرش علیرضا علینژاد قمی و فشارهای وارده بر مادرش زرین بادپا عنوان کرده است.
حالا و بعد بیش از دوسال از این ماجرا، انتشار جزئیات این شکایت دوباره در محافل سیاسی مطرح شده است.
طبق ماده ۱۶۰۵A قانون Foreign Sovereign Immunities Act آمریکا، افراد میتوانند علیه کشورهایی که در آمریکا به عنوان «حامی تروریسم» شناخته شدهاند، اقامه دعوی کرده و از محل اموال مصادره شده این کشورها در آمریکا غرامت دریافت کنند.
اما موضوع این است که به لحاظ قانونی در آمریکا شاید این امکان وجود داشته باشد اما به لحاظ ملی و عرفی نیز آیا این موضوع میتواند پذیرفته باشد؟ اموالی که توسط دولت آمریکا از کشورهایی مشابه ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی به هر دلیلی بلوکه می شود همانطور که مشخص است جزو دارائیهای ملت است و به مردم تعلق دارد و طبیعتا باید برای ملت و مملکت هزینه شود. در این نکته است که میتوان به چنین غرامتخواهیهایی ایراد گرفت.
موضوع دوم اینکه این دعوی مسیح علینژاد پس از آن مطرح شد که جیسون رضائیان روزنامهنگار آمریکایی ایرانیتبار در نمونهای مشابه با شکایت به یکی از دادگاههای آمریکا، دادگاه وی را محق تشخیص داد که ۱۸۰ میلیون دلار از این پولها به عنوان غرامت ۱۸ ماه زندانی بودن وی در ایران به او پرداخت شود! به نظر میرسید همین موضوع انگیزهی مسیح علینژاد شد تا زندانی شدن برادرش را بهانهای برای رسیدن دعوی غرامت هنگفت و نجومی ۵۰۰ میلیون دلاری از اموال مردم ایران قرار دهد. یادآوری میشود که درخواست غرامت ۵۰۰ میلیون دلاری تنها یک بخش از چند غرامت دادخواست علینژاد است. این فعال حقوق زنان تقاضای انواع دیگری از غرامت را نیز برای جبران ضررهای وارد شده بر وی و خانواده اش از سوی جمهوری اسلامی ایران نیز کرده که مبالغ آنها میبایست توسط دادگاه تعیین شود:
-غرامت بابت جبران صدمات شخصی، تهدید، ارعاب و حبس ناعادلانه ناشی از گروگانگیری و شکنجه
-غرامت (solatium damages) بابت دستگیری علیرضا علینژاد قمی برادر وی
-غرامت (consequential damages) بابت از دست دادن حقوق ماهانه و دیگر اثرات درازمدت دستگیری
-غرامت (aggravated damages) بابت جبران رفتار ظالمانه، شکنجه و سوء استفاده
-غرامت کلی بابت سایر صدمات وارده احتمالی (aggravated damages)
-غرامت توسط دادگاه برای جبران هر نوع خسارتی که ممکن است شامل حال او شود.
-پرداخت کلیه هزینههای حقوقی این شکایت از جمله دستمزد وکیل
اینها بخشی از جزئیات شکایت غرامتخواهی مسیح علینژاد است که منتشر شده است. این شکایت در حالی انجام شده که چندی بعد در تیرماه ۱۴۰۰ خبری مبنی بر ناکام ماندن ربودن خودِ مسیح علینژاد نیز مطرح شد. خبری که جنجال و هیاهوی رسانهای آن بر متن و واقعیت ماجرا غلبه کرد و آن را به حاشیه برد. با چیدن این اتفاقات در کنار هم تصویر قابل توجهی به دست میآید. گویی عزمی در کار است تا این فعال حقوق زنان را هم به لحاظ رسانهای و هم به لحاظ مالی به فردی همتراز شخصیتی مانند شاهزاده رضا پهلوی تبدیل کند تا شاید در فردای براندازی در کنار دیگر رهبران اپوزیسیون قرار بگیرد. پشتوانهای که در طول تقریبا ده سال که از خروج وی از ایران میگذرد و مدتی بسیار کمتر که به مخالفت با همه جناحین کنونی جمهوری اسلامی روی آورده، برای وی فراهم آمده است.
مدل فعالیتهای مسیح علینژاد همواره زیرکانه و هدفمند بوده است. از همان ابتدا که از ایران گریخت و وارد فضای اپوزیسیون خارج از کشور شد، با همه طیفهای سیاسی دیدار کرد؛ از فعالین چپ گرفته تا راست؛ از ایستادن در کنار اکبر گنجی و علی علیزاده و مسعود بهنود و کارمندان «منوتو» و «بی بی سی» گرفته تا عکس یادگاری گرفتن با شهبانو فرح پهلوی و شاهزاده رضا پهلوی!
این فعال حقوق زنان که عمدتا بر مخالفت با حجاب اجباری متمرکز است، نشان داد از ابتدا بلندپرواز بوده و نمیخواهد یک روزنامهنگار در رسانههای ایرانی و یا فارسیزبان باشد. همچنین وی به دلایل مختلف نمیتوانست به عنوان تحلیلگر سیاسی و اجتماعی معرفی شود صرف نظر از اینکه بسیاری از تحلیلگران رسانههای فارسیزبان بیشتر و برتر از وی نمیدانند. علینژاد برخلاف سایر نیروهای اپوزیسیون، قدرت شبکههای اجتماعی را تشخیص داد و موضوع حجاب اجباری را در آنها با «چهارشنبههای سفید» دنبال کرد. موضوعی که در ابتدا با استقبال مواجه شد اما با زندانی شدن و فرار فعالین موج اول از ایران، آسیبها و هزینهزا بودن آن عیان شد. بسیاری از فعالین مدنی در همین پروژهی فعالیت علیه حجاب اجباری مسیح علینژاد سوختند اما برای او همه اینها بُرد بود و به امکاناتی که میخواست رسید؛ با مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در دولت ترامپ دیدار کرد؛ به کنگره ایالات متحده دعوت شد و در سطح جهانی مطرح گشت. اکنون نیز نام وی در ارتباط با جایزه صلح نوبل مطرح شده! با اینهمه، وی با زیرکی بُعد مالی را نیز در حرکتی موازی دنبال کرده است. گفته میشود که فاندهایی برای راه انداختن کمپینهایش از نهادهای مختلف آمریکا دریافت کرده و طرح غرامت از اموال بلوکهشدهی ایران نیز بخشی از همین فعالیت مالی بوده است. در عمل، پیگرد و زندان و فشارها را دیگران در ایران میکشند اما شهرت و مکنت نصیب کسی میشود که در خارج کشور زندگی میکند و البته جمهوری اسلامی هم قصد داشته او را برباید تا به اینسوی قضیه هم اندکی فشار رژیم ایران وارد شود!
بازی زیرکانهای که برای این فعال حقوق زنان چه در ایران در کنار اصلاحطلبان و چه در خارج کشور در کنار «اپوزیسیون» همواره بُرد بوده است! او که با کمپینهایش دیگران را تشویق به کشف حجاب در ایران میکند، آیا برای خودش و یا زندانیان دگراندیش ایران خطری دارد که اعلام کند از امکانات مالی که دارد به آنها و یا به خانوادههای رنجکشیدهی آنها که علاوه بر همه مشکلات از نظر معیشتی نیز در رنجاند، کمک میکند؟! او که بارها در برابر دوربین از شرایط بد بسیاری از خانوادههای داغدار سرکوب خونین آبان سخن گفته است، آیا قصد داشته با دادخواست غرامت از اموال بلوکه شده ایران به آنها یاری برساند؟!
شاید پاسخ این پرسشها و ابهامات در مواضع و اقدامات زیرکانهی این فعال حقوق زنان در آینده داده شود.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.