آزاده بابائی نژاد – ماه اسفند در تقویم زندگی ما ایرانیها ماهی پر از تکاپو برای استقبال از بهار و سال نو خورشیدی است. از خانهتکانی و پهن کردن سفره هفتسین گرفته تا خرید انواع میوه، شیرینی و لباس نو. در این میان اما سالهاست که تورم افسارگسیخته و درآمد پایین شیرینی جشن سال نو را به کام بسیاری از شهروندان ایرانی تلخ کرده و خرید شب عید از جمله لباس نو برای بسیاری از مردم به یک آرزو بدل گشته.
ابوالفضل یکی از همین شهروندان است که ضمن انتقاد از بیبرنامگی سیستماتیک نظام در حوزه اقتصاد، میگوید: «با این گرانی سرسامآور قیمتها، خرید لباس در سبد خانوار ایرانی سالیانه شده و نه ماهیانه! من به عنوان سرپرست خانوادهام، اولویتم ابتدا دو دخترم سپس همسرم و اگر پولی در حساب بماند برای خودم میخرم و از آنجا که قیمت اجناس در مغازههای حاشیه تهران ارزانتر است، به این مناطق میرویم.»
هادی. ن که در کرج مغازه لباس بچگانه دارد در پاسخ به این پرسش که وضعیت بازار لباس چگونه است میگوید: «پیشتر وسع خانوادها برای خرید لباس بچگانه بالاتر بود اما اقتصاد بیمار ایران این امکان را برای اقشار کم درآمد روز به روز پایین میآورد تا جایی که بسیاری از دهکهای پایین جامعه ترجیح میدهند از خیر لباس نو بگذرند و لباس دست دوم یا اصطلاحا تاناکورا تهیه کنند». به گفتهی او، «هرچه به اواخر اسفند نزدیک شویم بر تعداد دستفروشان لباسهای نو و همچنین تاناکورا که کنار خیابانها بساط پهن میکنند نیز افزوده میشود.» وی در ادامه میگوید: «بسیاری از کسبه با استفاده از بازار شب عید، اجناس به اصطلاح بنجل خودشان را از انبار در آورده و روی ویترین مغازههایشان با قیمتهای روز میگذارند.» وقتی از او در مورد لباسهای «تاناکورا» میپرسم، میگوید: «بسیاری از جوانان دوست دارند ورزش کنند و یا به باشگاه بروند اما قیمت لباسهای ورزشی سرسامآور شده؛ برای همین هستند کسانی که ترجیح میدهند این لباسها را از پوشاک تاناکورا تهیه کنند.»
«تاناکورا» در قلب تهران
فروش لباس دست دوم با استانداردهای بهداشتی و اقتصادی در کشورهای دیگر نیز رایج است. در ایران نیز به نوشته روزنامه «همشهری»، «لباس بیروتی» اسم رمزی بود که ۶۰ سال پیش به پوشاک دست دوم گفته میشد؛ لباسهایی که به شکل فلهای در ناصرخسرو فروخته میشد. به مرور در دهه ۷۰ خورشیدی و با تب داغ سریال ژاپنی «سالهای دور از خانه» که با تحریف داستانش از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش میشد، این نامگذاری تغییر یافت! شخصیت اصلی این ملودرام دختری به نام «اوشین» بود که در سالمندی خاطرات زندگی دشوارش را برای نوهاش بازگو میکرد. عنوان لباسهای دست دوم در دوران پخش این سریال و پس از آن از نام فامیل شوهر اوشین گرفته شده که صاحب و گرداننده فروشگاههای زنجیرهای «تاناکورا» بود!
با استقبال از لباسهای فلهای و دست دوم به ویژه در میدان گمرک، خیابان آذربایجان و خیابان «رسالت» (بزرگراه داریوش) در تهران، سالهاست که مراکزی برای فروش لباسهای «تاناکورا» یا دست دوم در شهرهای دیگر ایران نیز شکل گرفته است. پدیدهای که رابطه مستقیم با اوضاع نابسامان اقتصادی کشور و کاهش اشتغال و درآمد در ایران دارد بطوری که سال به سال بر مشتریان لباسهای دست دوم افزوده شده است.
مهرناز ۳٨ ساله یکی از این مشتریان است که میگوید قبلا خرید لباسهای «تاناکورا» را کسر شأن میدانسته ولی هرقدر که قیمت لباسهای حتی ایرانی گرانتر شد او ناچار به خرید لباسهای ارزانتر تاناکورا شده. وی میافزاید: «بسیاری از مشتریان ترجیح میدهند لباسهای مارکدار دست دوم ارزان بخرند تا نو ایرانی! چرا که میدانند اجناس خارجی کیفیت و زیبایی بیشتری دارند، ضمن اینکه دختران جوانی نیز هستند که حتا لباسهای زیر مارکدار را بدون توجه از مقوله بهداشت میخرند.»
صنف مزونداران نیز از مشتریان «تاناکورا» هستند. فهیما صاحب یک مزون در تهران است، با آغاز هر فصل وی به یکی از مغازههای دست دوم میرود و لباسهایی را که نو به نظر میرسند پیدا میکند و با قیمت ارزان خریده و بعد به مشتریانی که دنبال لباسهای مارکدار هستند به چند برابر قیمت میفروشد!
https://kayhan.london/1399/07/30/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d8%a7%d8%b1-%d9%be%d9%88%d8%b4%d8%a7%da%a9-%d9%86%db%8c%d8%b2-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d9%87%d9%85-%d8%b1%db%8c%d8%ae%d8%aa%d9%87%d8%9b-%d8%a7%d8%b2-%d8%b1
مسیر وارداتی لباسهای دست دوم
به گزارش «همشهری»، لباسهای خارجی در بازار دست دوم فروشیهای تهران از مسیرهای مختلفی میرسند. برخی از این لباسها برندهای معروفی هستند که به سفارش کشورهای آسیای شرقی، هند و پاکستان… تولید میشوند و بعد از استفاده به صورت فلهای به بازار زاهدان میرسند و از آنجا در کل کشور توزیع میشوند. برخی از این لباسها با چمدان مسافران و اغلب از کشورهای همسایه سر از ایران در میآورند. این روزنامه در ادامه بازار لباس تاناکورای مهاباد را به عنوان توقفگاه غربی این لباسها و کفشها معرفی میکند و به دبی نیز به عنوان مبدأ بخش دیگری از این کالاها اشاره میکند. همچنین لباسهایی که در کشورهای غربی به کلیساها و یا نهادهای دیگر جمعآوری کمکها اهدا میشوند نیز به بازارهای پخش عمده راه پیدا میکنند. یکی از فروشندگان قدیمی «تاناکورا» در خیابان آذربایجان میگوید: همه لباسهای این مغازهها به صورت فله و از مراکز فروش عمده خریداری میشود.
از فشار اقتصادی تا تنوعطلبی
سحر. الف روانشناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی در ارتباط به علاقه مشتریان این نوع لباسها میگوید، «درست است که بسیاری از شهروندان ایران به ویژه نوجوانان و جوانان به خاطر تورم اقتصادی از مشتریان این بازار هستند اما نباید فراموش کنیم که آنها برای سیراب کردن حس تنوعطلبی و بنا به اقتضای سنشان نیز دوست دارند که به چشم دوست و آشنا جلوه کنند و از آنجا که قیمت لباسهای مارک و برند در ایران بسیار بالاست و هر کسی توان خرید آنها را ندارد پس این مغازهها به مرکز خرید بسیاری از آنها تبدیل میشود.»
البته در کنار شهروندانی که به دلایل مختلف مشتری لباسهای «تاناکورا» هستند، بسیاری از شهروندان کمدرآمد و تنگدست به خاطر ترس از ابتلا به بیماریهای پوستی از خیر خرید لباسهای دست دوم میگذرند و لباسهای ایرانی ارزان را ترجیح میدهند. سمیرا یکی از آنهاست و انگیزه خود را چنین توضیح میدهد: «حاضر نیستم برای خوشامد سایرین از این لباسها بپوشم. همینطور به دلیل عزت نفس حتی درصدی به لباسهای تاناکورا فکر نمیکنم. گرچه خانوادهام وضعیت اقتصادی خوبی ندارند اما با خریداز مراکز جنوب شهر سعی میکنم کرامت انسانیام را حفظ کنم!»
«تاناکورا» یا «استوک»؟!
حالا که صحبت از لباسهای دست دوم است باید یادآوری کرد که نباید کالا و پوشاک «استوک» را با لباسهای دست دوم و «تاناکورا» اشتباه گرفت. «استوک» به کالاهای ذخیره یا انبارشده میگویند که در مورد پوشاک به دلایل مختلف مثلا از مد افتادن و یا تولید انبوه ممکن است به فروش نرفته باشند. این کالاها نو هستند و در میان ایرانیان هم «استوک» کالاهای خارجی هستند که به صورت نو و نه مستعمل و دست دوم وارد بازار میشوند. سالانه میلیونها از این لباسهای نو از فروشگاههای کشورهای مختلف به ویژه اروپایی جمعآوریشده و به کشورهای عمدتا محروم و با اقتصاد ضعیف که مشتری این نوع کالاها هستند صادر میشود. در بازار پوشاک ایران به آنها لباس «مارکدار اروپایی» میگویند. این در حالیست که بخش مهمی از این لباسها نه در اروپا بلکه به دلیل نیروی کار ارزان در کشورهای آسیایی از جمله پاکستان و بنگلادش تولید میشود!
ایران که زمانی تولیدکنندهی انواع پارچه و کفش و پوشاک بود که نه تنها مورد استقبال خود ایرانیان بودند بلکه اسم و رسمی در خاورمیانه داشتند و به کشورهای دیگر صادر نیز میشدند، میتوانست از سفارشگیرندگان تولید پوشاک برای کشورهای اروپایی باشد! اما کارخانجات نساجی شاهی، برق لامع تبریز، پوشاک بَرَک، کفشهای ملی و بلّا و… همگی در سایهی سیاستهای تخریبی پس از انقلاب ۵۷ یا از بین رفتند و یا نام و کیفیت خود را از دست دادند. در همین مقیاس، آنچه نیز به عنوان کالا و پوشاک دست دوم به کشور وارد میشود، دارای کیفیت از جمله بهداشتی نیست که در کشورهای پیشرفته عرضه میشود!