رسانه و تشکیلات ملّی، حلقه‌های گمشده گذار از جمهوری اسلامی

- از ماموریت‌های کلیدی رسانه‌هایی با حمایت‌های بزرگ مالی و دولتی، می‌توان به انحصاری ساختن فضای سیاسی ایران در بزنگاه‌های انتخاباتی داخل ایران، موج‌سازی کاذب و داغ کردن تنور انتخاباتی برای رای‌آوری جریان‌های مطلوب اتاق فکر این رسانه‌ها، چهره‌سازی از بسیاری از مسببین انقلاب ۵۷ و عناصر به ظاهر مطرود از ساختار جمهوری اسلامی برای موزای‌سازی با جریان‌های اصلی اپوزیسیون جمهوری اسلامی و حذف جریان‌های ملی‌گرا و مشروطه‌خواه، اشاره کرد.
- مردم ایران اگر پایگاه و تشکیلاتی با پرنسیپ و ساختارمند را در عرصه ببینند و صدایشان را در آن بیابند قطعا با هر توانی به این تشکیلات و رسانه‌ای که متعلق به خود می‌دانند کمک خواهند کرد. رسانه‌ای که پشتوانه مالی‌اش به ملت ایران وابسته و واجد شفافیت مالی و سیاسی باشد، قطعا توان پس گرفتن «جریان اصلی» رسانه در ایران را خواهد داشت.

چهارشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۱ برابر با ۲۰ آپریل ۲۰۲۲


حسین تاجیک – رسانه در دنیای امروز یکی از مهمترین ابزارهای جنگ مدرن محسوب می‌شود. با کمک رسانه می‌توان بدون لشکرکشی‌های نظامی، سنگرهای ذهنی و ساختارهای سیاسی و فرهنگی هر ملتی را فتح کرد.

از جنگ جهانی دوم به اینسو رسانه حضور پررنگی در میانه جنگ‌های سیاسی دارد. رادیو از مهم‌ترین ابزارهای رسانه‌ای متفقین و متحدین برای تسخیر افکار عمومی در جنگ رسانه‌ای بود. ابزار رسانه در ایران نیز دیرزمانیست که منشاء تحولات گسترده و مهمی در کشور بوده و هست. روزهای پرتنش جنگ جهانی دوم و ماه‌های منتهی به شهریور ۱۳۲۰ را می‌توان سرآغاز حضور رسانه‌های خارجی که با امواج پا به صحنه گذاشته بودند، در ایران دانست.

پس از جنگ جهانی دوم و تحولات تلخ شهریور ۲۰ و تبعید شاه قانونی کشور رضا‌شاه به دست متفقین، تحولات ۲۸ امرداد ۳۲، شورش ۱۵ خرداد ۴۲ و انقلاب ۵۷ از برهه‌هایی به شمار می‌آیند که رادیو به عنوان یکی از ابزارهای رسانه‌‌ای مهم در سمت و سو دادن پروپاگاندا نقش پررنگی بازی کرده است. رادیو بی‌بی‌سی بنگاه خبرپراکنی دولت انگلستان را می‌توان از مهمترین رسانه‌های انقلابیون در ماه‌ها و سال‌های منتهی به انقلاب ۵۷ دانست. نقش پررنگ این رسانه در ایجاد آشوب، پخش اعلامیه‌ها و تولید خبر جعلی علیه دولت پادشاهی ایران به حدی بود که در سال‌های پس از انقلاب ۵۷، بسیاری از چهره‌های مطرح انقلابیون نیز بر نقش کلیدی این رسانه در پیروزی خود مهر تایید زدند.

فضای پس از انقلاب ۵۷ با ایجاد انحصار رسانه‌‌ای جمهوری اسلامی، ابزار رسانه را در خدمت ایدئولوژی حاکم قرار داد. بازتاب چهره تاریک از جهان پیرامونی و بایکوت شادی و سرگرمی، توده مردم را به سمت ابزارهای رسانه‌ای دیگر سوق داد. نوار کاست و ویدئو، اندک روزنه‌های مردم ایران برای ارتباط با خارج از فضای دیکته شده حکومت و خروج از فشار آن روزها بود.

پس از جنگ ۸ ساله و در دهه ۷۰ خورشیدی و باز شدن پای آنتن‌های ماهواره‌ای به ایران فرصتی برای تمرکز بر تولید محتوای سیاسی، فرهنگی، هنری خارج از دستگاه فکری و سیاسی جمهوری اسلامی فراهم شد و‌ روز به روز بر تعداد این رسانه‌ها که بیشتر کانال‌های تلویزیونی را شامل می‌شد افزوده شد.

آغاز فعالیت رسانه‌های دولتی خارجی فارسی‌زبان که به شکل رسمی یا غیررسمی بودجه‌های دولتی دریافت می‌کردند، موازنه مالی رسانه‌های ضعیف اما نسبتا محبوب قبلی را برهم زد. اکنون دیگر مردم با رسانه‌هایی سر و کار دارند که با بودجه‌های سنگین و خرید و تولید محتوای جذاب، رسالت اصلی دولت‌های حامی را با خود به اذهان ایرانیان تزریق می‌کنند. جذب چهره‌ها و خبرنگاران وابسته به جمهوری اسلامی از یکسو و‌ دیگر چهره‌های خبری، فرهنگی و‌ سیاسی طیف انقلابیون ۵۷ که حالا به ظاهر سهمی در قدرت مستقر ندارند در این رسانه‌ها بسیار پررنگ و محسوس است.

از ماموریت‌های کلیدی این رسانه‌ها می‌توان به انحصاری ساختن فضای سیاسی ایران در بزنگاه‌های انتخاباتی داخل ایران، موج‌سازی کاذب و داغ کردن تنور انتخاباتی برای رای‌آوری جریان‌های مطلوب اتاق فکر این رسانه‌ها، چهره‌سازی از بسیاری از مسببین انقلاب ۵۷ و عناصر به ظاهر مطرود از ساختار جمهوری اسلامی برای موزای‌سازی با جریان‌های اصلی اپوزیسیون جمهوری اسلامی و حذف جریان‌های ملی‌گرا و مشروطه‌خواه، اشاره کرد.

این رسانه‌ها اگر چه در ابتدا کمی دست به عصا راه می‌رفتند و با نگرانی از واکنش ملت ایران خطوط قرمز ملت ایران را با احتیاط قطع می‌کردند، اما اکنون با تعدد ساخت برنامه‌هایی با محتوای قوم‌گرایی، دامن زدن به تعصبات محلی و تقویت گسل‌های اجتماعی، حمله به زبان رسمی و ملی ایران و‌ تریبون دادن به عناصری که ملت ایران را واحد رسمی ملی در ایران به شمار نمی‌آورند پررنگ تر از گذشته ظاهر می‌شوند. این رسانه‌ها پروژه نفرت‌پراکنی محلی و قومی در کشور، ملت‌سازی و تقلیل شهروندان ایرانی به واحدهای قومی و قبیله‌ای و هدایت کشور به ورطه جنگ‌های داخلی، تجزیه و آنارشیسم پس از سقوط رژیم را دنبال می‌کنند.

این پروژه‌ها بر مبنای دستورات اتاق‌های فکر تامین‌کنندگان مالی این رسانه‌ها به صورت سازمانیافته علیه موجودیت تمدنی ایران، جنگ بزرگی را پیش می‌برند.

درگیری‌ها و دخالت‌های ایدئولوژیک منطقه‌ای جمهوری اسلامی و ملتهب کردن فضای منطقه و هزینه‌تراشی‌های ضدملی نظام برآمده از انقلاب ۵۷، پای کشورهای عربی منطقه را به این جنگ کشانده است‌. این کشورها نیز با تاسیس رسانه‌های قدرتمند و حرفه‌ای در پی آنند تا با توجه به موج بزرگ نارضایتی داخلی که حکمرانی ۴۳ ساله جمهوری اسلامی به بار آورده و عزم جدی موجود در جامعه ایران برای گذار از این رژیم فاسد، تحولات داخلی ایران را به سمت نقطه مطلوب خود که قطعا تضعیف ایران و ایرانی‌ست، جهت بدهند.

رسانه‌هایی با رنگ و لعاب جهانی که وقتی به کارمندان، خبرنگاران و مهمانان برنامه‌های آنها نگاهی اجمالی بیاندازیم، به جهت‌گیری آنها پی خواهیم برد. همکاری بسیاری از کادرهای سیاسی، فرهنگی یا هواداران احزاب تجزیه طلب قومی در این رسانه‌ها خود گویای همه آنچه در اتاق فکر حامیان مالی آنها می‌گذرد، است. در چینش مهمانان برنامه‌های این رسانه‌‌ها هم می‌توان نسبت پررنگ مهمانانی با عقبه فکری ایران‌ستیز به دیگر مدعوین را به روشنی دید.

مشکل تنها به یک رسانه خاص خلاصه نمی‌شود. با کمی جستجو در فضای رسانه‌ای ایران می‌توان حضور پررنگ محتوا‌ها و پیام‌های ضدایرانی را در رادیو، تلویزیون، وبسایت‌های خبری و سایر ابزارهای رسانه‌ای مشاهده کرد. موضوع چگونگی مواجه اپوزیسیون ملی و مشروطه‌خواه ایرانی با موج سهمگین ضد ایرانی این رسانه‌هاست. پدافند از حیات و بقای ایران در شرایطی که جریان‌های رقیب با بمباران تبلیغاتی به دنبال عادی‌سازی ایران‌ستیزی، شکستن خطوط قرمز ملی و حیاتی ایران و پذیرش امکان تجزیه ایران در افکار عمومی پس از سقوط جمهوری اسلامی هستند، چگونه ممکن خواهد شد؟ نگاهی کوتاه به کوشش‌های ۴۳ ساله اپوزیسیون ملی ایران، فقدان تشکیلاتی بزرگ را که بتواند چتر گسترده‌ای بر خواسته‌های بحق ملت ایران و گروه‌های معتقد به خطوط قرمز ایران بگستراند، نشان می‌دهد. تشکیلاتی که بتواند با تکیه بر اصول ملی، بازتاب دهنده خواسته‌های حیاتی ملت ایران باشد و‌ بجای رفتارهای واکنشی انرژی بزرگ آزاد شده از نارضایتی‌های مردمی را با راهبری اصولی به سمت پس گرفتن قدرت و‌ بازگشت ایران به روی ریل توسعه و آبادانی رهنمون کند.

با توجه به فقدان رسانه‌های ملی اثرگذار و نفوذ رسانه‌های ثروتمند وابسته به دولت‌های خارجی بر اتمسفر سیاسی کشور، مقابله با این موج سهمگین تبلیغات ضد ایرانی رسانه‌ای، بدون برنامه تشکیلاتی مشخص برای اپوزیسیونی که ۴۳ سال کار تشکیلاتی جدی انجام نداده، بسیار سخت خواهد بود.

تغییر و شکست گفتمان رسانه‌های دیداری، شنیداری و نوشتاری به اصطلاح «جریان اصلی» در فقدان حکومتی ملی و توانمند با اتکای صرف بر فشار افکار عمومی امکان‌پذیر نخواهد بود. بودجه این رسانه‌ها دولتی یا شبه‌دولتی‌ست و‌ در شرایطی که ایران‌خواهان حضوری در‌ قدرت سیاسی ایران ندارند تا با تکیه بر قدرت رسمی و استفاده از ساز و کارهای بین‌المللی صحنه بازی را عوض کنند امید بستن به فشار افکار عمومی، نقشه راهبردی برای پیروزی در این میدان نخواهد بود. حیات این رسانه‌ها تا زمانی که بودجه مورد نیاز خود را از دولت‌ها و محافل حامی بر مبنای اهداف خود دریافت می‌کنند، ادامه پیدا خواهد کرد. در بهترین حالت می‌توان در صورت همکاری گسترده بین کنشگران معتقد به منافع ایران و ایجاد کمپین‌های بزرگ برای مشروعیت‌زدایی از این رسانه‌ها موج‌هایی را ایجاد کرد تا از اثرگذاری این رسانه‌ها کاست، اما این کنش کافی نخواهد بود یا حداقل مدت زیادی نخواهد پایید، اندکی بعد رسانه‌ای دیگر با اسم و رسمی دیگر و بودجه‌ای کلان‌تر پا به میدان خواهد گذاشت و نبض مخاطب را به دست خواهد گرفت.

باید در کنار این مشروعیت‌زدایی، کارزاری برای تاسیس رسانه‌ای ملی با محوریت چهره‌های معتبر و مورد وثوق ملت ایران به راه انداخت. تاسیس رسانه‌ای با این مختصات، تشکیلاتی سیاسی می‌طلبد و بدون قدم گذاشتن در راه ساخت تشکیلاتی بزرگ با کادرهای سیاسی ورزیده چنین امری ممکن نخواهد بود. زمانی که تشکیلات بزرگ ملی و‌ مورد وثوق در جبهه اپوزیسیون تاسیس شود می‌توان بدون چشمداشت به پول‌های مشکوک و دولتی بیگانه، از کمک‌های مالی میلیون‌ها ایرانی داخل و خارج کشور بهره جست. مردم ایران اگر پایگاه و تشکیلاتی با پرنسیپ و ساختارمند را در عرصه ببینند و صدایشان را در آن بیابند قطعا با هر توانی به این تشکیلات و رسانه‌ای که متعلق به خود می‌دانند کمک خواهند کرد. رسانه‌ای که پشتوانه مالی‌اش به ملت ایران وابسته و واجد شفافیت مالی و سیاسی باشد، قطعا توان پس گرفتن «جریان اصلی» رسانه در ایران را خواهد داشت. تاسیس رسانه‌ای که نه پای در لجنزار جمهوری اسلامی داشته باشد و نه از بودجه‌ محافل و سرویس‌های خارجی ارتزاق کند، توفانی برای پیروزی نهایی ملت ایران بر رژیم ضد ایرانی جمهوری اسلامی بپا خواهد کرد.


♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=281769