گیتی پورفاضل – سال ۱۴۵۰ که سلطان محمد شهر کنستانتین، یا قسطنطنیه، و استانبول کنونی را گرفت و بانگ اذان را از منارههای بزرگترین کلیسای اروپای مسیحی یعنی ایاصوفیه دَمید برگی تازه در تاریخ جهان باز شد؛ اروپاییان این سال را مبدأ آغاز رنسانس یا نوزایی خود میدانند زیرا دوره جدا شدن اندیشمندان از باور کلیسایی و دوری گزیدن آرام مردم از اندیشه کشیشی در اثر روشنگری دانشمندان و اندیشمندان است.
آنان این روش را از آن سال آغاز کردند و ما ۴۴ سال پیش که البته ریشه در نهضت مشروطه و روشنفکرانش دارد.
استعمار اروپایی از پانصد سال پیش پنهانی در چهارچوب داد و ستد بازرگانی آرام آرام پا گرفت و امروز آشکارا به سود خویش در کشورهای دیگر میاندیشد و به همان آماج خود پایبند و توانِ به زیر کشانیدن کشورها ی ناتوان را با تکیه بر قدرت رسانههایش دارد امروز ابرکشورهای دیگری نیز به جمع آنان پیوستهاند.
جهان تماشاگر پیدایش استعمار روسی از پیش و چینی امروز است که گریبان کشورهای ناتوان را در چنگال خود گرفته تا جایی که در توان دارند میفشارند.
کشورهای ضعیف جهان در یک دایره رسم شده توسط ابرکشورها دور خود میچرخند و دست به دست میشوند و در این دست به دستی گاه به فراز میروند و گاه نیز به فرودی سخت دچار میشوند.
ایران میتواند آینه تمامقدی از پند و عبرت برای کشورهای همردیف خود باشد.
باز ماندن از چرخهی پیشرفت و پَسرفت به گذشتههای دور و آزمودن دوباره دین آنهم دینی که هزار سال پیش مورد نقد محمد زکریای رازی قرار گرفت که نزدیک بود جانش را پیورزان (متعصبان) عربزده بگیرند.
آزمودن احکام فقهی در اداره کشور که ۴۴ سال پیش حقوقدانان و وکلای دانا به امور اداره کشور در کنگره سراسری وکلای دادگستری آن را ناممکن و سبب نفستنگی در چرخه اقتصاد و سیاست دانستند و چه خوب آن را برای منقلبشدگان تشریح کردند ولی از آنجا که تب منقلبشدگان به بالای چهل درجه رسیده بود که هودهاش دچار توهم و هذیان است آنچه گفته شد به گوشهای پنبه گذاشته شده فرو نرفت تا آنکه آرام آرام با پایین آمدن تب و به خاموشی گراییدن رخشههای هیزم انبوه فروزان و برافروخته شده شتابان انقلاب با دیدن کشتارها و نامردمیهای مسندنشینانِ سرمست از پیروزی چشمشان باز و گوشها یشان تیز گشت و شمارش بازگشت به باورهای پیش از انقلاب به شماره افتاد که امروز دیگر به صفر رسیده و فریادهای اعتراض به آسمان بلند است و بنیانگذار آن دودمان را آواز میدهند و روحش را شاد و جاوید میخواهند.
گویا باید با چنین هزینه هنگفتی مردم ایران چشم و گوششان باز به حقایق پنهان میشد تا آشکارا آماج شوند و مفاهیمی را دریابند که برایشان نامأنوس بود.
هزینههای هنگفتی که از اجرای احکام فقهی تا کنون داده شده غمبار است که جز در زمان یورش تازیان هزار و چهار صدسال پیش نمیتوان دید.
یورش مغول و تاتار هزینه مادی در برداشت و یورش تازی افزون بر مادی، معنویات فرهنگ ایرانی را هدف گرفت و کمر ابرکشوری را شکست که تا کنون نتوانسته خدنگوار بایستد و فریاد حقجویی سر دهد.
بهمن ۵۷ آغاز هزینه دادن ایرانیان و روشنگریهای پس از آن و نیز مردم مذهبی خاورمیانه شد تا دریابند و بدانند چگونه تا کنون در چنبره باورهایی بیبنیاد قرار گرفته بودهاند به ویژه کشورهایی چون ایران و مصر که در تاریخ جهان دارای منشی ویژه از نگاه مدنیت و نیز از دانشهای گوناگونی که برخوردار بودهاند هستند.
یورش به افغانستان و پیدایش باورهای تند مسلمانی از گونه سنی و سپس در ایران از گونه شیعی به گونهای باید گفت آغاز نوزایی نگاه به اندیشه اسلامی مسلمانان جهان شد.
یورش دوم باورهای فرهنگ تازی برای ما و چگونگی برداشتهای گوناگون از یک کتاب را ایرانیان با گوشت و پوستی آزاردهنده دریافتهاند و نیز برای یک میلیارد و اندی مسلمان جهان درسی برای همیشه بوده و هست.
نخست افغانستان بود که به مسلخ کشیده شد و سپس ایران در کشاکش ابرکشورهای باختر و خاور که هر دو تا کنون با پرداخت هزینههای سنگین ولی با دستاورد خوب که همانا سبب روشن شدن اندیشه مسلمانی و فرجام آن گشته است که اینک با برخورد با روشهای تند میگویند:
وای اگر از پَسِ امروز بُوَد فردایی!
اما باید گفت که چراغ افروخته شده در اندیشه مسلمانان دیگر خاموشی نخواهد گرفت زیرا فتیلهای در روغن جاودانه دارد که پایان یافتنی نیست.
همه هزینههای داده شده یکسو و روشنگری بیمانند از سویی دیگر که شایسته توجه و امید به آیندهای به دور از این باورها را بسیار کارساز میداند.
*گیتی پورفاضل وکیل بازنشسته دادگستری و از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ فعال حقوق زنان
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.