با گذشت پنج روز از درگذشت مهسا امینی دختر ۲۲ سالهای که در پی ضرب و جرح مأموران گشت ارشاد اسلامی جان باخت، مقامات حکومت مثل همیشه به انواع دروغ و تهمت متوسل میشوند تا قتل این دختر جوان را انکار کنند.

جلال رشیدی کوچی نماینده استان فارس و عضو به اصطلاح «کمیته حقیقتیاب» مجلس شورای اسلامی که قول داده بود پرونده مهسا (ژینا) امینی را پیگیری میکند و نتیجه آن را به مردم گزارش میدهد، روز سهشنبه ۲۹ شهریور در سخنانی عجیب وجود آثار ضرب و جرح بر پیکر مهسا را انکار کرد و علت جان باختن او را مانند دیگر مقامات حکومتی «سکته قلبی» عنوان کرد.
جلال رشیدی کوچی در ادامه ادعاهایش گفته که «بر روی زانو کبودی و روی پهلوها خراشیدگی بوده است که فقط کبودی زانو تازه و احتمال دارد در حین دستگیری گشت ارشاد کبود شده باشد، ولی از زمانی که از ون پیاده میشود تا وقتی که با برانکار ایشان را به بیمارستان منتقل میکنند، هیچگونه برخورد فیزیکی با مهسا امینی نداشتند.»
ادعاهای کذب جلال رشیدی کوچی درباره وضعیت جسمانی مهسا در بیمارستان تا آنجا پیش رفته که گفته «مرحومه در سال ۸۷ طی یک بیماری که غده کوچکی در سر داشت تحت عمل جراحی قرار میگیرد و پس از آن دچار دیابت میشود. برای درمان دیابت، مجبور به مصرف دارویی میشود که سبب رقیق شدن خون میشود و دلیلی که ایشان از ناحیه گوش دچار خونریزی شده بود، همین موضوع است.»
سخنان جلال رشیدی کوچی دقیقا بر اساس همان سناریویی است که نخستین بار ساعاتی پس از درگذشت مهسا از سوی خبرگزاری حکومتی فارس نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مطرح شد و تا کنون در دیگر رسانههای اصلاحطلب و اصولگرا بازنشر شده و بسیاری از مقامات حکومتی هم بر همین ادعا پافشاری کردهاند. زهره الهیان نماینده مجلس اسلامی نیز بر ادعای ابتلای مهسا امینی به بیماری صرع پافشاری کرده است.
اینهمه در حالیست که امجد امینی پدر مهسا پیشتر در گفتگو با رسانهها اعلام کرده بود دخترش تا پیش از بازداشت کاملا سالم بوده و پس از بستری هم آثار کبودی بر پای دخترش مشاهده کرده است.
امجد امینی گفته «وقتی به بیمارستان رفتیم، نمیگذاشتند مهسا را ببینیم. همه سر و بدن او را پوشانده بودند تا ما کبودیهای بدنش را نبینیم! البته من با هزار بدبختی توانستم کبودیهای پای مهسا را ببینم.»
پدر مهسا همچنین افزوده «گفتند مهسا بیماری قلبی و صرع دارد در حالی که من که پدر او هستم و ۲۲ سال او را بزرگ کردم با صدای بلند میگویم که مهسا هیچ بیماریای نداشته و در کمال صحت و سلامت کامل بود. آن کسی که دخترم را زده است، باید محاکمه شود؛ آنهم در یک دادگاه علنی نه اینکه الکی توبیخ و اخراج کنند! اجازه نمیدهم خون دخترم پایمال شود.»
خانواده امینی به نقل از دیگر دخترانی که همراه مهسا دستگیر شده بودند نیز گفتهاند که دخترشان را در ون گشت ارشاد کتک زده بودند.
جزییاتی از شرایط مهسا در بیمارستان از زبان پدرش؛ خبرگزاری فارس سیتیاسکن مهسا را تأیید کرد
از سوی دیگر تصاویر منتشر شده از سیتیاسکن سر و ریه مهسا که از سوی تلویزیون «ایراناینترنشنال» منتشر و از سوی خبرگزاری فارس هم تأیید شد نشان از ضربه به سمت راست جمجمه، خونریزی مغزی و پر شدن ریه از خون به دلیل رفتن به کما حکایت داشت.
هچنین جلال رشیدی کوچی در حالی به عنوان عضوی از «کمیته حقیقتیاب» ادعاهایی درباره علت درگذشت این دختر جوان مطرح کرده که سازمان پزشکی قانونی بطور رسمی اعلام کرده نتایج بررسیهای پزشکی این پرونده در هفتههای آتی مشخص میشود.
پزشکان زیادی در روزهای گذشته ادعای سکته قلبی را با توجه به تصاویر منتشر شده از مهسا در کما و همچنین تصاویر منتشر شده از سیتیاسکن رد کردند.
حسین کرمپور رئیس شورای هماهنگی نظام پزشکی استان هرمزگان روز یکشنبه ۲۷ شهریور در نامهای سرگشاده خطاب به محمد رئیسزاده رئیسکل سازمان نظام پزشکی ایران خواستار دخالت سازمان نظام پزشکی به موضوع مرگ مهسا امینی شد.
حسین کرمپور با اشاره به تصاویر خونریزی گوش مهسا و کبودی زیر چشم او، نوشت: «این علائم با دلایل ارائهشده از سوی برخی نهادها که علت را سکته قلبی اعلام کردهاند، همخوانی ندارد و بیشتر با علائم مرتبط با ضربه به سر و خونریزی ناشی از آن همخوانی دارد.»
تلویزیون «ایران اینترنشنال» شامگاه گذشته اعلام کرد که متخصصان رادیولوژی، نورولوژی، نوروسرجری و طب اورژانس تهدید شدهاند اگر کوچکترین نظر علمی درمورد سیتیاسکن مهسا بدهند، پروانه طبابت آنها باطل میشود و حتی برخی از آنها در این مورد تهدید جانی شدهاند.
فرافکنی مقامات حکومتی در حالیست که ۷۱ پزشک از شهرهای مختلف ایران در نامهای سرگشاده به محمد رئیسزاده رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور خواستار این شدند که پزشکی قانونی جوانب طبی فوت مهسا امینی را «بدون مسامحه و صرفاً بر مبنای موازین علم پزشکی» بررسی کند.
در این نامه با اشاره به جان باختن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد اسلامی آمده است «ابهام در مورد علت فوت ایشان روایتهای گوناگونی را در سطح جامعه رواج داده و پریشانی اجتماعی و روانی بسیار ایجاد کرده است.»