سیمرغ (ایران) – از ابتدای انقلاب ۵۷ تا امروز، وقایع مهمی در صحنه سیاسی ایران به وقوع پیوسته که هر یک به نوبه خود توانسته چهره نظام را دگرگون سازد اما نتوانسته آنرا سرنگون سازد. اما در این بین شاید به جرات بتوان گفت که بعد از احتمال کودتای ارتشیان در ابتدای انقلاب که میتوانست برای همیشه بساط جمهوری اسلامی را برچیند، جنبش «زن- زندگی- آزادی» میتواند ارکان نظام را به لرزه در آورده و آنرا سرنگون سازد. اما چرا اینبار تا به این اندازه به آزادی و پیروزی نزدیک هستیم و تفاوت آن با سایر جنبشها در چیست؟

بررسی جنبشهایی که از ابتدای انقلاب ارکان نظام را به لرزه در آورد:
۱- تظاهرات و جنبشهای پراکنده
از ابتدای انقلاب تا سال ۷۸ خورشیدی، تظاهرات و جنبشهای گوناگونی در ایران علیه حکومت نوظهور جمهوری اسلامی به وقوع پیوست، اما عوامل متعددی از جمله عدم همراهی سایر کشورها، مخالفت گروههای چپ مخالف پادشاهی و در آخر وقوع جنگ هشت ساله مانع از تحقق این هدف شد.
۲- تظاهرات کوی دانشگاه (۱۳۷۸)
شاید بتوان گفت که تظاهرات سال ۱۳۷۸ جزو اولین جنبشهای ضد حکومتی بعد از انقلاب بود که بازتابی گسترده داشت. اما به دلایل زیر نتوانست باعث سرنگونی نظام شود:
– تظاهرات بسیار صنفی و دانشجویی بود که نمیتوانست تودههای مردم را در برگیرد.
– تظاهرات در اعتراض به بسته شدن روزنامه حکومتی «سلام» بود که اگرچه آن را میتوان دغدغه دانشجویان نامید، اما طبقه پایین و روستایی جامعه را شامل نمیشد.
– اعتراضات چون موجودیت نظام را نشانه نرفته بود، نمیتوانست مخالفین نظام را گرد هم جمع کند.
– در دوران ریاست جمهوری خاتمی با باز شدن فضای اقتصادی و سیاسی، اوضاع رفاهی مردم پس از سالها جنگ و قحطی، کمی بهبود یافته بود و بسیاری ثبات سیاسی و اقتصادی را به هرج و مرجی تازه ترجیح میدادند.
– به علت نبود رسانههای اجتماعی، این تحولات دیر به گوش ایرانیان خارج کشور که در اثر ظلم نظام حاکم گریخته بودند، رسید و نتوانست همبستگی لازم را میان آنان فراهم سازد.
**توجه: چنانچه حکومت در نقطه سقوط قرار میگرفت میتوانست دستور به بازگشایی روزنامه داده و از سقوط رهایی یابد، پس این جنبش میتوانست با یک امتیازدهی حکومت متوقف شده و به نتیجه نرسد!
۳- تظاهرات سال ۸۸ (اعتراض به تقلب در انتخابات نمایشی)
پس از پیروزی مجدد احمدی نژاد در انتخابات نمایشی ۸۸، اعتراضهای گستردهای در سراسر ایران به وقوع پیوست، که شاید بتوان از آن به عنوان یکی گستردهترین تظاهرات از ابتدای انقلاب تا آن زمان یاد کرد. اما به دلایل زیر این جنبش نتوانست به نتیجه برسد:
– احمدی نژاد به واسطه تبلیغات گستردهای که در دوره اول ریاست جمهوری او صورت گرفت، در میان برخی از باورمندان و خرافهپرستان مذهبی چهرهای قدسی و آسمانی یافت و این گروه کوتهفکر مخالفت با او را مخالفت با خدا میدانستند!
– احمدی نژاد به واسطه توزیع گسترده پول بین تودههای مردمی تحت عنوان یارانه، سهام عدالت، وامهای زودبازده و… توانست طبقههای پایین و فرودست جامعه را با خود همراه سازد و همین امر موجب شد در بسیاری از شهرهای کوچک و روستایی همراهی لازم با این اعتراضات صورت نگیرد.
– موسوی و کروبی از بدنه همین نظام بودند به گونهای که جنبش ۸۸ را میتوان بیشتر دعوای درون حاکمیتی برشمرد تا یک انقلاب براندازانه، به همین سبب با استقبال جهانی و مخالفین نظام مواجه نشد.
– حرکتهای مردمی اگرچه برخی اوقات جنبه ضد حکومتی به خود میگرفت، اما به سبب اینکه رهبران آن موافق با نظام جمهوری اسلامی بودند، نتوانست در جهت براندازی حرکت کند.
**توجه: در صورتی که تظاهرات سال ۸۸ به نقطه بیبازگشت و براندازانه میرسید، حکومت میتوانست احمدی نژاد را از قدرت کنار گذاشته و موسوی را به قدرت برساند و در اولین فرصت ممکن دوباره یک اصولگرا را در راس امور قرار دهد. پس این جنبش میتوانست با یک امتیازدهی حکومت متوقف شده و به نتیجه نرسد!
۴- تظاهرات سال ۱۳۹۶ (اعتراض به گرانی)
اگرچه تورم و گرانی میتواند موتور محرکه بسیاری از انقلابها و شورشها باشد، اما تظاهرات سال ۹۶ اگرچه پهنه وسیعی از ایران را در بر گرفت اما به دلایل زیر نتوانست به نتیجه برسد:
– در جوامع متمدن و آزاد، تورم و گرانی افسارگسیخته میتواند جامعه جوان را با سایر گروههای سنی در اعتراضات همراه سازد. اما در جامعه خفقانزده ایران که نوجوانان و جوانان از حقوق اولیه زندگی مانند حق انتخاب پوشش، حق انتخاب مذهب، حق انتخاب تفریح و… محروماند و زنان از نگاه حاکمیت به عنوان عناصری دست دوم نگریسته میشوند، شاید بتوان گفت که برای نوجوانان و جوانان اولویت اول آزادیهای مدنی و اجتماعی است که به صورت روشهای طالبانی از آنان ربوده شده و پس از آن است که به اقتصاد میاندیشند. به همین سبب است که در این اعتراض نوجوانان کمتر به چشم میخورند.
– بسیاری از میانسالان سرخورده از جنبش سال ۸۸، اینبار با اکراه به خیابان آمده و یا اصلا نیامدند.
– مسئله تورم و مشکلات اقتصادی، برای بسیاری از سلبریتیها و چهرههای شناخته شده، مسئلهای گنگ و غیرقابل فهم بود زیرا بسیاری از آنان درک درستی از فقر ندارند.
**توجه: حکومت در کنار سرکوب توانست با وعدههایی همانند فروش حواله اتومبیل و اوراق مشارکت و غیره، تودههای به ستوه آمده از مشکلات اقتصادی را فریفته و به خانه بفرستد و چنانچه اعتراضات دامنهدارتر و گستردهتر میشد، حکومت میتوانست عقبنشینی کرده و وعدههای بزرگتر و چشمگیرتری بدهد. پس این جنبش در لحظه سقوط نیز میتوانست با وعدههای بزرگ و توخالی متوقف شود و با یک امتیازدهی حکومت به نتیجه نرسد!
۵- اعتراض به افزایش قیمت بنزین (۱۳۹۸)
افزایش ناگهانی قیمت بنزین توانست خشم گروههای وسیعی از جامعه را برانگیزد و موجی از اعتراض را در سراسر ایران ایجاد کند. اما به دلایل زیر نمیتوانست موجب سرنگونی نظام شود:
– اعتراض به افزایش قیمت بنزین طبیعتا نمیتوانست بسیاری از چهرههای موسیقی و هنری و سیاسی جهان را با خود همراه سازد زیرا اعتراض به گرانی در همه جای جهان مرسوم است.
– طبقه مرفه شهرنشین، اگرچه به این جنبش به صورت مختصر پیوست، اما حمایت کاملی از آن صورت نداد زیرا برخلاف طبقه فرودست جامعه که با افزایش قیمت بنزین بسیار متضرر میشدند، این افزایش قیمت، آنان را زیاد تحت تاثیر قرار نمیداد.
– برای نوجوانان و جوانانی که هنوز وارد مسائل اقتصادی نشدهاند، افزایش قیمت بنزین پدیدهای ملموس و قابل درک نبوده و طبیعتا نمیتوانست آنان را به روستاییان و میانسالان اجتماع پیوند داده و همراه سازد.
**توجه: در صورتی که حکومت در نقطه سرنگونی قرار میگرفت، میتوانست با عقبنشینی و کاهش قیمت بنزین شورشها را مهار سازد و در اولین فرصت و به صورت پلکانی این افزایش قیمت را اعمال کند. پس این جنبش نیز میتوانست با یک امتیازدهی حکومت متوقف شده و به نتیجه نرسد!
جنبش سال ۱۴۰۱ (زن- زندگی-آزادی)
همانطور که بیان شد، پس از احتمال کودتای ارتشیان در ابتدای انقلاب، شاید بتوان گفت که جنبش «زن-زندگی-آزادی» عمیقترین و وسیعترین جنبشی است که در ایران به وقوع پیوسته و میتواند این حکومت را برای همیشه سرنگون ساخته و از قدرت پایین کشد. این جنبش تفاوتهای ساختاری بیشماری با جنبشهای پیشین دارد که بر اساس همین موارد است که گفته میشود این تظاهرات منجر به سقوط خواهد شد.
تفاوتهای جنبش ۱۴۰۱ با جنبشهای پیشین
– همانطور که گفته شد، جنبشهای پیشین میتوانست با امتیازدهی و یا عقبنشینی حکومت ساکت شده و به سرانجام نرسد، اما با توجه به اینکه این جنبش درباره یکی از اساسیترین ارکان این حکومت (حجاب) شکل گرفته، پس هرگونه عقب نشینی حکومت میتواند باعث ریزش نیروهای ایدئولوژیک طرفدار حکومت شده و پافشاری بر آن میتواند منجر به سرنگونی شود. پاشنه آشیل حکومتهای ایدئولوژیک یا مذهبی، همان است که بر اساس آن شکل گرفتهاند. بطور مثال هنگامی که شوروی که نظام آن بر اساس مبارزه با نظام سرمایهداری شکل گرفته بود، درهای خود را به روی دنیای آزاد و صنعتی گشود به فروپاشی آن انجامید. پاشنه آشیل گروههای افراطی مانند داعش و طالبان و جمهوری اسلامی، حجاب است و چنانچه این سنگر فرو بریزد تمام ارکان نظام فرو خواهد ریخت.
– تفاوت دیگر این جنبش با سایر جنبشهای پس از انقلاب، همهشمول بودن آن است. در این جنبش نوجوانانی که در گذشته در اعتراضات حضور فعال و چشمگیری نداشتند، برای رسیدن به آزادی و حق پوشش قیام کردهاند که همین امر موجب میشود بسیاری از مخالفین نظام در سراسر جهان با آنان ابراز همدلی و همپیمانی کنند. از سویی دیگر جوانان و میانسالان و افرادی که از فقر و تبعیض طبقاتی رنج میبرند و در جنبشهای ۹۶ و ۹۸ سرکوب شدند، به این موج به وجود آمده پیوسته و دامنه اعتراضات را گسترش دادند.
– جامعه سنتی و محافظهکار که پیش از این به اصلاح امور دل بسته و با وعده و وعید اصلاحطلبان و اصولگرایان منتظر آیندهای بهتر نشسته بود و سکون را بر تغییر و تحول ترجیح میداد نیز بالاخره به این نتیجه رسیده که این نظام اصلاحناپذیر است و اینان که تا امروز بر موضع خود پافشاری میکردند نیز به جمع مخالفین نظام پیوستند.
– پس از تسلط طالبان بر افغانستان و تضیع حقوق زنان در این کشور، افکار عمومی دنیا بسیار متاثر شده و توجهات خود را به سمت و سوی این مسئله معطوف کرد. در این میانه هنگامی که مردم دنیا متوجه جنایت شبهطالبانی جمهوری اسلامی شدند، موجی از خشم و انزاجار و همدلی در میان آنان ایجاد شد که پیش از این در هیچیک از جنبشها سابقه نداشته است.
– بسیاری از کشورها و چهرههای سیاسی اروپایی و آمریکایی که پیش از این و از ابتدای انقلاب به عنوان مدافع جمهوری اسلامی وارد عمل شده و از آنان حمایت میکردند، به شدت در موضع ضعف قرار گرفته و در برابر خواستها و تمایلات همگانی و افکار عمومی بیدفاع ماندند.
– روسیه چنان درگیر جنگ اوکراین و مسائل اقتصادی و مبارزه با غرب است که دفاع از جمهوری اسلامی مدتهاست دیگر در اولویت اول آن نیست.
– برهم خوردن برجام و گستردهتر شدن مشکلات اقتصادی توانست قدرت سرکوب حکومت را به شدت کاهش دهد، زیرا بسیاری از عناصر وابسته به حکومت که به دنبال منافع شخصی و مالاندوزی بودند، از سفره انقلاب بیبهره شده و در تنگنای اقتصادی قرار گرفتند. آنان میدیدند برخی از سیاستمداران و وابستگانشان هر روز بر ثروتشان افزون میگردد و در مقابل، سهمی به آنان که در جهت منافع حکومت در خیابان استفاده ابزاری میشوند، نمیرسد (در دوران خاتمی با باز شدن درهای اقتصادی به روی جهان و در دوران روحانی با گسیل پول تحت عنوان برجام به داخل ایران، حکومت قادر شد نیروهای سرکوب تحت امر خود را تطمیع و تأمین کند، اما با گسترش تحریمها و کاهش ارزش پول ملی موجی از نارضایتی در میان نیروهای مسلح نیز به وجود آمد).
و دهها مورد دیگر که توضیح و تفسیر آنان زمان و وقت بسیار میطلبد.
به عنوان تاریخنگار و محقق مسائل سیاسی، به همگان میگویم:
از ابتدای انقلاب تا کنون، هیچگاه چنین فرصتی برای ایرانیان به وجود نیامده تا بتوانند خود را از سلطه حکومتی شبهطالبانی و مستبد رها سازند.
برای رسیدن به پیروزی دو هدف را دنبال کنید:
ناامید نشوید و به تلاش خود ادامه دهید
تا میتوانید افکار عمومی دنیا را با خود همراه سازید.