فیروزه نوردستروم- مرجان جنگجو متولد ۱۳۷۰ در شهرک گلستان شیراز روز چهارشنبه ۱۱ آبان پس از ضرب و جرح توسط ماموران امنیتی در حوالی منطقه قلات شیراز بازداشت شد و تا کنون از وضعیت او خبری در دست نیست.
س. م. یکی از دوستان مرجان جنگو که او را از دوران نوجوانی میشناسد با بیان این مطلب به کیهان لندن میگوید: «مرجان پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه رفسنجان در رشته ادبیات انگلیسی در شیراز یک باشگاه ورزشی راه انداخت چون خودش هم ورزشکار است و ورزشهای رزمی، ایروبیک و دو میدانی را دنبال میکند، حتی در یک مسابقه دو و میدانی در دبی یک مقام کسب کرد و مدال گرفت.»
س. م. میگوید «مرجان به دلیل علاقه شدیدش به ورزش در سال ۸۹ و ۹۰ بازداشت شد و بعد از آن من بازداشت شدم و مجبور شدم از شیراز خارج شوم و چند سال بعد هم ایران را ترک کردم ولی هروقت با هم صحبت میکردیم میگفت دلش میخواهد یک باشگاه داشته باشد. »
او با اشاره به اینکه مرجان جنگو در کودکی مادر خود را از دست داده بود اضافه میکند: «پدر مرجان هم بازنشسته آموزش پرورش بود و تقریبا یازده سال پیش از دنیا رفت. او یک خواهر و دو برادر هم دارد که همگی متاهل هستند.»
س. م. ادامه میدهد: «بعد از شنیدن خبر بازداشت مرجان سعی کردم با برادر کوچکترش صحبت کنم؛ به تلفنم جواب نداد. روز دیگر هم به تلفنم جواب نداد، یکروز بعدتر از طریق اینستاگرام برایش پیغام گذاشتم و نوشتم که از مرجان خبر داری؟ نوشت «نه، شما چطور؟» و بعد هم جوابش را پاک کرد. از او پرسیدم «فقط بگو که آیا زنده است؟» نوشت: «نمیدونم» و بعد جوابش را پاک کرد. گفته میشود برادرش به شدت زیر نظر است تا در مورد بازداشت و غیبت خواهرش شکایتی نکند. متاسفانه حتی هیچکس نمیداند که چه ارگانی مرجان را بازداشت کرده است. »
س. م. اضافه میکند: «من خودم در شیراز تجربه بازداشت داشتهام اما شاید نتوانم قدرت بیان مرجان را داشته باشم ولی میدانم که اینها چقدر بیوجدان هستند. مرجان روحیه بسیار مبارزی داشت ولی به هیچ حزب و گروهی وابستگی ندارد.»
دوست مرجان ادامه میدهد: «یاد زمان بازداشت خودم میافتم که هیچکس به دنبالم نیامد؛ پدرم سر دو تا خیابان بالاتر ایستاده بود و راننده تاکسی مرا از بازداشتگاه بیرون آورد. حالا مرجان همین شرایط مرا هم ندارد؛ نه پدری دارد و نه مادری. نه خواهر و برادر دلسوزی هم که پیگیر کارش باشند ندارد. برادر و خواهرش دائم در اینستاگرام پست میگذارند اما دریغ از یک استوری یا پستی که درباره خواهرشان بنویسند؛ دوست پسر سابقش هم وقتی سراغ مرجان را از او گرفتم خیلی خونسرد گفت خودت چطوری؟ چه خبر؟! برایم قابل درک نیست! این نوع دوست و فامیل چه موجوداتی هستند؟!»
س.م. در ادامه میگوید: «زن عموی من که مرجان را میشناسد چند شب پیش به عمو و مادربزرگم موضوع بازداشت و بیخبری از مرجان را تعریف کرد؛ مادربزرگم گفته بود حقش بود؛ بس که قرتی بود! از وقتی این مطلب را از قول مادربزرگم شنیدم گردنم مرتب تیر میکشد. سیستم شرور و پلید جمهوری اسلامی از وجود افرادی مثل مادربزرگ من تغذیه میکند.»
دوست مرجان جنگجو در پایان میگوید: «لطفا صدای مرجان جنگجو هم باشید. بیش از ده روز است که او را ربودهاند و از قرار معلوم خواهر و برادرهایش را تهدید کردهاند که این موضوع را رسانهای نکنند.»