حنیف حیدرنژاد- سازمان حقوق بشر ایران روز ۱۷ آذر ۱۴۰۱ از اجرای حکم اعدام محسن شکاری از بازداشتشدگان اعتراضات اخیر خبر داد و تاکید کرد که برای دستکم ۱۱ نفر دیگر نیز حکم اعدام صادر شده که در خطر جدی و قریب الوقوع اجرای حکم قرار دارند. این سازمان حقوق بشری به نقل از خبرگزاری هرانا تاکید کرد که: از زمان شروع خیزش انقلابی مردم ایران علیه حکومت اسلامی تا کنون بیش از ۱۸ هزار نفر بازداشت شدهاند.
اعدام یک شهروند معترض ۲۳ ساله به اتهام «بستن خیابان» و «زخمی کردن مأمور»!
این در حالیست که پیشتر ۲۲۷ نماینده نظام در مجلس شورای اسلامی با ارسال نامهای به غلامحسین محسنی اژهای رئیس قوه قضاییه خواستار صدور حکم «اعدام» برای معترضان زندانی شده بودند. این بدان معنی است که هر دستگیر شده اعتراضات اخیر میتواند بطور بالقوه در معرض اعدام قرار بگیرد.
نمایندگان نظام در مجلس شورای اسلامی خواهان سرکوب بیشتر مردم شدند
رژیم حاکم بر ایران میداند اعدام بازداشت شدگان اعتراضات اخیر فقط بر خشم مردم افزوده و مخالفت جهانی با این رژیم را بالاتر خواهد برد، با وجود این چرا اعدام دستگیرشدگان اعتراضات اخیر را در دستور کار خود قرار داده است؟
از روزِ اولِ حاکمیت جمهوری اسلامی، اعدام، ابزاری برای ایجاد ترس و وحشتِ عریان در دل مردم بوده است. استفاده از این روش نشاندهنده آن است که این رژیم راه دیگری برای پاسخگویی به خواستهای مردم و همچنین مقابله با اعتراضات مردمی نمیشناسد و ندارد! این رژیم به خوبی از تنفر و خشم و انزجار افزاینده مردم نسبت به خود آگاه بوده و از اراده مردم برای مقابله و انتقام از آمرین و عاملین سرکوب نیز به خوبی آگاه است. در چنین حالتی واقعا این رژیم چکار میتواند بکند؟
رژیم نه میتواند و نه میخواهد که در وضعیت کنونی تغییری ایجاد کند!
«نمیخواهد»، چون خود را «برحق» و بقیه را «باطل» میداند و اصلا جایی برای چانهزنی در مورد این موضوع نمیبیند. این یکی از از ویژگیهای برجسته این نظام ایدئولوژیک و توتالیتر است. چنین رژیمی ارزش و اهمیتی برای حاکمیت مردم قائل نیست و هیچگاه خود را در برابر مردم پاسخگو نمیداند. این رژیم تنها به انحصارِ کامل قدرت میاندیشد و به حفظ آن به هر قیمتی!
از طرف دیگر این رژیم «نمیتواند» وضعیت کنونی را در جهت خواست مردم تغییر دهد، زیرا توانمندی و کارآمدی لازم را ندارد. این رژیم در ذات خود با دمکراسی، حقوق بشر، علم، فرهنگ و هنر و با پیشرفت و تمدن ضدیت دارد. در چنین حالتی اصلا غیرواقعی ست که از چنین نظامی انتظار داشت تا بتواند بر اساس معیارهای قرن بیست و یکم عمل کند.
از همه مهمتر اینکه در شرایط کنونی، خواست مردم محدود به مطالبات صنفی نیست، بلکه خواست آنها این است که کل نظام باید در تمامیت خود تسلیم شده و قدرت را به مردم بدهد. آیا جمهوری اسلامیکه ۴۳ سال است آن را میشناسیم، حاضر است به چنین خواستهای تن دهد؟ پر واضح است که چنین نخواهد کرد! بنابر این برای مردم ایران راهی جز مقابله، مبارزه و ادامه درگیری با این نظام به اشکال مختلفی که تا کنون جریان داشته باقی نمیماند.
این نظام نیز خودش بهتر از هر کسی میداند که امروز دامنه ضدیت با آن، تمامی بخشهای جامعه را فرا گرفته و خوب میداند که دیگر توانمندی لازم برای سرکوب همه مردم را ندارد. بنابراین یا باید تسلیم شود یا باید در کمال ناامیدی تا آخرین لحظه، مردم را بکُشد و امیدوار باشد که «شاید» با ایجاد ترس یا با فرسایشی کردنِ انقلابی که در جریان است، «فرجی» حاصل شده و به این ترتیب «شاید» زنده مانده و بتواند به حاکمیت خونین و ننگیناش ادامه دهد. این رژیم با چنین تصوری است که اعدام میکند. متاسفانه در چنین شرایطی باید انتظار داشت که بیشتر و بیشتر هم اعدام کرده و بر کشتار و حشیگریهایش علیه مردم باز هم بیافزاید.
هرچقدر مردم مصممتر با سرکوب و جنگ روانی این رژیم روبرو شده و همچنانکه تا کنون عمل کردهاند، عقب ننشسته و به حضور خیابانی خود و دفاع مشروع از خود ادامه دهند، در چنین حالتی تعادل قوای بین مردم و نیروهای سرکوبگر رژیم در نقطهای به نفع مردم بهم خورده و دیگر چیزی نمیتواند مانع از سرنگونی و نابودی این رژیم شود.
برای آنکه خون کمتری از مردم ایران بر خاک بریزد، برای آنکه مردم کمتری دستگیر و زندانی و شکنجه شوند و برای آنکه این دوره درد و رنج هرچه زودتر و کمهزینهتر به پایان برسد، فقط یک چیز میتواند تعادل قوای وجود را به نفع مردم تغییر دهد: حضور هرچه بیشتر مردم در خیابانها و همبستگی و همراهی و همدلی بیشتر آنها با هم. در کنار این عامل، هرقدر سازماندهی و تشکیلات بینِ قشرهای مختلف تقویت شده و هرقدر مبارزه از سازماندهی و هماهنگی و رهبری دستجمعیِ منسجمتر برخوردار شود، موفقیتِ انقلاب زن، زندگی، آزادی نیز میتواند کوتاهتر تحقق یابد.
از حکومت اسلامی نمیتوان جز تباهی و مرگ و اعدام و تجاوز و شکنجه انتظار دیگری داشت. این رژیم تنها یک راه برای ما، ما مردم ایران، باقی گذاشته: اینکه همه با هم دست به دست هم داده و به جنگ تا پیروزی نهائی با این رژیم جنایتکار ادامه دهیم. اینگونه است که میتوان از کشته شدن بیشتر ایرانیان جلوگیری و ایران را از نکبت و ویرانی نجات داد.