جمشید عنبرستانی – پس از گذشت بیش از چهار دهه تحمل رنج و عذاب، فقر و تنگدستی، تحقیر و حقارت و بازیچه نمایشهای سیاسی و مذهبی و عوامفریبانه حکومت بودن و همراهی و دخیل بستن با امیدهای واهی به اصلاحطلبان شارلاتان تراز آخوند، و تجربههای تلخ از اعتراضات در سالهای گذشته، اما عشق مردم به زندگی و آزادی و امید به آیندهای روشن که حکومت ملایان تمامی این عشق و امید و آرزوها را به مردم ایران حرام کرده و از آنان سلب نموده است، نسیم آزادی با خیزش جوانان آزادیخواه و آغاز انقلابی نوین و سرنوشتساز در کشور وزیدن گرفت و طی چند ماه به توفانی تبدیل شده که سراسر میهن را فرا گرفته است، بطوری که پیچ و مهرههای پایههای حکومت در حال باز شدن و ساختمان حکومت به مرحله ریزش نزدیک شده است.
ویژگی خاص خیزش انقلابی جاری در کشور، پیشرو بودن و جسارت و شجاعت جوانان و نوجوانان و خاصه زنان و دختران آزادیخواه در پیشبرد انقلاب و تقابل با مزدوران سرکوبگر حکومت است که تحسین جهانیان و حمایت چهرهها و سلبریتیهای مشهور جهان و سیاستمداران از این خیزش آزادیخواهانه مردم ایران که وارد پنجمین ماه خود شده را در بر داشته است، چیزی که در اعتراضات سالهای گذشته شاهد آن نبودیم.
شعار «زن زندگی آزادی» نقش و تاثیر زیادی در جلب توجه افکار عمومی بینالمللی نسبت به جنایات وحشیانه رژیم و جنبش انقلابی و نقش زنان در آن داشته است. حضور شجاعانه زنان و دختران که همواره تحت ظلم مضاعف حاکمیت ملایان قرار داشتهاند، در صف مقدم انقلاب کاملا چشمگیر و تحسینبرانگیز است.
همبستگی ملی و پیوند و همدلی و حمایت ایرانیان میهندوست و آزادیخواه داخل و خارج کشور با یکدیگر و حمایت گسترده جهانی از خیزش انقلابی مردم ایران و دور شدن محتاطانه دولتها و حامیان خارجی جمهوری اسلامی از این حکومت قرون وسطایی، وحشت ملایان و اصلاحطلبان و نیروهای سرکوبگر از آینده حکومت و سرنوشت نامعلومی را که در انتظارشان نشسته سبب شده است.
اکثریت بالایی از جوانان و نوجوانان و خاصه دختران و زنان آزاداندیش ایران با شکستن حباب باور و عقیده مذهبی فسیل شده هزار و چهار صد ساله که آخوندها ویترین و نماینده آن هستند و پشت کردن به تمام انگیزهها و ارزشهای عقبمانده و خرافاتی مذهبی که وسیلهای برای سرکوب و بدبختی آنان به دست ملایان و مزدورانش بوده است، زنده شدن فرهنگ و هویت و اصالت ایرانی را در نسل جوان ایران و آیندهای درخشان برای کشور را نوید میدهد.
مردم اروپا نیز چند قرن پیش همین مصیبت و گرفتاری را که مردم ایران امروز با آخوند و مکلا و دینفروشان دارند با آخوندهای دزد و فاسد و جنایتکار مسیحی (کشیشها) داشتهاند ولی سرانجام برای پایان بخشیدن به نکبت و فلاکت خود که حاکمیت کلیسا و کشیشان مسبب آن بودند بپا خاستند و بساط دینفروشان را برچیدند و با بازگرداندن کشیشها به کلیساها برای همیشه آنان را از دارا بودن حق حاکمیت و قدرت سیاسی محروم کردند و صفحه جدیدی از تاریخ را که رنسانس نام گرفت گشودند. رهایی از حاکمیت کشیشان مسیر پیشرفت و تجدد و زندگی نو بر پایه دمکراسی و سکولاریسم را برای مردم اروپا هموار نمود.
جای تاسف است که مردم ایران با این تاریخ و فرهنگ و پتانسیل بالا در عصر تجدد و علم و تکنولوژی از رنسانس اروپا چند قرن عقب ماندهاند. در آینده نزدیک در ایران آزاد و دمکرات از نفوذ و دخالت دین و دینفروشان درجامعه و سیاست و حکومت و از نمایشها و رفتارهای غیرانسانی و خرافی مذهبی (سینهزنی، زنجیرزنی) که نشان حماقت و اهانت به کرامت انسانیست باید قاطعانه جلوگیری شود و این امر نباید به معنای مبارزه با دین و دینداران تلقی شود. هر فردی در یک جامعه آزاد و دمکرات حق انتخاب دارد و میتواند آزادانه در خانه و قلمرو شخصی خویش از هر دین و آیینی که به آن علاقه دارد پیروی کند و مناسک آنرا بجا آورد و همین حق و حقوق برای فردی که پیرو هیچ دین و مذهب و آیینی نیست نیز صادق است و محترم شمرده میشود. در اصل و اساس جایگاه دین در جامعه و در حکومت و سیاست نیست.
از ابتدای استیلای حکومت روضهخوانها در کشور تا زمان حاضر شاهد اعتراضات گوناگونی از سوی مردم ایران علیه ظلم و فساد و جنایت و بیکفایتی حکومت ملایان بودهایم. اعتراضات چند صد هزار نفره زنان و دختران در اعتراض به حجاب اجباری، اعتراضات دانشجویی، اعتراضات میلیونی سال هشتاد و هشت که با خیانت به اصطلاح رهبران جنبش سبز (موسوی و آخوند کروبی) به بیراهه رفته و به شکست انجامید، اعتراضات سراسری دیماه نود و شش و آبان نود و هشت، تمامی این اعتراضات در نهایت توحش توسط مزدوران حکومت سرکوب شد. اما دلیل اصلی شکست و سرکوب اعتراضات یادشده تنها شقاوت و بیرحمی مزدوران حکومت نبوده است، بلکه بیعملی و سکوت و نظارهگری اکثریت مردم و تنها گذاشتن مبارزین شجاع و آزادیخواه که مقابل آدمکشان حکومت با دست خالی به اعتراض و یا ستیز برخاسته بودند نقش اساسی داشته است.
اکنون که انقلاب شکل گرفته در کشور در کانون توجه و حمایت جهانیان قرار دارد و از طرفی همبستگی بزرگ و دلگرم کننده ایرانیان خارج کشور با آزادیخواهان و مبارزین داخل کشور شکل گرفته است، زمان آن فرا رسیده است که اکثریت ناراضی اما خاموش و نظارهگر به انقلاب بپیوندند و وظیفه ملی و وجدانی خود را برای آزادی کشور از شرّ حکومت ملایان و ایرانفروشان ادا کنند تا با بهای کمتر و زمان کوتاهتر انقلاب مسیر خود را تا پیروزی نهایی طی کند و با سقوط حکومت روضهخوانها به زبالهدان تاریخ، با افتخار رنسانس ایرانی و شروع زندگی نو در سایه آزادی و تولد دمکراسی در کشور را با ثبت در تاریخ جشن بگیریم.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.