دست شیطان را باید خواند تا شرّ آن کمتر شود

-جمهوری اسلامی یک رژیم منحصر به فرد است که فقط باید با خودش مقایسه شود. یک حکومت شیعی انقلابی که قدرت در آن بر اساس باورهای آخرزمانی شکل‌ گرفته است. چنین رژیمی برای حفظ موجودیت خود نمی‌تواند بر اساس اصول و بنیان‌های امنیتی متعارف عمل کند.
-موجودیت جمهوری اسلامی  بر اساس «بازتولید شرّ» و «نزاع و درگیری متداوم» حفظ می‌شود. اگر شرّ در ثریا هم باشد باز مردانی از جمهوری اسلامی به آن دست پیدا خواهند کرد.
-در چنین وضعیتی رفتارهای جمهوری اسلامی در شرایط بحران بر اساس الگوهای متداول امنیتی قابل تحلیل و تفسیر و پیش‌بینی نیست مگر یک الگو: سوررئالیسم (فراواقع‌گرایی) جایی که برای تحلیل آن به قوه تخیل قوی‌ نیاز است.
-راهبرد امنیتی در جمهوری اسلامی بیش از آنکه خروجی آکادمی‌ها و اتاق‌های فکر باشد حاصل معادلاتی است که در حوزه‌ها و هیأت‌های مذهبی تا دلال‌خانه‌ها و خانه‌های مخفی‌ سران تدوین می‌شود.
-اصلاً عجیب نیست اگر آنها با بحران‌سازی به امید فرار از مهلکه با دستکاری‌های مصنوعی‌ روی گسل‌ها برای وقوع زلزله اقدام کنند. برای آنها مهم نیست اگر در «حرم رضا» در مشهد یا «شاهچراغ» در شیراز و همچنین در ایستگاه‌های مترو یا مراکز خرید دست به جنایت بزنند.
-راه مقابله بجز هشدار و احتیاط چیست؟ متدهایی از مبارزه که به صورت حداکثری منجر به ریزش نیروهای وفادار به رژیم شود تا زمامداران کسی را برای انجام این مأموریت‌های تبهکارانه پیدا نکنند. آنانکه از دل این ساختار شیطانی بیرون آمده‌اند دست آن را بهتر می‌خوانند. ایجاد یک سازوکار مستقل که به دور از حواشی سیاسی و جنجال‌های رایج باشد، می‌تواند به سازماندهی این نیروها کمک کند.

دوشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۱ برابر با ۲۷ فوریه ۲۰۲۳


حامد محمدی- برای آنها که رفتارهای امنیتی جمهوری اسلامی را می‌شناسند عجیب نخواهد بود اگر بشنوند مسمومیت دانش‌آموزان دختر در مدارس اقدامی عمدی است.

اساساً چندین نهاد امنیتی و اطلاعاتی در ایران فعال‌اند تا در نهایت امنیت و موجودیت نظام حفظ شود اما موازی با آن افراد یا گروه‌هایی نیز وجود دارند یا اکنون فعال شده‌اند تا مأموریت‌های خارج از سازمان‌های رسمی به آنها واگذار شود. این افراد یا گروه‌ها می‌توانند عضوی از یک نهاد امنیتی یا افرادی مستعد خارج از سازمان‌های رسمی باشند.

بازدید علی خامنه‌ای از نمایشگاه کتاب تهران

سپردن برخی مأموریت‌ها که مسئولیت و هزینه‌ آن برای حیثیت و موقعیت نهادهای رسمی زیاد است به افراد و تشکل‌هایی خارج از نهادهای رسمی، عین گروه‌های شبه‌نظامی نیابتی، برای حکومت به صرفه‌تر است. برای آنها سخت نیست از طریق واسطه و با کمترین هزینه کسانی را مأمور جنایت علیه مردم در داخل یا بیرون از کشور کنند: مثل یک عملیات محدود بیولوژیک یا طرح یک ترور کیلومترها دور از ایران.

جمهوری اسلامی یک رژیم منحصر به فرد است که فقط باید با خودش مقایسه شود. یک حکومت شیعی انقلابی که قدرت در آن بر اساس باورهای آخرزمانی شکل‌ گرفته است. چنین رژیمی برای حفظ موجودیت خود نمی‌تواند بر اساس اصول و بنیان‌های امنیتی متعارف عمل کند. موجودیت جمهوری اسلامی  بر اساس «بازتولید شرّ» و «نزاع و درگیری متداوم» حفظ می‌شود. اگر شرّ در ثریا هم باشد باز مردانی از جمهوری اسلامی به آن دست پیدا خواهند کرد.

در این میان، الگوی امنیتی جمهوری اسلامی بر اصولی استوار است که یکی از بنیان‌های آن «شهادت» است. با همین الگو «شرّ» را «خیر» و حتا مرگ شرور را نیز شهادت جا می‌زنند.

بدیهی است اغلب تحلیلگران رفتارهای امنیتی رژیم را بر اساس مکاتب متداول امنیتی (رئالیستی، یا مکاتب متأخر مثل پاریس، ولز، کپنهاگ) و یا خوشبینانه به عنوان شکلی از امنیت جمعی در کنار رژیم‌ها و گروه‌های بدخیم حول «غرب‌ستیزی» تحلیل می‌کنند. اما واقعیت این است که «روش‌های تأمین امنیت حکومت اسلامی» با روش‌های برآمده از مدل‌های غربی امنیت سازگار نیست. بنابراین از یک نقطه به بعد حتا عمل متعارف آنها در حوزه امنیت به سمت نامتعارف چرخش می‌کند: «شرّ نهایی»!

در چنین وضعیتی رفتارهای جمهوری اسلامی در شرایط بحران بر اساس الگوهای متداول امنیتی قابل تحلیل و تفسیر و پیش‌بینی نیست مگر یک الگو: سورئالیسم (فراواقع‌گرایی) جایی که برای تحلیل آن به قوه تخیل قوی‌ نیاز است. راهبرد امنیتی در جمهوری اسلامی بیش از آنکه خروجی آکادمی‌ها و اتاق‌های فکر باشد حاصل معادلاتی است که در حوزه‌ها و هیأت‌های مذهبی تا دلال‌خانه‌ها و خانه‌های مخفی‌ سران تدوین می‌شود.

حکومت اسلامی از بدو تأسیس در سال ۵۷ همواره خود را در معرض نابودی دیده است. بنابراین برای بنیانگذاران و کارگزاران آن چیزی مهمتر از حفظ موجودیت آن نیست اما نه بر اساس دیدگاه‌های امنیتی نوسازی شده متفکرانی مثل هانس‌جی. مورگنتا، کنت والز و جان مریشایمر بلکه آنچه در نهادهای امنیتی رژیم پیاده می‌شود بر اساس «مکتب امنیتی متعالیه» (نظریه امنیت اسلامی) برخاسته از نظریات و دیدگاه‌های ملاصدرا (۱۵۷۰ میلادی) است.

ملاصدرا در رساله «کسر اصنام‌ الجاهلیه» شهادت‌طلبی را از ویژگی‌های اصلی رهبران جامعه اسلامی می‌داند و معتقد است اسلام و مکتب توحیدی مرجع امنیت است. در تمام ۴۰۰ سال گذشته مکتب ملاصدرا شاگردی بهتر از روح‌الله خمینی نداشت.

در صحیفه خمینی جلد ۱۵ صفحه ۳۳۰ آمده «حفظ اسلام یک فریضه الهی است یعنی هیچ فریضه‌ای در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نیست و بر شما و همه ملت و همه روحانیون حفظ این جمهوری اسلامی از اعظم فرایض است.»

اساس مکتب امنیتی ملاصدرا ساختن جامعه اسلامی و تأمین امنیت و حفظ موجودیت آن با هر ابزاری است. بر سر اینکه تهدید اصلی که جمهوری اسلامی با آن روبروست از سوی مردم است یا دشمن بیرونی البته اختلاف نظر فکری در لایه‌های مختلف نظام وجود دارد.

عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید شیعه با نقد مکاتب امنیتی غرب می‌گوید «مقوله امنیت در کشورهای جهان سوم با کشورهای پیشرفته کاملاً متفاوت است و نمی‌توان این دو را با هم مقایسه کرد. مثلاً در کشورهای پیشرفته مسائل محیط زیست می‌تواند تهدید امنیت به شمار رود اما در جهان سوم ناامنی‌ها ریشه داخلی دارد و عمده تهدیدات از ناحیه مردم خودشان است.»

اما محمد ستوده عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم در نشستی با عنوان «اسلام و امنیت بین‌الملل از دیدگاه جوادی آملی» می‌گوید «امنیت متعالیه ناظر به وجود امت است نه ملت.» وی تأکید می‌کند جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت متعالیه در سطح بین‌الملل اقدام به ساخت موشک بود و این موشک شرط بقای ماست.»

محسن فخری‌زاده از متخصصان اتمی و موشکی جمهوری اسلامی یکی از خروجی‌های مکتب فکری ملاصدرا است. امثال او معتقدند برای حفظ نظام دستیابی به سلاح اتمی و پشتیبانی از شبه‌نظامیان در منطقه ضروری است.

فریدون عباسی‌ دوانی عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی می‌گوید با وجود فتوای علی خامنه‌ای در مورد حرام بودن سلاح هسته‌ای، فخری‌زاده برای آن سیستم ایجاد کرد زیرا مسئله فقط دفاع از کشور نبود و «ما پشتیبان  جبهه مقاومت» نیز هستیم.

آندسته از کارگزاران جمهوری اسلامی که مؤلفه‌های خارجی را عامل اصلی تهدید موجودیت نظام می‌دانند برای مقابله با آن، دستیابی به سلاح کشتار جمعی را ضروری می‌دانند.

گروهی که اصلی‌ترین تهدید برای موجودیت نظام را داخلی (اعتراضات مردم) می‌دانند برای بقای نظام دست به هر جنایتی می‌زنند.

در چنین ساختاری هر جنایتی برای حفظ منافع یا امنیت حکومت توجیه‌پذیر است. مثلاً شلیک موشک به هواپیمای مسافربری یا استفاده از سپر انسانی. همچنین در چنین ساختاری دست کارگزاران باز است که مثلا با هواپیمای مسافربری تسلیحات و مواد منفجره حمل کنند. یا انبارهای مهمات و تأسیسات اتمی را در مناطق شهری و مسکونی تأسیس نمایند.

دقیقاً اینجاست که باید رفتار امنیتی نظام را با عینک سورئالیستی تحلیل کرد. آنها این انگیزه را دارند که برای حفظ اسلام و حکومت اسلامی به صورت زنان اسید بپاشند. آنها برای بقای خودشان وقتی موجودیت نظام را در خطر ببینند برای ایجاد آلودگی‌های بیولوژیک و شیمیایی اقدام خواهند کرد. اصلاً عجیب نیست اگر آنها با بحران‌سازی به امید فرار از مهلکه با دستکاری‌های مصنوعی‌ روی گسل‌ها برای وقوع زلزله اقدام کنند. برای آنها مهم نیست اگر در «حرم رضا» در مشهد یا «شاهچراغ» در شیراز و همچنین در ایستگاه‌های مترو یا مراکز خرید دست به جنایت بزنند.

با این وضعیت راه مقابله بجز هشدار و احتیاط چیست؟ متدهایی از مبارزه که به صورت حداکثری منجر به ریزش نیروهای وفادار به رژیم شود تا زمامداران کسی را برای انجام این مأموریت‌های تبهکارانه پیدا نکنند. آنانکه از دل این ساختار شیطانی بیرون آمده‌اند دست آن را بهتر می‌خوانند. اما ریزش آنها وقتی تکمیل می‌شود و یا به نقطه برگشت‌ناپذیر می‌رسد که فرصت برای مراوده با نیروهای بریده از نظام نیز فراهم شود. این ضعفی است که اپوزیسیون با آن روبروست. ایجاد یک سازوکار مستقل که به دور از حواشی سیاسی و جنجال‌های رایج باشد، می‌تواند به سازماندهی این نیروها کمک کند.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۴۹ / معدل امتیاز: ۴٫۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=313731