این گزارش تحقیقی توسط فائزه علوی کارشناس برای اندیشکده «پروژه ققنوس ایران» تهیه شده که در دو بخش در اختیار علاقمندان قرار میگیرد.
در بخش نخست به تاریخچه سیاستگذاریهای آموزشی در کره جنوبی و همچنین سیاستهای آن در قرن بیست و یکم پرداخته شد. در این بخش به سیاستهای آموزشی ژاپن و آنچه میبایست با توجه به تجربهی این دو کشور و خود ایران، در سیاستهای آموزشی آیندهی ایران مورد توجه قرار گیرد پرداخته میشود.
تاریخچه توسعه آموزشی در ژاپن
در این بخش نگاهی به مراحل توسعه آموزشی در ژاپن بین سالهای ۱۹۶۸ تا ۲۰۰۰ میاندازیم.
تغییرات تاریخی در سیاست آموزشی ژاپن به چهار مرحله تقسیم میشود:
معرفی سیستم آموزشی مدرن (۱۸۶۸ تا ۱۸۹۹)
گسترش سیستم آموزشی (۱۹۰۰ تا ۱۹۴۵)
بازسازی سیستم آموزش و پرورش پس از جنگ (۱۹۴۵ تا ۱۹۶۹)
تقویت آموزش در پاسخ به تغییرات و تحولات اجتماعی (۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰)
معرفی سیستم آموزشی مدرن (۱۸۹۹ تا ۱۸۶۸)
در این دوره تاریخی، ژاپن در بستری قرار داشته که بر مدرنسازی کشور متمرکز بوده است بطوری که از طرفی به دلیل شرایط تاریخی و منطقهای بر مبنای نظامیگری و از طرف دیگر بر ارزشهای لیبرال سیاستهای خود را پیش میبرد. بر چنین زمینهای میتوان به طرحهای زیر در آن دوران برای سیستم آموزشی اشاره کرد:
• ایجاد سیستم آموزشی مدرن بر اساس الگوهای غریی
• تمرکز بر مدیریت آموزشی و تنظیم قوانین و مقررات لازم و آموزش معلمان
• گسترش کمّی آموزش به دلیل ثبت نام کم در مدارس ابتدایی
گسترش سیستم آموزشی (۱۹۰۰ تا ۱۹۴۵)
در این برهه تاریخی که تقریبا نیم قرن طول کشید، ژاپن درگیر جنگ شد. بنابراین نظامیگری شدت بیشتری یافت بدون آنکه توجه به حفظ ارزشهای لیبرال کاهش یابد. از همین رو سیاستهای آموزشی زیر در اولویت دولت این کشور قرار گرفتند:
• اصلاحات رادیکال از جمله:
• لغو هزینههای تحصیل اجباری
• امکانات خودارزیابی برای دانشآموزان
• تلاش برای بهبود آموزش دختران و معلولان جسمی
• تمرکز بر تحقیقات، آموزش و الگوهای آموزشی جدید
• تاکید بر بهبود کیفی در زمینههایی مانند محتوای آموزشی
بازسازی سیستم آموزش و پرورش پس از جنگ (۱۹۴۵ تا ۱۹۶۹)
در این دوره، تمرکز ژاپن بر توسعه دموکراسی بود و به همین منظور سیاستهای زیر در سیستم آموزشی اتخاذ شدند:
• اصلاحات مبتنی بر دموکراتیک کردن و برابری فرصتهای آموزشی
• اجرای قانون اساسی آموزش و پرورش در سال ۱۹۴۷
• معیارهای جدید ملی، تربیت معلم و سیستمهای ارزیابی آموزشی
• نرخ بالای ثبت نام در مدارس ابتدایی و دوره اول دبیرستان
تقویت آموزش در پاسخ به تغییرات و تحولات اجتماعی (۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰)
پس از طی کردن اصلاحات آموزشی و گسترش کمّی مدارس و دانشگاهها، در این مرحله تمرکز ژاپن بر توسعه مدیریتی و کیفیت سیستم آموزشی قرار گرفت. ارزشگذاری اصلی ژاپن در ارتباط با موضوع تنوع جمعیتی (Diversification) بوده است. بر این مبنا اقدامات زیر در رابطه با توسعه آموزش در نظر گرفته شدهاند:
• تأکید بر ارتقاء کیفی آموزش
• بهبود شرایط معلمان، ارتقاء کیفیت مدیریت و اداره مدارس
• سیستم توسعه مدارس از نظر کمّیدر دهه ۱۹۷۰ تکمیل شد که منجر به تمرکز دولت و آموزش و پرورش بر ارتقاء کیفی مدارس و دانشگاهها شد.
خلاصهای از تاریخچه توسعه آموزش و پرورش در ژاپن و کره جنوبی
با توجه به آنچه درباره روند سیستم آموزش و پرورش در کره جنوبی و ژاپن توضیح داده شد، نکات زیر میتوانند در مسیر توسعه آموزشی این دو کشور قابل توجه و بهرهگیری تجربی باشند:
• در نظر گرفتن بستر و شرایطی که کشور و جهان در آن قرار دارند. در هر دو کشور، هدفگذاریها برای توسعه سیستم با توجه به شرایط و بستر و ارزشهای هر کدام از دو کشور و متناسب با روندهای جهانی در نظر گرفته شد.
ژاپن به دلیل ساختار سیاسی پایدارتر در طول تاریخ بسیار زودتر از کره جنوبی اصلاحات و توسعه آموزشی خود را آغاز کرد. از این جهت تجربههای قابل توجهی برای سیاستگذاران در این زمینه دارد، چرا که میتوان مراحل توسعه سیاستها را به خوبی در این کشور دید. ابتدا تمرکز بر رشد کمّی سیستم آموزش و پرورش بوده و بعد از آن بود که رشد و ارتقاء کیفی در دستور کار و اولویت قرار گرفت. پس از گسترش کمّی و رشد کیفی، اصلاح و ارتقاء مدیریت نظام آموزشی و مدارس و دانشگاهها میبایست مورد توجه قرار گیرد. روشن است که بین این مراحل نمیتوان خط و مرز زمانی مشخصی رسم کرد چرا که اینهمه بطور نامحسوس در هم تنیده پیش برده میشوند و بر یکدیگر تأثیر متقابل میگذارند.
• در هر دو کشور تمرکز بر ارزشهای ملی و بومی نقش بسزایی در توسعه آنها داشته است.
• کره جنوبی با توجه به مسیر کوتاهی که از نظر زمانی طی کرده و جایگاهی که در حال حاضر از منظر ارزشهای توسعه دارد، برای کشورهایی که بخواهند رشدی سریع و در عین حال پایدار داشته باشند، نمونه مناسبی به شمار میرود.
در عین حال باید توجه داشت که استفاده از تجربیات کره جنوبی باید با احتیاط انجام شود چرا که کره جنوبی از معدود کشورهایی است که در زمینه اقتصادی رشد بسیار سریع داشته و عوامل مختلفی میتواند منجر به رشد استثنایی این کشور شده باشد که این عوامل ممکن است در کشورهای دیگر وجود نداشته باشد. بنابراین استفاده از تجربیات هر دو کشور نیاز به سنجش بستر و شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران دارد به ویژه در مورد استفاده از تجربیات کشور کره جنوبی. الگوبرداری و تقلید بدون توجه به شرایط خاص کشورها به نتایج ناگوار منجر میشود.
ایران؛ گامهای نخست کدامند؟
در این بخش، تلاش این پروژه بر این است تا با توجه به تجربیات کره جنوبی و ژاپن، نکاتی که میبایست توسط سیاستگذاران در حیطه آموزش و پرورش در نظر گرفته شوند، مورد دقت قرار گیرند. در ابتدای کار توجه به سه نکته بسیار اهمیت دارد:
۱-ایران در حال حاضر در چه شرایطی قرار دارد؟ بطور خاص سیستم آموزشی فعلی ایران چگونه است؟
۲-چشمانداز و ارزشهای ما برای نظام آموزش و پرورش در آیندهی ایران چیست؟
۳-چگونه میخواهیم از جایی که در حال حاضر ایستادهایم به سمت چشمانداز ایران آینده حرکت کنیم؟ چه مسیری باید طی شود تا ما را به نقطه دلخواه برساند؟
در مسیر رسیدن به آینده دلخواه (از منظر سیستم آموزشی) به نظر میرسد که توجه به نکات زیر حیاتی است:
• هویت و فرهنگ ملی ایران (برای ساختن پایههای مستحکم در سیستم آموزشی)
توجه به هویت فرهنگی ملی کشور و زنده نگه داشتن آن با استفاده از بستری که در دل تاریخ و همچنین تمایل مردم ایران به حرکت در این جهت وجود دارد و روز به روز در حال افزایش است، مسئلهای حیاتی برای طی کردن مسیر توسعه آموزشی کارآمد در ایران است.
با نگاه به نمونههای ژاپن و کره جنوبی، بدون در نظر گرفتن هویت ملی، توسعه پایدار ممکن نخواهد شد و پایههای مستحکمی نخواهد داشت.
از جمله مواردی که به عنوان مثال میتوان در این بخش به آنها اشاره کرد که میتوانند مورد توجه سیاستگذاران قرار بگیرند، نکات زیر است:
۱-توجه به غلبه ایدئولوژی چپمحور در دانشگاهها
به واسطه اتفاقاتی که در سال ۵۷ در ایران رخ داد، از جمله تغییرات بزرگ در سیستم آموزشی ایران، غلبه ارزشهای چپمحور است که عموما ارزشهای عادی و طبیعی نیستند ولی در دانشگاههای ایران شروع به رشد کردند. حتی با وجود خیزش اخیر ایرانیها (پس از قتل مهسا امینی) و موجی که به سمت ملیگرایی در سالهای اخیر شکل گرفته است، باز هم دانشگاههای ایران (به ویژه دانشگاههای بزرگ در تهران) خالی از ایدئولوژیهایی نیستند که تفکرات چپ عادی و میهندوست را نمایندگی نمیکنند. این گرایشها عموما همچنان به صورت ریشهای با ارزشها و منافع ملی در تضاد هستند. بنابراین از طرفی توجه به تعادل میان تبلیغ ارزشهای راستگرا و چپگرا در سیستم و توسعه آموزشی برای ایجاد فرصتهای برابر، و از طرف دیگر، کنترل رشد ضدارزشها که برای کشور مخرب هستند، اهمیت بالایی دارد. فضای آموزش و پرورش از دبستان تا دانشگاهها میبایست در ارتباط با گرایشهای مختلف متعادل و نقش آموزش و پژوهش در آن برجسته باشد.
۲-سکولاریسم در آموزش
در حال حاضر با توجه به تجربه سیستم آموزشی مخرب در طول ۴۴ سال گذشته که مبتنی برارزشهای مذهبی و فرقهای رژیم جمهوری اسلامی بوده، سیاستگذاریهایی که مبتنی بر خنثی بودن سیستم آموزشی کشور و جدایی آن از هر ایدئولوژی و دین و مذهبی باشد، اهمیت بالایی دارد.
• توجه و حرکت همگام با روندهای جهانی (برای داشتن توسعهای پایدار و جلوگیری از آشوب)
همزمان با در نظر گرفتن شرایط و اولویتهای ملی و فرهنگی ایران، حرکت همگام با روندها و ارزشهایی که در جهان مطرح میشود و بر روی آنها توافق وجود دارد، اهمیت بالایی دارد.
در جهان کنونی، ساختن سیستم آموزشی و رشد اقتصادی تنها و تنها با تمرکز بر ارزشهای داخلی یک کشور نمیتواند بطور کامل موفقیتآمیز باشد. ایران آینده برای اینکه در نگاه سایر مردم و سیاستگذاران جهان بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد و تجربهی موفق را ارائه دهد، نیاز به حرکت در مسیر توسعهی مناسب و نه در تضاد با ارزشهای جهانی دارد. به عنوان مثال در زمانهایی که تمرکز بر حقوق بشر تبدیل به یک روند جهانی میشود، ایران نیز برای مقابله با آشوب نیاز دارد تا توجه خود به این ارزشها را در توسعه سیستم آموزشی و اقتصادی خود انعکاس دهد وگرنه میتواند به نمونهای منفی تبدیل شود که توجه رسانههای جهانی را بیش از حد به خود جلب کند. و یا در دورانی که تمرکز جهان بر فناوریهای مرتبط با هوش مصنوعی AI به ویژه در کشورهای توسعه یافته است، در صورت عدم توجه ایران به این فناوریها، رشد کشور میتواند به تأخیر بیفتد و فرصتهای زیادی از دست برود.
بدیهی است که در گامهای نخست جهت توسعهی سیستم آموزشی ایران، چه بسا پتانسیل لازم برای توجه کافی به روندهای مورد توافق جهانی وجود نداشته باشد اما به مرور زمان میبایست این توجه برای رسیدن به توسعه پایدار بیشتر شود.
• همکاری با کشورهای منطقهای و آسیایی و غربی (برای استفاده از تجربه سایر کشورها و در عین حال استفاده از کمکهای مالی بینالمللی)
همکاری با کشورهای مختلف چه کشورهای آسیای جنوب شرقی (همچون ژاپن و کره جنوبی) و چه کشورهای منطقه و غرب میتواند بستر بسیار مناسبی برای توسعه سیستم آموزشی ایران بر مبنای سیاستهای استانداردی که کارکرد آنها قبلا توسط بقیه کشورها آزموده و تجربه شده، فراهم کند. این کار از چند جهت حائز اهمیت است:
۱-جلوگیری از اتلاف زمان در تکرار آزمون و خطای سیاستهایی که ممکن است شکست بخورند.
۲-بعضی کشورها تمایل دارند تا از طریق کمکهای مالی به توسعه کشورهای در حال توسعه کمک کنند. به عنوان مثال کره جنوبی به این دلیل که در مسیر توسعه خود از کمکهای مالی کشور آمریکا بسیار استفاده کرده و خود را مدیون آنها میداند و در حال حاضر خودش به یک کشور توسعه یافته تبدیل شده، آماده است تا برای توسعهی کشورهای دیگر، با آنها همکاری کرده و کمکهای مالی ارائه دهد. با توجه به شرایط مالی و بودجهای که در فردای ایران آزاد نیاز است، استفاده از این امکانات گنجینه ارزشمندی برای کشور به شمار میرود.
۳-این همکاریها میتواند منجر به مشارکتهای سودمند از جمله همکاریها و برنامههای بین دانشگاهی شود که بستر بسیار مناسبی برای آشنایی دانشجویان ایرانی با دانش سایر کشورها فراهم میکند. این تنها یک مثال از نتایج و فرم این نوع همکاریهاست.
۴-این همکاریها با سایر کشورها میتواند به چهرهای که ایرانیها تمایل به ارائهی آن دارند کمک بزرگی کند: ایران صلحدوست که با کشورهای دیگر دشمنی ندارد و برعکس خواستار روابط دوستانه و مفید است. از این منظر، استفاده از بستر توسعهی سیاستهای آموزشی برای برقراری ارتباطات عادی با کشورهای دیگر، فرصت بسیار مناسبی است.
خلاصه
در این پژوهش نگاهی مختصر به تاریخچه توسعه سیستم آموزشی کره جنوبی و ژاپن در دورههای مختلف انداختیم و با توجه به تجربه این دو کشور، تلاش کردیم تا نگاهی به گامهای نخست در مسیر توسعه سیاستهای آموزشی کشور ایران در فردای آزادی داشته باشیم. هدف این پروژه ارائه راهکارهایی با جزئیات مشخص برای توسعه سیستم آموزشی ایران نیست بلکه هدف ارائهی یک نقشه راه اولیه و ترسیم معیارهایی بوده است که برای شروع طراحی سیاستهای آموزشی در ایران میتوانند مهم و تعیین کننده باشند. علاوه بر آن، لازم به یادآوری است که استفاده از این پژوهش باید با احتیاط و توسط متخصصان مرتبط با این عرصهی مهم انجام شود.
برای استفاده کاربردی از این پژوهش، نیاز به متخصصانی در زمینههای مختلف در ارتباط با سیاستهای آموزشی (سیاستمداران، اقتصاددانان، متخصصان آموزش و پرورش و…) هست تا بتوان یک نظام آموزشی را پایهگذاری کرد و توسعه داد که در کنار سایر سیاستگذاریهای توسعهٰ در عرصههای مختلف کشور، روندی یکپارچه و پایدار ایجاد شود.
همچنین، توجه به این نکته که پایهریزی سیاستهای آموزشی نمیتواند بدون توجه به منافع ملی و موقعیت سیاسی ایران باشد، بسیار ضروری است.
امید است تا در سایه ارزشهای ملی در کنار ارزشهای بشری جهانشمول، ایران در مسیر توسعه پایدار از جمله در سیستم آموزشی گام بردارد و نسلهای جوان کشور در آیندهای نزدیک طعم فرصتهای برابر را در شرایط عادی برای شکل دادن به زندگی فردی و اجتماعی خود بچشند.
پایان
[بخش یک]