غلامرضا افخمی در سال ۱۹۳۶ در تهران در خانوادهای اهل علم و آشنا با تحولات فکری نوین پا به جهان گذاشت. تحصیلات خود را در دانشگاه برکلی در کالیفرنیا شروع کرد و پس از اخذ درجه دکترا در علوم سیاسی از دانشگاه کلرادو به ایران بازگشت و به عنوان استاد علوم سیاسی در دانشگاه ملی ایران آغاز به کار کرد.
مطالعات و پژوهشهای غلامرضا افخمی بر محور نظریههای سیاسی، نقش دولت در فرآیند توسعه کشور، مشکلات دولت در کشورهای در حال توسعه، و به ویژه مدرنیزاسیون سیاسی با حفظ هویت فرهنگی در جوامع سنتی مانند ایران استوار بود. نوشتههای غلامرضا افخمی در این سالها آگاهی و درک عمیق او را از ساختار اجتماعی ایران و مشکلات و موانع تحولات و رفورمهای سیاسی نشان میدهد.
غلامرضا افخمی در مقام دبیرکل کمیته ملی ایران در برنامه پیکار جهانی با بیسوادی نقش عمدهای در تحول نظام آموزشی ایران، گسترش برنامههای آموزشی در مناطق روستایی، و ارتقای سطح و کیفیت تعلیمات دانشگاهی به عهده داشت و معتقد بود که اگر برنامههای مدرن تعلیمات فنی و سیاسی با ارزشهای سنتی ایران هماهنگ شود فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران گامهای بزرگی در راه توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور برخواهند داشت.
انقلاب سال ۱۳۵۷ نقطه چرخشی در تاریخ ایران بود. انقلاب با اعتراضات و ناآرامیهای اجتماعی، و دگرگونی ساختار قدرت سیاسی و بافت فرهنگی و اجتماعی ایران همراه بود. غلامرضا افخمی پس از ترک ایران فعالیتهای آکادمیک و پژوهشی را در آمریکا ادامه داد و تحقیقات و بررسیهایش با اهمیت تمام مورد توجه قرار گرفت.
غلامرضا افخمی و همسرش مهناز افخمی در سال ۱۹۸۱ سازمان غیرانتفاعی «بنیاد مطالعات ایران» را بنیان گذاردند. هدف «بنیاد مطالعات ایران» حفظ میراث فرهنگی، تاریخی، و سیاسی ایران بود و از همکاری محققان و استادان و روشنفکران ایرانی، به ویژه در زمینه تاریخ معاصر ایران برخوردار بود.
گفتگوی غلامرضا افخمیبا دکتر مصطفی مصباحزاده: کیهان چگونه به دنیا آمد؟
غلامرضا افخمی در تنظیم و اجرای برنامههای پژوهشی بنیاد و شناساندن میراث غنی فرهنگی ایران نقش بزرگی به عهده داشت و با بهره گرفتن از نظریات و تجربیات شخصیتهای سیاسی و فرهنگی دوران پیش از انقلاب پانزده کتاب درباره کشاورزی، کارآفرینی و اشتغال، آموزش و پرورش، و انرژی اتمی در دوران پیش از انقلاب تدوین کرد.
یکی از مهمترین برنامههای «بنیاد مطالعات ایران» که در تاریخ ایران سابقهای نداشت پروژه تاریخ شفاهی بود؛ طرحی که هدف آن ثبت تجارب کسانی بود که در برنامههای سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی ایران در قرن بیستم نقش عمدهای بازی کرده بودند. افخمی از بنیانگذاران و مجریان این پروژه بود و با مقامات دولتی سابق، زنان پیشگام در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، هنرمندان، سیاستمداران و افراد دیگری که در دوران پهلوی نفشی به عهده داشتند به مصاحبه و گفتگو پرداخت. پروژه تاریخ شفاهی با ۱۸۰ مصاحبه منبعی بینظیر برای تحقیق درباره تاریخ معاصر ایران در اختیار محققان قرار داده است.
از شاخصترین کتابهای غلامرضا افخمی در سالهای اقامت در خارج از ایران باید به کتاب «زندگی و زمانه شاه» در سال ۲۰۰۹ اشاره کرد که (The Life and Times of the Shah) در آن زندگانی و سلطنت محمدرضا شاه پهلوی با بهرهگیری از منابع و مدارک بسیار به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب با تأمل در خط مشی سیاسی شاه، ویژگیهای شخصیتی و مشکلاتی که در مقام رهبر ایران در سالهای ناآرامیهای شدید سیاسی و اجتماعی با آن روبرو بوده است، سایهروشنهای زندگی و زمانه شاه را با تفصیل و دقت ستودنی ترسیم میکند.
غلامرضا افخمی، همیشه در دل مهناز افخمی و پسرشان بابک افخمی زنده است، و نامش در خاطر بستگان، دوستان، همکاران، و دانشجویان بیرون از شمارش گذشته از دانش و آگاهی به دلیل تواضع و عزت نفس و تلاش خستگیناپذیر در جستجوی حقیقت جاویدان خواهد بود.