تأسیس دانشگاه تهران در دوره رضاشاه بزرگترین پروژه علمی- فرهنگی تاریخ معاصر ایران

-  فکر تاسیس یک دانشگاه جامع، مدرن و عمومی‌ در تهران برای نخستین بار توسط دکتر اسماعیل سنگ نماینده مردم ساری در مجلس شورای ملی طرح شد. در اسفندماه سال ۱۳۰۵ خورشیدی ضمن مذاکرات پیش از دستور مجلس، دکتر اسماعیل سنگ به سیدمحمد تدین وزیر وقت معارف چنین می‌گوید: «به واسطه نداشتن اونیورسیته (دانشگاه) است که محصل به اروپا می‌رود و دست ما به طرف خارجی‌ها برای جلب مستخدمین خارجی دراز است. تدین گفت: راجع به اونیورسیته کمال علاقه را دارم و مشغول تهیه لوازم مقدماتی آن هستم؛ نظر من این است که در یک فضای وسیعی که شاید هشتاد تا صدهزار ذرع مربع وسعت داشته باشد بنایی ساخته شود که شعب علوم و فنون مختلف در آن تاسیس گردد».
- تهیه مقدمات تاسیس دانشگاه با تغییر دولت به تاخیر افتاد و دچار افت و خیز شد تا اینکه کلیات طرح را در سال ۱۳۰۷ دکتر محمود حسابی به وزیر معارف، اعتمادالدوله قراگوزلو پیشنهاد داد که مجددا به دلیل تغییر دولت به مرحله اجرا در نیامد. در سال ۱۳۱۰ عبدالحسین تیمورتاش از طرف رضاشاه به دکتر عیسی صدیق (صدیق اعلم) که عازم سفر به آمریکا بود ماموریت داد تا در باب تاسیسات علمی دنیای جدید مطالعه کند. در نهایت تصمیم نهایی و عملی بنیاد دانشگاهی نوین در تراز تاریخ بلندآوازه ایران و تهران مدرن در بهمن‌ماه ۱۳۱۲ در جلسه هیئت وزیران به ریاست محمدعلی فروغی و در حضور رضاشاه و علی اصغر حکمت که کفیل وزارت معارف بود، گرفته می‌شود.
- از سوی دیگر با پیگیری‌های عیسی صدیق، علی اصغر حکمت و محمود حسابی طرح ایجاد دانشگاه در ۲۲ اسفند ۱۳۱۲ خورشیدی به مجلس شورای ملی رفت و نمایندگان مجلس در هشتم خرداد ۱۳۱۳ خورشیدی طرح تاسیس دانشگاه را تصویب کردند.
- ساخت تالار تشریح دانشکده طب (پزشکی) نخستین کار عمرانی دانشگاه تهران بود. تا پیش از آن آموزش علم طب به صورت تئوری بود و ضرورت داشت این دانش به شکل عملی آموزش داده شود. به ویژه آنکه احساسات عمومی‌ و خرافات مانعِ استفاده از اجساد مردگان در آموزش طب شده بود. پس از دانشکده پزشکی، ساخت دانشکده حقوق که طراحی داخلی آن را مهندس محسن فروغی بر عهده داشت و دانشکده فنی که با طراحی داخلی مهندس سیرو فرانسوی بود شروع شد.

دوشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۳ برابر با ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴


حسین میرزانیا – ایران معاصر و مدرن و تاریخ تحولات علمی فکری فرهنگی معنوی سیاسی اجتماعی اقتصادی آن را نمی‌توانیم فهم و درک و تحلیل کنیم مگر آنکه سازندگان و پایه‌گذاران‌اش را واکاوی کنیم، بشناسیم و ره‌توشه برداریم. هم درس بیاموزیم  هم عبرت؛ هم بهره ببریم هم بهره برسانیم؛ هم قدر بدانیم، هم ارج نهیم. دانشگاه تهران را بی‌گمان می‌توان اصلی‌ترین پایه‌ی دانش و فرهنگ در عصر جدید دانست. برای آنکه بدانیم چگونه این خانه بزرگ علم و خرد و فرهنگ برافراشته شد، بالید و بر تارک ایران درخشیدن گرفت، گام به گام راه طی شده را برای آموختن خود رونویسی و مرور می‌کنیم.

دانشگاه تهران پیش از انقلاب۵۷

علی اصغر حکمت* کفیل وزارت معارف در دولت محمدعلی فروغی درباره چگونگی تولد دانشگاه تهران چنین نوشته است: «در یکی از شب‌های فرخنده اواخر بهمن ۱۳۱۲ جلسه‌ هیئت دولت در حضور شاه در عمارتی که اکنون مقرّ کاخ ملکه پهلوی است تشکیل شده بود. سخن از آبادی تهران و عظمت ابنیه و عمارت و قصور زیبای جدید در میان آمد، مرحوم فروغی رییس‌الوزرا در این باب به شاهنشاه تبریک گفت و دیگر وزیران نیز هر یک به تحسین و تمجید زبان گشوده بودند. چون نوبت به بنده نگارنده رسید که به سمت کفیل وزارت معارف در آن میان حاضر بودم گویا خداوند متعال به قلب من الهام کرد که عرض کردم در آبادی و عظمت پایتخت البته شکی نیست ولی نقصی که دارد این است که این شهر هنوز عمارت مخصوص اونیورسیته ندارد و حیف است که این شهر نوین از همه بلاد بزرگ عالم از این حیث عقب باشد. شاه بعد از اندک تاملی گفتند: « بسیار خوب آن را بسازید». (یادداشت‌هایی از عصر پهلوی. علی اصغر حکمت. مجله خاطرات وحید. فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۴)

سابقه بنیان دانشگاه در ایران دست کم به دوران ساسانیان بازمی‌گردد. زمانی که شاهپور ساسانی فرزند اردشیر بابکان به سال ۲۶۰ میلادی در ۱۸ کیلومتری دزفول کنونی شهر گندی شاپور و دانشگاه گندی شاپور (جندی شاپور) را تاسیس کرد و خسرو انوشیروان آن را توسعه داد و به مرکزی علمی، پزشکی، فلسفی و هنری مبدل کرد. بیت الحکمه و مدارس نظامیه نیز استمرار این دانش‌خواهی در دوره پس از اسلام بود تا اینکه ایران در قرن نوزدهم با دنیای مدرن مواجه شد. میرزاتقی خان امیرکبیر پس از عباس میرزا نخستین ایرانی سرشناسی بود که به لزوم اخذ علوم جدید واقف شد و فرمان ساخت مدرسه دارالفنون را داد. بهره‌برداری از این مدرسه (دانشگاه) به عمر امیرکبیر قد نداد ولی نخستین گام را به درستی برای آشنایی ایرانیان با تمدن جدید برداشت. از پی این بنای بلندمرتبه بود که مدرسه علوم سیاسی، مدرسه طب، مدرسه فلاحت مظفری، مدرسه صنایع مستظرفه، مدرسه حقوق و دارالمعمین و دانشسرای عالی در دوره قاجار بر پا شدند.

مدرسه دارالفنون که بیشتر دانش‌آموختگان آن از میان خانواده‌های سرشناس، درباریان، وابستگان به دربار یا دولتمردان و مامورین دولتی بودند به مرور زمان بنا به دلایل سیاسی و اقتصادی به ویژه پس از قتل ناصرالدین شاه و هزینه‌های گزاف تحصیل رو به ضعف و زوال و انحطاط گذاشت و رونق سابق خود را در پایان قاجاریه و آغاز حکومت پهلوی از دست داد.

دکتر اسماعیل سنگ

باز گردیم به قصه‌ی مبارک تاسیس دانشگاه معظم تهران؛ فکر تاسیس یک دانشگاه جامع، مدرن و عمومی‌ در تهران برای نخستین بار توسط دکتر اسماعیل سنگ نماینده مردم ساری در مجلس شورای ملی طرح شد.

در اسفندماه سال ۱۳۰۵ خورشیدی ضمن مذاکرات پیش از دستور مجلس، دکتر سنگ به سیدمحمد تدین وزیر وقت معارف چنین می‌گوید: «به واسطه نداشتن اونیورسیته (دانشگاه) است که محصل به اروپا می‌رود و دست ما به طرف خارجی‌ها برای جلب مستخدمین خارجی دراز است. تدین گفت: راجع به اونیورسیته کمال علاقه را دارم و مشغول تهیه لوازم مقدماتی آن هستم؛ نظر من این است که در یک فضای وسیعی که شاید هشتاد تا صدهزار ذرع مربع وسعت داشته باشد بنایی ساخته شود که شعب علوم و فنون مختلف در آن تاسیس گردد».

تهیه مقدمات تاسیس دانشگاه با تغییر دولت به تاخیر افتاد و دچار افت و خیز شد تا اینکه کلیات طرح را در سال ۱۳۰۷ دکتر محمود حسابی به وزیر معارف، اعتمادالدوله قراگوزلو پیشنهاد داد که مجددا به دلیل تغییر دولت به مرحله اجرا در نیامد. در سال ۱۳۱۰ عبدالحسین تیمورتاش از طرف رضاشاه به دکتر عیسی صدیق (صدیق اعلم) که عازم سفر به آمریکا بود ماموریت داد تا در باب تاسیسات علمی دنیای جدید مطالعه کند. در نهایت تصمیم نهایی و عملی بنیاد دانشگاهی نوین در تراز تاریخ بلندآوازه ایران و تهران مدرن در بهمن‌ماه ۱۳۱۲ در جلسه هیئت وزیران به ریاست محمدعلی فروغی و در حضور رضاشاه و علی اصغر حکمت که کفیل وزارت معارف بود و در آغاز این نوشتار به آن اشاره شد، گرفته می‌شود.

علی اصغر حکمت

علی اصغر حکمت در ادامه‌ی توضیح این تصمیم می‌گوید: «در جلسه بعد رضاشاه به علی اکبر داور وزیر مالیه گفت در بودجه آینده ۲۵۰۰۰۰ تومان به وزارت معارف اعتبار دهید تا مصرف ساختمان مدرسه برسد. وزیر مالیه نیز در بودجه سال ۱۳۱۳ آن را گنجاند و ابلاغ کرد و من مامور شدم تا ساختمان دانشگاه را آغاز نمایم.» کمیسیونی هم برای تشکیل دانشگاه تهران شکل گرفت که اعضای آن عبارت بودند: دکترصدیق، دکتر رضازاده شفق، دکترسیاسی، دکتر حسابی و محمدعلی گرکانی. حکمت می‌گوید کار یافتن مکان برای دانشگاه را «در فروردین ۱۳۱۳ به کمک آندره گدار معمار و مهندس فرانسوی که در خدمت وزارت معارف بود آغاز کردیم. نخست زمین بهجت آباد را مالکین اراضی آن پیشنهاد می‌دهند که گدار آن را به سبب کمی‌ عرصه و قلت وسعت نمی‌پذیرد و زمین‌های باغ جلالیه را مناسب تشخیص داد ولی آنان موفق به رای مثبت وزیر مالیه به نفع خود می‌شوند». تا اینکه در جلسه هیئت وزیران رضاشاه نتیجه یافتن زمین برای دانشگاه را از مرحوم فروغی می‌پرسد و او می‌گوید که دو مکان بهجت آباد و باغ جلالیه پیشنهاد شده است که بهجت آباد در نظر گرفته شد. شاه پیشنهاد بهجت آباد را همچون آندره گدار مناسب ندانست و گفت که خود با اسب همه این زمین‌ها را از نزدیک مشاهده کرده است. زمین‌های بهجت آباد عرصه کمی‌ دارند و سیل‌گیر هم هستند. در نتیجه باغ جلالیه مناسب‌ترین مکان است.

باغ جلالیه به فرمان شاهزاده جلال‌الدوله فرزند سلطان مسعود میرزا ظل‌السلطان بنا شده بود و در مالکیت حاج رحیم آقای اتحادیه تبریزی بود. این اراضی با قیمت هر متر ۵ ریال و با قیمت تمام شده یکصدهزار تومان خریداری شد.

از سوی دیگر با پیگیری‌های عیسی صدیق، علی اصغر حکمت و محمود حسابی طرح ایجاد دانشگاه در ۲۲ اسفند ۱۳۱۲ خورشیدی به مجلس شورای ملی رفت و نمایندگان مجلس در هشتم خرداد ۱۳۱۳ خورشیدی طرح تاسیس دانشگاه را تصویب کردند.

ساخت تالار تشریح دانشکده طب (پزشکی) نخستین کار عمرانی دانشگاه تهران بود. تا پیش از آن آموزش علم طب به صورت تئوری بود و ضرورت داشت این دانش به شکل عملی آموزش داده شود. به ویژه آنکه احساسات عمومی‌ و خرافات مانعِ استفاده از اجساد مردگان در آموزش طب شده بود. کار با جدیت تمام با طرح و نقشه آندره گدار پیش می‌رفت و در دی‌ماه ۱۳۱۳ بود که کار ساخت تالار تشریح به پایان رسید. وقتی خبر ساخت آن به شاه رسید با شگفتی اعلام کرد که شخصا از آنجا بازدید خواهد کرد و بلافاصله از آن بازدید نمود. دکتر امیر اعلم رییس کرسی تشریح، دکتر ابوالقاسم بختیار جراح و معاون دانشکده طب و دکتر بلر آمریکایی پزشک بیمارستان آمریکایی در این راه متحمل زحمات بسیار شدند و حتی دکتر بختیار بارها مجبور شد مخفیانه اجساد بی‌صاحب را از بیمارستان به تالار تشریح برای دانشجویان بیاورد.

۱۵ بهمن ۱۳۱۳ خورشیدی روزی تاریخی و ماندگار برای ایران

برای گشایش تالار تشریح (افتتاح رسمی‌دانشگاه تهران) قرار شد یک لوح تاریخی طلا تدارک دیده شود تا در داخل خاک به امانت گذاشته شود اما یک روز قبل از افتتاح، شاه اطلاع می‌دهد که لوح طلا لازم نیست و یک لوح فلزی کافیست. روز ۱۴ بهمن باران سیل‌آسایی در تهران باریدن گرفت و بیم آن می‌رفت که مراسم افتتاح در ۱۵ بهمن لغو شود. خبر به شاه می‌رسد و پاسخ شاه این بود که اگر سنگ هم از آسمان ببارد برای افتتاح خواهد رفت.

روز ۱۵ بهمن باران بند آمد و هوا کاملا صاف شد. در ساعت ۳ بعد از ظهر با حضور نمایندگان مجلس شورای ملی اعضای هیئت دولت و صاحب‌منصبان رضاشاه به محل دانشکده طب می‌رود و از تالار و زیرزمین تالار تشریح بازدید می‌کند و علی اصغر حکمت توضیحات لازم را می‌دهد. پس از آن به جلوی محوطه ورودی دانشکده طب می‌رود تا مراسم نصب لوله تاریخی در محل حفرشده واقع در پلکان ورودی جنوبی دانشکده پزشکی برگزار شود. لوله فلزی از جنس برنز و با خط نستعلیق تهیه شده بود و این متن روی آن حک شده بود: «هنگام پادشاهی شاهنشاه ایران رضاشاه پهلوی سر دودمان پهلوی ساختمان دانشگاه تهران به فرمان او آغاز و این نوشته که به یادگار در دل سنگ جا گرفته به زمین سپرده شد. بهمن ماه ۱۳۱۳ خورشیدی».

نخستین دانشکده‌ای که بنا شد دانشکده پزشکی بود که با توجه به تکامل دانش طب نیاز به ساختمان جدیدی داشت و همچنین به علت نیاز کشور به پزشکانی که بتوانند در معالجه بیماری‌های همه‌گیر و کمک به بیماران و نجات جان مردم بشتابند، می‌بایست در اولویت قرار می‌گرفت.

روز سوم خرداد ۱۳۱۴ خورشیدی کلنگ احداث دانشکده پزشکی توسط محمدعلی فروغی نخست وزیر به زمین زده شد و دو سال بعد در چهارم اسفند ۱۳۱۶ خورشیدی دانشکده پزشکی و دو ساختمان فرعی آن داروسازی و دندانسازی افتتاح شد و بعدها تالار بزرگ ابن سینا به مناسبت بزرگداشت هزاره‌ی ابن سینا در سال ۱۳۳۱ بنا شد و در سال ۱۳۳۲ به اسم این دانشمند نامگذاری شد.

پس از دانشکده پزشکی، ساخت دانشکده حقوق که طراحی داخلی آن را مهندس محسن فروغی بر عهده داشت و دانشکده فنی که با طراحی داخلی مهندس سیرو فرانسوی بود شروع شد.

دانشکده معقول و منقول نیز با پشتکار و جدیت و ممارست علی اصغر حکمت به سرانجام رسید. دانشکده‌های علوم، ادبیات، هنرهای زیبا هم بین سال‌های ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۰ بنا شدند.

تشکیل شورای دانشگاه تهران

اولین جلسه شورای دانشگاه تهران در ۲۵ اسفند ۱۳۱۳ خورشیدی با شرکت محمدحسین لقمان ادهم (لقمان‌الدوله) دکتر امیر اعلم، عیسی صدیق، دکتر سیاسی، میرزاغلامحسین خان رهنما، حاج سیدنصرالله تقوی، بدیع الزمان فروزانفر، دکتر حسابی و دکتر ولی خان نصر برگزار شد.

کوی دانشگاه تهران

در سال ۱۳۲۰ با اشغال ایران در جنگ جهانی دوم ارتش آمریکا در روستای امیرآباد اردوگاهی برای سربازان خود بنا می‌کند که پس از تخلیه ایران بلااستفاده بودند.

کوی دانشگاه یا کوی امیرآباد

محمدرضاشاه این مجموعه بنا را با پیشنهاد علی اکبر سیاسی از اهالی روستا خریداری و در آذر ۱۳۲۴ به دانشگاه تهران اهدا کرد. از آن پس این مکان به نام کوی دانشگاه تهران شهرت یافت.

کلوپ دانشجویان دانشگاه تهران

۱۵ بهمن سال ۱۳۲۳ خورشیدی باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران دایر و به یکی از مکان‌های گرد آمدن دانشجویان در کنار رستوران و امکانات رفاهی دیگر تبدیل شد. این یکی از بندهای وصیت محمد مصدق هم بود که از عواید سود سال دوم مستغلاتی که ذکر کرده بود، قطعه زمینی برای ساخت باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران با نظر نماینده دانشجویان خریداری شود و اگر نیازی به خرید زمین نبود مبلغ مورد نظر صرف ساخت یا تعمیر باشگاه دانشجویان شود.

سه سال بعد، در سال ۱۳۲۶ زمین‌های ورزشی و زمین فوتبال دانشگاه تهران برای دانشجویان آماده بهره برداری شد.

استقلال دانشگاه تهران

دانشگاه تهران تا سال ۱۳۲۱ جزئی از وزارت فرهنگ و تحت پوشش و نظارت و اختیار آن بود تا اینکه در ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۱ خورشیدی در مراسم جشن سالگرد تاسیس دانشگاه تهران با همت و پیگیری دکتر علی اکبر سیاسی که وزیر فرهنگ در کابینه احمد قوام بود استقلال دانشگاه تهران از وزارت فرهنگ در حضور محمدرضاشاه اعلام شد و از آن پس امور اداری و سازمانی دانشگاه تهران مستقل گشت. همچنین انتخاب رییس دانشگاه تهران که تا پیش از آن با معرفی وزیر فرهنگ و تایید شاه بود به شورای دانشگاه تهران محول شد و این شورا دکتر سیاسی را به عنوان رییس دانشگاه تهران برگزید که تا سال ۱۳۳۳ این ریاست ادامه داشت. در سوم بهمن سال ۱۳۲۳ به پیشنهاد دکتر محمد مصدق نماینده تهران در مجلس شورای ملی طرح استقلال مالی دانشگاه تهران نیز به تصویب نمایندگان مجلس رسید تا دانشگاه تهران از نظر مالی هم بتواند در تعیین چگونگی تامین هزینه‌های مالی و میزان نیازهای مالی خود نقش مستقیم داشته باشد.

انتشارات دانشگاه تهران

موسسه انتشارات دانشگاه تهران یکی از اقدامات فرهنگی و مهم در مجموعه دانشگاه تهران است که از سال ۱۳۲۵ خورشیدی کار خود را آغاز کرد. بانی این کار نیک پرویز ناتل خانلری بود و پس از وی ذبیح‌الله صفا، حسین مینوچهر، حافظ فرمانفرماییان، ایرج افشار و… عهده‌دار این مسئولیت شدند و در بسط و گسترش آن تلاش فراوان نمودند.

کتابخانه مرکزی و اسناد دانشگاه تهران

کتابخانه دانشگاه تهران بزرگترین کتابخانه دانشگاهی ایران است که گنجینه‌ای از کتاب‌ها، نسخه‌‌های خطی و اسناد مهم تاریخی به شمار می‌رود که خود بطور مستقل ارج و قرب و اعتبار ویژه‌ای برای ایران دارد. هسته اصلی این کتابخانه نفیس با اهدای مجموعه کتاب‌های سیدمحمد مشکوه استاد دانشگاه تهران شکل گرفت و بعدها محل نگهداری از ارزشمندارین میراث معنوی کشور شد. کتابخانه در مساحت ۲۲۰۰ متر مربع در ۹ طبقه ساخته شده و بنای فعلی آن در یکم مهرماه سال ۱۳۵۰ خورشیدی گشایش یافت. در سال ۱۳۵۳ علی اصغر حکمت به افتخار چهلمین سال تاسیس دانشگاه تهران پیشنهاد اهدای دو ساعت بزرگ برای نصب در دانشگاه تهران را می‌دهد که با استقبال از این پیشنهاد آن را بر بالای برج ساختمان مرکزی دانشگاه تهران نصب می‌کنند.

تشکیلات و سازمان دانشگاه تهران

همزمان با ساخت دانشگاه تهران طرح تشکیلات و سازمان دانشگاه تهران زیر نظر کمیسیونی متشکل از استادانی چون سیدنصرالله تقوی، بدیع‌الزمان فروزانفر، غلامحسین رهنما، علی اکبر دهخدا، دکتر عیسی صدیق، دکتر رضازاده شفق، دکتر امیر اعلم، دکتر لقمان‌الدوله، دکترعلی اکبر سیاسی و میرزا محمدعلی خان گرکانی تشکیل گردید.

مسجد دانشگاه تهران

ساخت مسجد دانشگاه تهران به سال ۱۳۳۶-۱۳۳۵ در زمان ریاست دکتر منوچهر اقبال رییس دانشگاه تهران آغاز شد و در ۲۲ مهر سال ۱۳۴۵ پایان و گشایش یافت. معمار مسجد عبدالعزیز فرمانفرماییان معمار بلندآوازه و فرهیخته و مشهور ایران است.

لوگوی دانشگاه تهران

طراحی لوگوی دانشگاه بزرگ، فاخر و برجسته‌ای مانند دانشگاه تهران که شایسته این نام و عظمت و سابقه تاریخی و تمدنی ایران بزرگ باشد یکی از اقدامات ماندگار این دانشگاه است. این کار به دست استاد دکتر محسن مقدم استاد دانشکده هنرهای زیبا انجام شد و نقشی ماندگار بر تارک دانشگاه مبارک تهران نشست.

این لوگوی فاخر برگرفته از نقش گچ‌بری مکشوفه از شهر ساسانی تیسفون است. دو بال که نشان از اوج گرفتن و پرورش ذهن است که نام پرافتخار «دانشگاه تهران» (به شیوه نشان‌های دوره ساسانی که از ترکیب حروف تشکیل می‌شود) در مرکز آن درج شده است. حاشیه تزئینی آن هم از دوایر ریزی تشکیل می‌شود که در دوره هخامنشی و ساسانی در سکه‌ها و گچ‌بری‌ها به کار می‌رفته است. شعار دانشگاه تهران نیز این عبارت شد: «میاسای ز آموختن یک زمان».  بعدها دکتر محسن مقدم خانه خود را با تمام وسایل موجود که میراث پدرش بود وقف دانشگاه تهران کرد که اکنون خانه- موزه مقدم شده است.

سردر دانشگاه تهران

سردر ورودی اصلی دانشگاه تهران در خیابان «شاهرضا» از دیگر نشانه‌های هویتی و منحصر به فرد دانشگاه تهران است. گفته می‌شود فراخوانی در سال ۱۳۴۶-۱۳۴۵ برای ارائه طرح سردر دانشگاه داده می‌شود که از میان طرح‌های ارائه شده طرح کوروش فرزامی‌ دانشجوی دانشکده هنرهای زیبا برنده شده و اجرای طرح به یک شرکت سوییسی واگذار می‌شود که به دلیل اشکالات و نواقص در قالب‌بندی  طرح، اجرای آن به شرکت ایرانی «آرمه» واگذار شد که با موفقیت آن را اجرا می‌کند و به پایان می‌رساند.

 

طرح نقش پرنده در حال پرواز یا کتابی گشوده را تداعی می‌کند. محاسبه‌کننده‌ی طرح سردر دانشگاه نیز سیمون سرکیسیان بود. هزینه اجرای طرح ۲۴۵۰۰ تومان شد. کوروش فرزامی‌ از شاگردان معمار پرآوازه و خوشنام ایران مهندس سیحون بود.

دیگر خدمات و امکانات مجموعه معظم دانشگاه تهران

با توجه به اطلاعات موجود در منابع خبری در پایگاه‌ها و وبسایت‌ها، دانشگاه تهران هم‌اکنون دارای ۲۵ دانشکده، ۶ دانشکدگان، ۳ پردیس خودگران و بین‌المللی و ۱۶ مرکز پژوهشی و تحقیقاتی دارد.

دانشگاه تهران دارای ۱۳۹ نشریه تخصصی به شکل فصلنامه و دو فصلنامه است. ۹۲ کانون دانشجویی نیز در مجموعه دانشگاه تهران فعال‌اند.

مراکز پژوهشی تحت نظر دانشگاه تهران:
مرکز پژوهشی‌های کاربردی مدیریت
مرکز پژوهشی علوم و فناوری نانو
مرکز پژوهشی مشخصه یابی پیشرفته
مرکزتحقیقات بیوشیمی‌بیوفیزیک
مرکز تحقیقات بین المللی بیابان
مرکز تحقیقات حفاظت و خاک و آب کوهین
مرکز مطالعات سیاستگذاری عمومی
مرکز مطالعات حقوق انرژی
مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی
مرکز مطالعات و همکاری‌های بین المللی
مرکز مطالعات و تحقیقات زنان
انستیتو مهندسی نفت
موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا

موسسات وابسته به دانشگاه تهران:
موسسه پژوهشی فرهنگ و هنر
موسسه روان شناسی و علوم تربیتی
موسسه پژوهش در مدیریت و برنامه ریزی انرژی
موسسه توسعه و تحقیقات اقتصادی
موسسه حقوق تطبیقی
موسسه جغرافیا
موسسه باستان شناسی
موسسه لغت نامه دهخدا و مرکز بین المللی آموزش زبان فارسی
موسسه ژئوفیزیک
موسسه حقوق عمومی
موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی
موسسه تحقیقات علوم جزا و جرم شناسی
پژوهشکده زبان بین الملل
پژوهشکده تحقیقات کاربردی فرهنگ ایرانی
پژوهشکده تاریخ علم
پژوهشکده خودرو،سوخت و محیط زیست

موزه‌های تحت پوشش دانشگاه تهران:
خانه- موزه مقدم
باغ موزه نگارستان
موزه جانورشناسی
موزه گیاه‌شناسی
موزه موسسه باستان‌شناسی
موزه زمین‌شناسی

در اینجا یادی از معماران نامداری که در طراحی، نقشه و اجرای مجموعه ساختمان‌های دانشگاه تهران نقش داشتند نیز لازم است؛ معمارانی چون آندره گدار، دوبرول، رولان، ماکسیم سیرو، مارکوف، الکساندر موزر، محسن فروغی و…

رؤسای دانشگاه تهران از آغاز تا کنون:
علی اصغر حکمت
اسماعیل مرات
عیسی صدیق اعلم
سیدمحمد تدین
مصطفی عدل
علی اکبر سیاسی
منوچهر اقبال
احمد فرهادمعتمد
جهانشاه صالح
فضل‌الله رضا
علینقی عالیخانی
هوشنگ نهاوندی
احمد هوشنگ شریفی
عبدالله شیبانی
محمد ملکی
حسن عارفی
علی مهدی زاده شهری
ابوالقاسم گرجی
عباس شیبانی
بهمن یزدی صمدی
محمد فرهادی
اسماعیل آوینی
حسین فروتن
محمد رحیمیان
غلامعلی افروز
محمدرضا عارف
منصور خلیلی عراقی
رضا فرجی دانا
عباسعلی عمیدزنجانی
فرهاد رهبر
محمدحسین امید
محمود نیلی احمدآبادی
محمد مقیمی

برخی استادان مشهور دانشگاه تهران:
علی اکبر دهخدا
سعید نفیسی
محمدتقی بهار
قاسم غنی
بدیع الزمان فروزانفر
ذبیح‌الله صفا
محمد معین
کریم ساعی
آندره گدار
محمود حسابی
غلامحسین صدیقی
محمدپروین گنابادی
محسن فروغی
جلال‌الدین همایی
محمد مقدم
محسن مقدم
علی اکبر سیاسی
احمد تفضلی
یدالله سحابی
عزت‌الله نگهبان
حیدر غیایی
هوشنگ سیحون
محمد قریب
مهدی بازرگان
عبدالحسین زرین کوب
محمدابراهیم باستانی پاریزی
آلنوش طریان
اوژن آفتاندلیانس
ناصر کاتوزیان
سیدجعفر شهیدی
یحیی عدل
جلال افشار
ژاله آموزگار
سیمین دانشور
حمید سمندریان
شیرین بیانی
پریرخ دارستان
محمدعلی موحد
محمدعلی اسلامی ندوشن
محمدرضا شفیعی کدکنی
حسن احمدی گیوی
حسن انوری

فردوسی پاکزاد فرموده است:

خرد باید و دانش و راستی
که کژی بکوبد ار کاستی

اگر دانشگاه گندی شاپور بر تارک تمدن باستانی ایران می‌درخشد و انسان ایرانی در گریز به تاریخ به آن تکیه می‌کند و از نقش و سهم خود در کاروان بزرگ و دراز فرهنگ و تمدن بشری سخن می‌راند، بی هیچ شک و تردیدی چنین نقش فاخر و برجسته و باشکوهی را در تاریخ معاصر ایران در قامت ساختمان مبارک دانشگاه تهران می‌بیند.

ثمرات و میوه‌های نیکویی که بنیانگذاران و کوشندگان دانشگاه تهران به ایران و ایرانی تقدیم کرده‌اند به قدری وسیع و پر و پیمان است که در زبان و قلم نمی‌گنجد. جایگاه علمی و پایگاه فکری و فرهنگی و معنوی و سیاسی و اجتماعی  دانشگاه تهران برای ایرانیان ناشناخته مانده و این درد و غمی‌ سنگین بر دل و جان آدمی‌ می‌نشاند. آن هنگام که بنیاد چنین دانشگاهی برای نخستین بار بر زبان دکتر اسماعیل سنگ رانده شد و بعدها با همت و جد و جهد و کوشش دکتر علی اصغر حکمت و دستور و پیگیری رضاشاه بنای مقدس آن در ۱۵ بهمن نهاده شد، شاید کسی تصور نمی‌کرد در آینده این مکان چه جایگاه سترگی در تاریخ علمی و فرهنگی و حیات سیاسی و اجتماعی ایرانیان خواهد داشت. بدون هیچ مبالغه و گزافه‌گویی باید اذعان کرد که دانشگاه تهران بزرگترین حادثه‌ی علمی و فرهنگی تاریخ معاصر ایران است. اگر روز ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ روزی همایون برای ایران است به جهت دردانه‌ای است که در این روز مبارک نهال آن در پلکان ورودی دانشکده طب کاشته شد و ثمره‌ی آن دانشگاه همایون تهران است.

دانشگاه تهران در خاک ایران ریشه دوانده و در سراسر این سرزمین کهن و تاریخی و پرشکوه شاخ و برگ و بال و پر گسترانده و با جوشش و کوشش دوستداران و دلسوزان و دلسوختگانش برای ایران و جز ایران انسان تربیت کرده، دانش آفریده، خادم ساخته و برای انسان ایرانی و زیست با کرامت ایرانی راه هموار کرده است. این دانشگاه عزیز آیینه‌ی تمام‌نمایی از هنر، معماری، مهندسی، فکر و هوشمندی ایرانی، همکاری و همبستگی ملی فرهیختگان و دانایان سوخته‌جان و دانش‌خواه و سعادت‌جوی ایران در سال‌های آغازین قرن بیستم است.

از این خاک، از این مکان، در زمین باغ جلالیه شعله ایرانخواهی و ایرانسازی جرقه زد که هرچه گذشت و هرچه پیش رفت بارورتر شد و به فرموده آن فرزند برومند ایران ناصرخسرو قبادیانی:
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را

و همچنین اوحدی مراغه‌ای:
نیست آب حیات جز دانش
نیست باب نجات جز دانش

این نوشتار ادای دین کوچکی است به این کار بزرگ و سترگ و بر آن جان‌های شیفته‌ای که برای سربلندی ایران و ایرانی کوشیدند و یادگاری مانا و جاوید از خود بجای گذاشتند تا فرزندان ایران راه هموار و گشوده را در پیش گیرند و استمرار دهند.

در تهیه این یادداشت نخستین و اصلی‌ترین منبع مورد وثوق بیشتر از هر منبع دیگری مورد استناد قرار گرفت و آن خاطرات دکتر علی اصغر حکمت با عنوان «یادداشت‌هایی از عصر پهلوی/ دانشگاه تهران چگونه به وجود آمد؟»/ مجله خاطرات وحید فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۴ شماره ۴۳ و ۴۲ بوده است.


* علی اصغر حکمت (۲۱ فروردین ۱۲۷۲- ۱ شهریور ۱۳۵۹) ادیب، استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم، شاعر، وزیر معارف و بنیانگذار کتابخانه ملی ایران، نخستین رییس دانشگاه تهران، وزیر وزارتخانه‌های خارجه، کشور، دادگستری، بهداری، پیشه و هنر، وزیر مشاور، سفیر ایران در هند و تایلند، از موسسین مدارس نوین و مدیر مجله «فروغ تربیت» در عصر پهلوی بود. حکمت از حامیان تاسیس موزه ایران باستان و نگهداری آرامگاه مشاهیر ایرانی بود و سال‌ها مسئولیت جمعیت شیروخورشید سرخ ایران، انجمن آثار ملی و سازمان ملی یونسکو را در کشور بر عهده داشت.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۲ / معدل امتیاز: ۴٫۳

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=366463