عرفان قانعی فرد – معمولا کودکان با کاغذ قایق درست میکنند و در حوض پر از آب میاندازند و بازی میکنند. اما تا موجی درست نشود، این قایق تا چند روزی روی آب میماند و غرق نمیشود. خامنهای سالهاست با بلوف و رجزخوانی و ادعا و تقدس جعلی به زیست کاغذین خود ادامه میدهد.
ببر کاغذی جمهوری اسلامی نیز خیس شده و هر لحظه امکان فروریختن آن هست. واقعیت امر در پشت پرده نیز برخلاف ادعاهای ماشین تبلیغات رژیم جمهوری اسلامی و لابیهای وابسته به اصلاحطلبان رژیم در غرب است. در حال حاضر تمام تلاش حکومت برای رزمایش و مانور است تا در رسانهها چنین تبلیغ کند که قوی و شکستناپذیر است. در پنجمین سالگرد جنایت شلیک موشکی به هواپیمای اوکراینی در ایران که پس از مرگ تروریست بزرگ و خطرناک سپاه قدس، قاسم سلیمانی، صورت گرفت، دیگر جامعه ایران متوجه شده که تا مُلایان و مراکز تولید مُلا در ایران، راه حلی برای مشکلات ایران ندارد. همانطور که در اشعار فارسی خواندهایم که قهرمانهای آزاده، بتها شکستهاند، باید این بت مسخره را نیز در هم شکست که مانند زالو، خون جامعه ایران را مکیده است. مُلاهای شیعه، آفت و سمّ در سرزمین حاصلحیز ایران بودهاند و تا مُلا در حکومت هست، خبری از آرامش و صلح و انسانیت و قانون نخواهد بود.
شاید در جهان مدرن قرن ۲۱ کمتر کشوری مانند اسرائیل، شناخت درست و عمیقی از رژیم مُلاها داشته باشد. در دوران پژوهشهایم در خاورمیانه به عنوان تحلیلگر ضد تروریسم ، با بسیاری از دوستان کارشناس در آژانسهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و انگلستان و اسرائیل و… دیدارهای حرفهای یا دوستانه داشتهام. اما کمتر کسی مانند اعضای ارتش یا موساد اسرائیل، شناخت درست و عمیق از پروپاگاندای مُلایان و بازی پیچیده خامنهای دارند.
مرا یاد ژنرال پاتن (Patton) میاندازند که رومل (Rommel) را بدان خاطر شکست داد که کتاب او را خوانده بود. اسرائیل هم کتاب مُلایان را خوانده است و نهادهای اطلاعاتی اسرائیل به ویژه موساد میدانند که مُلایان چگونه فکر میکنند. اما آمریکا و اروپا، چنین شناختی ندارند. کلکها و حقهبازیها و شارلاتانیهای حکومت خمینیست جمهوری اسلامی را نمیشناسند.
حتی برخی از مقامات آمریکایی هم به خاطر دریافت پول سخنرانی، در جلسات تبلیغی تروریستهای اسلامی سرباز خمینی– مانند مجاهدین خلق که از شکم «نهضت آزادی» متولد شده– شرکت کردهاند و توجه ندارند که بند ناف شرکتکنندگان در بلوای ۱۹۷۹ با خیانت و خرابکاری بریده شده و نمیتوان توقع کاری سازنده و موثر از این گروهها داشت. حتی نهادهای جاسوسی غرب هم توجه ندارند که
برخی گروههای تروریستی – مانند مجاهدین خلق یا تجزیهطلبان کُرد یا شرکتکنندگان در بلوای ۱۹۷۹– تمام اقدامات و سیاست و تصمیمها و نقشههایشان غلط بوده و با کارنامه سیاه و معدل صفر، جایگاهی در جامعه ایران ندارند.
نمونه سادهاش، از روزی که شخصیت محبوب و موثر و توانمند اپوزیسیون ایرانی– شاهزاده رضا پهلوی– به اسرائیل سفر کرد، بسیاری از نقابها از چهرهها افتاد زیرا اکثریت شرکتکنندگان در بلوای ۱۹۷۹، دورهی فعالیتها و آموزشهای تروریسم را در فلسطین دیده بودند. اما نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل متوجه این موضوع هستند که با چهرههای سالم و وطنپرست و طرفدار صلح میتوان به آینده امیدوار بود که پس از فروپاشی احتمالی رژیم خامنهای در دوران پیش رو بتوان از استعدادهای ملی استفاده کرد و نه از گروههایی که اهل خشونت و تروریسم و دارای افکار چپ و پر از عقده و کینه هستند.
شهوت ایدئولوژی ویرانگر خامنهای و سپاه پاسداران در این چند روز بیش از پیش مشهود است. چند روزیست که به مانور پناه بردهاند تا مثلا اسرائیل را بترسانند اما جامعه ایران هشیار و آگاه است و میداند که مانند یک گلوله برف در زیر آفتاب تابستان، رژیم خامنهای در حال آب شدن است و اعتباری و محبوبیتی در داخل جامعه ایران و یا منطقه ندارد. ضربات مهلک اسرائیل به اندازهای بوده که وقتی نتانیاهو خطاب به مردم ایران ویدئویی منتشر میکند مانند قهرمان با او برخورد میشود.
رژیم استبداد دینی مُلاهای جنایتکار در ایران دچار فرسایش شده است. رژیمی مستأصل که وضعیتی ناخوشایند دارد و کمکم از تریبونهای حکومتی نیز شنیده میشود که «وضع، خراب است!» حتی یکی از اعضای مجلس خبرگان هم گفته است : «کار نظام جمهری اسلامی، تمام است…» یا «ایران آماده انفجار است».
بازگشت ترامپ و همکاری با اسرائیل و از دیگرسو بیدار شدن اروپا از خواب غفلت ۴۶ ساله و سیاست دوگانهی بیجهت، موجب کابوس رژیم مُلاها شده است. لابیهای وابسته به جمهوری اسلامی در آمریکا هم مرتبا چند روزی است از رسانههای وابسته به دموکراتها در مقالاتی، به نصیحت و توصیه کردن به ترامپ پرداختهاند که باز هم با مُلاها درِ دیپلماسی را باز بگذارد تا جهان بار دیگر بدون خواندن کتاب مُلایان، بازیچه و مورد تمسخر رژیم قرار بگیرد.
در این میان کسی هم به روی خود نمیآورد که ملت ایران اساسا در پی تغییر رژیم و عبور از فلاکت و بدبختی پس از ۱۹۷۹ هستند. انگار همین افراد که حکم ترور نتانیاهو و ترامپ را صادر کردهاند، اکنون میخواهند به گوریل، شطرنج یاد بدهند و روی لب خوک، ماتیک بمالند. سرشت و ذات مُلایان با تروریسم و آشوب و خرابکاری و حقهبازی ترکیب شده و دیپلماسی و گفتگو با تروریست یعنی مشروعیت دادن به تروریسم.
در نهایت باید گفت که قایق کاغذی خامنهای، دیکتاتور نادان ایران، با امواج بلند روبرو شده و هر لحظه ممکن است که این ببرکاغذی مچاله شده و فرو بپاشد که قطعا تولد خاورمیانه جدید را به همراه خواهد داشت. ادعاهای پوچ سپاه پاسداران و خامنهای برای مانورهای روزانه و نصب روزشمار برای نابودی اسرائیل را دیگر کسی جدی نمیگیرد.
تصویری روشن از وضعیت جمهوری اسلامی در همین روزها به دست آمده و آن اینکه پس از نابودی شبکه تروریسم اسلامی و بمباران سیستم دفاعیاش توسط اسرائیل و سقوط رژیم سوریه، احتمالا با دو کارت آخر به قمار ادامه میدهد: یکی تحریک بازماندههای شبکه فراملیتی تروریسم اسلامی و چپگرا (مانند حوثیها، حشدالشعبی، پکک و… ) و یا اعلام دست یافتن به بمب اتمی. اما با وجود همه تبلیغات برای حمله سوم به اسرائیل، فعلا افکار عمومی ایران به شدت علیه رژیم است و آن را فلج کرده است. دو حملهی موشکی جمهوری اسلامی در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ به خاک اسرائیل، توان نظامی آن را چنان عریان نشان داد که دیگر جایی برای بلوف نماند.
رژیمی که حاضر به پذیرش هر خفّت و خواری هست تا در قدرت بماند و از انجام هیچ جنایت و سرکوبی شرم ندارد، اینبار بیفایده بودن اینهمه را احساس کرده و میبیند که با باروت نمکشیده نمیتوان شلیک کرد. شاید جامعه خفته قرن ۲۱ نیز بیدار شده و مانند قرن ۲۰ که به پیکار با آپارتاید و کمونیسم برخاست، در این قرن هم به پیکار با ایدئولوژی خمینی و تروریسم اسلامی بپا خیزد و جهان را از لوث وجود آیتاللههای جنایتکار پاک کند و بار دیگر، مشابه دوران شاه فقید ایران، محمدرضا پهلوی، آمریکا و اسرائیل هم در تهران سفارت داشته باشند و مراودات جامعهشان با تمدن و فرهنگ و ادب و تاریخ ایران از نو برقرار شود. اما اگر چنین نشود، حتی کشورهای عرب خلیج فارس نیز ممکن است سرانجام به سراب و بیهودگی اصلاحطلبان فاسد حکومت پی ببرند و به آن دل خوش نکنند چرا که در صورت استمرار جمهوری اسلامی، آنها نیز همچنان با شبح سنگین بیثباتی روبرو خواهند بود.
*منبع: اورشلیم پست
*نویسنده: عرفان قانعی فرد پژوهشگر تاریخ و تحلیلگر سیاسی