تلاش برای موسیقی اپرا و نمایشی از اوایل قرن بیستم در تبریز عمدتا به دلیل ارتباط و رفت و آمد با نواحی قفقاز شکل گرفت. در همین ارتباط کیهان لندن با نازلی طباطبایی خاتمبخش کارگردان و نویسنده و استاد و پژوهشگر تئاتر و اپرا گفتگو کرده است.

-لطفاً در مورد خودتان و تحصیلات و فعالیت کنونیتان توضح دهید؟
-من یک محقق هنری در مدرسه موسیقی و نمایش گیلدهال، در باربیکن لندن و اولین دانشجوی دکترا هستم که موضوع پژوهشام بر متن اپراها متمرکز است. ولی چون در حال گذراندن بخشی از تحصیلاتم نیز هستم، آن را به صورت نیمهوقت انجام میدهم. همزمان، استاد نویسندگی دراماتیک در اپرا در مقطع کارشناسی ارشد در گیلدهال هستم. این رشتهای به مدیریت جولیان فیلیپس آهنگساز و استفان پلیس نویسنده است. تدریس من بطور مساوی متمرکز است بر انجام تمرینهای عملی و نیز به کار بستن اصول نمایشنویسی به عنوان یک شیوه هنری. همچنین در حال نوشتن یک اپرای «کارمِن» جدید هستم که قرار است در آینده اتفاق بیافتد. در این اپرا، سازمان اپرای ایران که محل آن نقش مهمی در تصویرسازی اپرایم دارد دوباره زنده میشود. من بر سر یک دوراهی هستم که آیا محل وقوع رویدادهای «کارمن» جدید را در تبریز بگذارم یا در تهران، یعنی در محل تئاتر تخریب شده شیروخورشید معروف به ارگ.

-محتوای تحقیق شما چیست؟
-باید اول بگویم که من مورخ نیستم بلکه تاریخ بیشتر برایم بستر تغذیه نوشتهها و سوخت رویاپردازیهای جدید و بیپروا برای زندگی انسانی در جامعهای متنوع و متکثر است. در این نوع جامعه به تخیل هنری به اندازه نیازهای اساسی انسان ارزش داده میشود.
بخشی از تحقیق من در مورد فعالیتهای تئاتری و اپرایی در تبریز در اوایل قرن بیستم است. تبریز به عنوان یکی از کانونهای اصلی پیدایش جنبش مشروطیت، همیشه حضور پُر رنگی در فرهنگ پیشرو ایران داشته است. مجاورت با روسیه وبخشهای مترقی فرهنگی و هنری آن جامعه و از طریق روسیه ارتباط با اروپا، باعث شده که تبریز در اغلب موارد چند قدم جلوتر از سایر نقاط ایران حرکت کند.
موضوعهایی که زیر عنوان کلی بررسی تئاتر و اپرا در تبریز و ایران پرداختهام عبارتند از: متن و سناریوی اپرا، فرامدرنیسم، تبعیض علیه زنان، سانسور، همکاری و آیندهنگری.
– انگیزههای شخصی شما در پرداختن به این تحقیق چیست؟
-باید بگویم شخصیت «کارمِن» در اپرایی به همین نام از ژرژ بیزه آهنگساز فرانسوی و نویسندگان متن این اپرا که ملیهک Melihac وهلاویHalevy هستند، درباره خودش میگوید: «آزاد به دنیا آمده و آزاد هم خواهد مرد.» این شعار بسیار مورد علاقه من است و سعی می کنم جریانهایی را که درایران به این شعار عمل کردهاند بشناسم. یادآوری کنم که این اپرا با خوانندگی پری ثمر به وسیله سازمان ملی اپرای ایران از ۱۶ تا ۱۸ ژوئن ۱۹۷۸ در تالار رودکی تهران روی صحنه رفت.
دوره ده ساله شکوفایی اپرا در ایران که حدوداً در برگیرنده ۱۳۴۶ خورشیدی تا قبل از انقلاب ۵۷ است، نتیجه تلاشهای گروه اپرای تالار رودکی و زحمات چهرههایی مانند منیره وکیلی است. در عین حال قبل از آن این دوره شکوفایی هم تلاشهایی مانند روی صحنه بردن اپرت «رستاخیز شهریاران ایران» اثر میرزاده عشقی و نیز تلاشهایی مختلف در تبریز صورت گرفته بود که تا حدی در شکوفایی اپرا در دههای که گفتم نقش داشته است.
علاوه براین، با توجه به پیوندهای زبانی و فرهنگیام با تبریز، چون زاده آنجا هستم، انگیزهای مضاعف برای پرداختن به تحقیق در مورد انواع فعالیتهای تئاتری و اپرایی درتبریز در اوایل قرن بیستم تا زمان نزدیک به زمان حاضر داشته و دارم.
ولی در عین حال یک ایرانی هستم و دغدغه ایران و پیشرفت فرهنگی آن را نیز دارم؛ به حقوق بشر، آزادی آموزش و پرورش، آزادی هنر و آزادی بیان اعتقاد راسخ دارم. وقتی با یک ایرانی در ایران و یا در کشوری دیگر تماس و بهخصوص تماس ویدیویی دارم، این فکر که ایران یک ایده است و تنها وابسته به یک عنصر و محدود به آن نیست، برایم تحقق مییابد. وقتی ایرانیان در جایی گرد میآیند، آنجا ایران است. فکر میکنم به منظور تلفیق این افکار و احساسات، باید به آن فعالیتهای اپرایی که روایات و موسیقی ایرانی را که به تجربیات زندگی در دیاسپورا، و نیز کلاً زندگی ایرانیان برونمرزی و نیز ایرانیانی که در ایران زندگی میکنند پیوند میدهد، خدمت کرد و در جهت غنیسازی آن تلاش کرد. این انگیزه من برای شروع این کار تحقیقاتی است.
– در تحقیق شما تمرکز اصلی آیا روی اپرا است یا تئاتر؟
-تئاتر یک رشته هنری است که در زندگی من حضور همیشگی و ثابت داشته. در حال حاضر هم من درگیر یک کار نمایشی به انگلیسی در تئاتر سلطنتی هستم.
نمایشنامه من Medea on the Mic توسط A Play، Pie و Pint در گلاسکو تهیه شده و فیلیپ هاوارد آن را کارگردانی کرده است. به عنوان یک مجری، کارنامه من شامل خواندن متنهای نسیم سلیمانپور در حاشیه جشنواره ادینبورگ است. آخرین کار من به عنوان کارگردان، تفسیری مجدد ازنمایش «تمپست» شکسپیر در مدرسه مرکزی سلطنتی گفتار و درام بود.
در مورد اپرا بگویم که ساختن اپرا و سرودن و اجرای شعر به عنوان فرمهای بیان هنری مرا قادر ساخته که در مورد آیندهای متنوع و متکثر رویاپردازیهای بیپروا داشته باشم.
فرهنگ ایرانی ما دارای تاریخ طولانی در زمینه موسیقی و متنهای ادبی است که در رمانتیسم ایرانی تبلور خاصی پیدا کرده است. باید اضافه کنم که مطالعاتام مرا به این نتیجه رسانده که بیان اپرایی در ایران به یک معنا حتی زودتر از شکوفایی اپرا در ایتالیا روی داده است.
اپرا از اجزای موسیقایی و دراماتیک بهم پیوسته تشکیل شده که توجه مرا بسیار زیاد جلب میکند. ترجیح من برای پرداختن به تحقیق در مورد اپرا، بهخصوص در زمینه نقش نویسندگان متن اپرا، به دلیل اتکای زیاد اپرا به فعالیت گروهی و مشارکتی است.
در اپرا میتوان روایتهای نوینی خلق کرد که به زندگی تماشاگران نزدیک باشد؛ اپرا تجربه زندهای است که صدها نفر برای هزاران نفر اجرا میکنند. اضافه کنم که تکخوانی از طریق اجرای «آریا»، به عنوان یک بیان انسانی، میتواند احساساتی مانند عشق عمیق را به تماشاگران منتقل کند که با شرایط انسانی مطابقت دارد.
– از کدام چهرههای مهم تئاتر و اپرا در اوایل قرن بیستم در تبریز میتوان نام برد؟
-فعالیت پژوهشی من در بریتانیا انجام میشود ولی با هنرمندان و اندیشمندانی که خود را فعالان ایرانی میدانند و مستقر در ایران، آلمان و بلژیک هستند رابطه دارم. تمرکزم بر آثار هنرمندان و نویسندگانی معاصر است مانند فروغ فرخزاد، صادق هدایت، میرزاده عشقی، شیرین نشاط، مرجانه ساتراپی، امیررضا خوهستانی، نسیم سلیمان پور، نگمه معنوی، نقمه ثمینی، کیوان سرشته و احسان حصه که در تبریز زندگی میکند.
اما در مورد ریشه های اپرا و تئاتر در تبریز باید بگویم که در سال ۱۸۶۹ تعداد زیادی نوعی نمایش در این شهر روی صحنه رفت که میتوان آنها را ادامه و تکامل هنر سنتی نقالی دانست. این نقالیهای نوین در همراهی با موسیقی عاشیقهای آذری در همکاری با نوازندگان سازهای مختلف اجرا میشدند که حاوی روایات معنوی و نیز زندگی روزمره مردم عادی بودند.
تئاتر عروسکی در تبریز در حوالی سال ۱۹۰۷ قبل از شروع تئاتر ماریونت، قره گُز (سیاهچشم) نامیده میشد و ریشههای آن در ترکیه کنونی و یا عثمانی آن زمان بود. زیبائیشناسی این تئاتر متشکل از سایه و موسیقی است و بیشتر از همه در ایام مذهبی مانند رمضان اجرا میشد. درضمن باید یادآوری کنم که دهههای قبل از این تئاتر عروسکی «پهلوان کچل» که «شاه سلیم» هم نامیده میشود، در شکل دستکشهای عروسکی اجرا میشد. اما شواهد اینگونه تئاتر در ایران، در جمهوری آذربایجان و کلاً در قفقاز مورد مناقشه است.
با برآمدن طنزنویسی، به ویژه در روزنامهنگاری، در فصل مربوط به علی قیصری آمده است که «مستبدان جهان، متحد شوید!» منبع این گفته در کتاب «طنز در مطبوعات مشروطیت: مجله استبداد ۱۹۰۷- ۱۹۰۸» است. این فصل بخشی از مجموعهای است دارای نویسندگان متعدد که توسط پرویز بروکشاو جمعآوری و تدوین شده. اینهمه دورهای جدید در تحقیقات من است و میخواهم بیشتر یاد بگیریم و با آثار پژوهشگرانی که در زمینه اپرا در ایران با تمرکز بر تبریز کارهایی انجام دادهاند بیشتر آشنا شوم.
–به نظر شما این فرهنگ در تبریز که شامل تئاتر و اپرا در اوایل قرن بیستم میشد، در پیدایش جنبش مشروطیت نقش داشت؟
-در پاسخ به این پرسش شما اسامی چهرههایی در تبریز را خواهم آورد که نقش مهمی در ایجاد تئاتر و اپرا در اوایل قرن بیستم داشتهاند. پدر من دکتر محمدتقی طباطبایی در تز دکترای خودش در مورد نقش شیخ محمد خیابانی و جنش دموکراتیک آذربایجان در تاریخ اجتماعی- سیاسی ایران ۱۹۱۰-۱۹۲۰ در مورد پدرش میرزا محمد تقی طباطبایی خاتمبخش که نماینده مجلس از طرف حزب سوسیال دموکراتیک بود، میگوید که او در جنبش مشروطیت و در قیام شیخ محمد خیابانی شرکت داشته است.
در این دوره امیرخیزی و میرزا علی اصغر خان سرتیپ زاده در تبریز در نهادهای فرهنگی مسئولیتهای مهمی داشتند. بنیان تئاتر در تبریز توسط آنها گذاشته شد. شیخ مخمد خیابانی هم به تئاتر علاقه داشت و بر این عقیده بود که از دلایل پیشرفت فرهنگی است.
علاوه بر این، به دلیل مجاورت با روسیه، آموزش و پرورش نوین هم در تبریز زودتر از مناطق و شهرهای دیگر ایران راه افتاد. سوادآموزی به دختران از تبریز شروع شد. از جمله مادر مادربزرگ من به نام سکینه مصباح طباطبائی– یک اشرافزاده قاجار- با استخدام زنان ارمنی در کنار زنان مسلمان در مدرسه خود در این جهت حرکت کرده است. او خارج از کلاسهای این مدرسه در کلاسهای تمرین فرانسه نیز شرکت داشت.
فرهنگ بخش مهمی از چیزی است که به معنای انسان بودن است. فرهنگ جایی است که ما ایرانی فکر میکنیم و جایی است که تجدید قوا میکنیم، جرئت رویاپردازی به خود میدهیم تا راه خودمان را در مسیر تاریخ به سوی خیالپردازی در مورد آینده بیابیم.