رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی با اشاره به ناکارآمدی در مدیریت آبی گفته «کشور را با حفر چاههای متعدد غیرمجاز و اضافه برداشت چاه مجاز تبدیل به آبکش کردهایم.»
احد وظیفه رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی در گفتگو با خبرگزاری «ایسنا» با تأکید بر اینکه «ناترازی شدیدی در منابع آبی وجود دارد» گفته «میزان مصرف از منابع آبی، چه سطحی و چه زیرزمینی، بسیار فراتر از ظرفیت طبیعت است. بخش عمده این مصرف به کشاورزی کمبازده اختصاص یافته و نتیجه آن خشکشدن تالابها، رودخانهها، افت شدید سطح آبهای زیرزمینی و پدیدههایی مانند فرونشست زمین و افزایش گرد و غبار است.»
به گفته احد وظیفه، یکی از بحرانهایی که امسال در پی خشکسالی ایجاد شده تأمین آب آشامیدنی پایتخت است. موضوعی که از سوی مقامات استان تهران نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
وی گفته «در پایتخت شرایط به گونهای است که حتی با وجود بارندگی نرمال، این کلانشهر در مرز بحران آبی قرار میگیرد، چه برسد به اینکه بارندگی کمتر از نرمال باشد. این وضعیت در شرایطی بر استان تهران حاکم است که بر اساس دادههای سازمان هواشناسی، تهران در سال آبی جاری نسبت به میانگین بلندمدت بیش از ۴۰ درصد کمبارشی دارد. یکی از معضلات تهران تأمین بخش اصلی آب آشامیدنی از زیر زمین است. حدود ۴۰ متر مکعب مصرف هر ثانیه آب تهران است. ۲۴ مترمکعب از این مقدار از منابع آب زیرمینی به دست میآید.»
او این رقم را «ناخوشایند» خوانده و گفته «با کاهش بارش، محدویت بیشتری برای خروج آب از سدها اعمال میشود این در حالیست که آب دشتها از چشمههای ارتفاعات و بالادست تامین میشود که در رودخانهها جاری میشود و به سمت سدها میآید.»
احد وظیفه گفته «دلایل فرونشست در دشتهای جنوب تهران رها نشدن آب به سمت این دشتها، کاهش بارش، برداشتهای بیرویه با حفر چاه است. به تدریج فرونشست به داخل شهر نفوذ میکند، همانگونه که فرونشست از جنوب اصفهان به داخل این شهر وارد شده است البته با توجه به اینکه تهران یک شهر کوهپایهای محسوب میشود، احتمال دارد ورود فرونشست به داخل آن زمانبر باشد. هرچند که بر اساس تصاویر منتشر شده، جنوب استان تهران از تالاب صالحیه تا تهران خط عمیق و طولانی فرونشست که کیلومترها ادامه دارد، دیده میشود.»
رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی از برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و نتایج فاجعهبار آن نیز گفته است: «کشور را با احداث حفر چاههای متعدد غیرمجاز و اضافه برداشت چاه مجاز تبدیل به آبکش کردهایم، به گونهای که بیش از ۸۰ درصد اضافه برداشت از چاههای مجاز صورت میگیرد. این وضعیت نمیتواند در بلندمدت ادامه پیدا کند چون حجم آب سفرههای آب زیرزمینی مشخص است. هرچه ارتفاع آن پایینتر رود، شورتر میشود و کیفیت آن کاهش میکند. با انتقال آب شور به زمینهای کشاورزی، حاصلخیزی خاک کمتر میشود و تبعات دیگری در پی دارد.»
کمبود بحرانی آب و ارائه نشدن حقابه نیشکر هفت تپه؛ تهدید معیشت بیش از ۲۰ هزار نفر
مهدی زارع زمینشناس و استاد پژوهشکده زلزلهشناسی نیز روز گذشته در یادداشتی هشدار داد که خشکسالی، بیبرقی، نابودی کشاورزی و تهدید امنیت غذایی تا سال ۱۴۱۴ در کمین ایران خواهد بود.
وی اعلام کرد که بر اساس نتایج مدلهای مطالعهشده اقلیمی پیشبینی میشود شرایط خشکسالی ایران بین سالهای ۱۴۰۴ تا ۱۴۱۴ تشدید شود که ناشی از تغییرات اقلیمی، سوء مدیریت منابع آب و افزایش دما است.
مهدی زارع افزوده «تا سال ۱۴۱۴ پیشبینی شده در میانرودان [بینالنهرین] جریان آب دجله- فرات عراق و اروندرود ایران ۳۰ تا ۴۰ درصد کاهش یابد و کمبود منطقه بدتر شود. این کمبود بحرانهایی مانند توفانهای گرد و غبار را در دهه آینده تشدید خواهد کرد.»
بر اساس اعلام این زمینشناس، بیش از ۹۰ درصد آب ایران برای کشاورزی مصرف میشود که اغلب به صورت ناکارآمد مانند روشهای قدیمی آبیاری، سدهای برق آبی و برداشت بیش از حد آب زیرزمینی کمبود را بدتر کرده و باعث فرونشست زمین و کاهش سفرههای زیرزمینی شده است.
مهدی زارع همچنین تأکید کرده که «پیشبینی میشود کسری انرژی در سال ۱۴۰۴ به حدود ۲۵ گیگاوات برسد.»
او افزوده «این موارد نشان میدهد که تغییرات راهبردی در سطح کلان ملی و همچنین تدابیر منطقهای برای جلوگیری از فروپاشی اجتماعی- اکولوژیکی بلندمدت ضروری است.»
اگرچه مقامات دولتی تلاش دارند بحران عمیق خشکسالی در ایران را نتیجه تغییرات اقلیمی بدانند اما بسیاری از کارشناسان مانند احد وظیفه معتقدند که سوء مدیریت و اقدامات ناکارآمد و مخرب روند گسترش خشکسالی در ایران را سرعت بخشیده است.
در همین رابطه روزنامه «پیام ما» در مطلبی نوشته: «در گذشته تصور نمیشد تأمین آب شرب شهرها با چالشی عمیق روبرو شود، اما اکنون ضعف در حکمرانی آب به پدیدهای نگرانکننده تبدیل شده و پیامدهای آن به حدی رسیده است که در سطح بینالمللی از آن به عنوان نمونهای قابلبررسی و الگویی هشداردهنده یاد میشود.»
این مطلب افزوده «در چنین وضعیتی، بهکارگیری واژه نادرست «ناترازی» در محافل تصمیمگیری رایج شده است؛ واژهای که استفاده بیملاحظه از آن توسط مدیران و مقامات رسمی، نشانه غفلت از مسئولیتپذیری در بیان مسائل است. اصطلاح «ناترازی آب» این تصور نادرست را القا میکند که کمبود آب واقعیت ندارد و تنها باید الگوی استفاده متعادل شود؛ در حالیکه هم از منظر کمی و هم از منظر کیفی، منابع آبی کشور در وضعیتی بحرانی قرار دارند.»
«پیام ما» تأکید کرده که «اقدامات وزارت نیرو در انتقال آب از یک حوضه به حوضهای دیگر بدون برنامهریزی اصولی، و سیاستهای غیرکارشناسانه وزارت جهادکشاورزی در مصرف آب، که آن را با هدف درآمد اندک صادراتی مصرف میکند، جلوههای آشکار سوء مدیریتاند. چنین رویههایی مصداقهای اصلی «ناترازی» هستند و شایسته است واژه ناترازی برای توصیف مدیریت کشور به کار رود، نه صرفاً منابع آب! آیا بهتر نیست پیش از آنکه این ناترازی در ساختار حکمرانی ریشه بدواند، آن را در سطح تفکر مدیریتی اصلاح کنیم؟»
به نظر میرسد پاسخ پرسشی که «پیام ما» مطرح کرده منفی است و با وجود رسیدن بحران به مرحلهای که حتی تأمین آب آشامیدنی نیز در برخی شهرها با مشکلات جدی روبرو شده، اما اقدامات تباه گذشته همچنان ادامه دارند. یکی از این اقدامات در شیوه الگوی کشت و هدایت کشاورزان به سمت تولید محصولاتی است که به آب زیاد نیاز دارند.
این موضوع حتی از سوی خبرگزاری دولتی «ایرنا» نیز مورد انتقاد قرار گرفته است. «ایرنا» در گزارشی نوشته با وجود سالها هشدار کارشناسان و ابلاغ الگوی کشت از سوی وزارت جهادکشاورزی همچنان شاهد توسعه کشت برنج در استانهای غیرشمالی کشور هستیم، روندی که نه تنها با محدودیت منابع آبی کشور همخوانی ندارد، بلکه تهدیدی برای پایداری کشاورزی در اقلیم خشک و نیمه خشک ایران تلقی میشود.
این گزارش تأکید کرده «به گفته برخی مسئولان امر الگوی کشت نظامی تشویقی و هدایتگر است که بر اساس پارامترهای اقتصادی و کشش تقاضا عمل می کند. بر این اساس سیاستگذاران حوزه کشاورزی با تدوین الگوی کشت و ابلاغ آن به استانها تلاش کردند با استفاده از مشوقها کشاورزان را به سمت کشتهای کممصرف و سازگار با اقلیم سوق دهند. اما برخلاف هدفگذاری وزارت جهادکشاورزی، آمارهای وزارت نیرو طی سالهای اخیر بیانگر آن است که با وجود کاهش محسوس میانگین بارندگیها در مناطق مختلف کشور، سطح زیرکشت برنج در برخی استانها همچون فارس، اصفهان، خوزستان، کرمان و حتی سیستان و بلوچستان نه تنها کاهش نیافت، بلکه در برخی مقاطع رشد نیز داشته است.»