اتکای رژیم به ماهیت سرکوبگر خود؛ مردم خود باید بازی‌گردان باشند

- مذاکرات جمهوری اسلامی با غرب، به‌ ویژه آمریکا، همواره به‌ عنوان ابزاری برای بقای رژیم مورد استفاده قرار گرفته است. از مذاکرات هسته‌ای در دهه‌های گذشته تا گفتگوهای اخیر، رژیم نشان داده که هدفش از ورود به این مذاکرات، نه رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم، بلکه کسب مشروعیت بین‌المللی، کاهش فشارهای خارجی و ایجاد فضایی برای سرکوب بیشتر در داخل است.
- اعتراضات سال‌های قبل نشان داد که رژیم در برابر اتحاد و همبستگی مردم شکننده است و تنها با فشار داخلی است که می‌توان آن را به عقب‌نشینی وادار کرد و یکی از درس‌های مهم این سال‌ها این است که مردم ایران نباید منتظر دخالت یا حمایت خارجی بمانند. جامعه جهانی، اسرائیل، آمریکا یا هر قدرت دیگری، در نهایت بر اساس منافع خود عمل می‌کنند، نه لزوماً بر اساس خواست و نیاز مردم ایران.
- ناامیدی در برابر عدم حمایت خارجی، دقیقاً همان چیزی است که رژیم به دنبال آن است. رژیم با تبلیغات خود سعی می‌کند مردم را متقاعد کند که بدون حمایت خارجی، هیچ شانسی برای موفقیت ندارند اما تاریخ مبارزات مردمی در جهان نشان داده که بسیاری از انقلاب‌ها و تغییرات بزرگ، مانند انقلاب‌های اروپای شرقی یا جنبش‌های استقلال در کشورهای مختلف، با تکیه بر نیروی داخلی و بدون دخالت مستقیم خارجی به پیروزی رسیده‌اند.

سه شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ برابر با ۲۲ آپریل ۲۰۲۵


کامران کوشان – جمهوری اسلامی ایران بار دیگر با اقدامات سرکوبگرانه خود، از بازگشت گشت ارشاد به خیابان‌ها تا امنیتی کردن فضای مدارس از طریق تفاهمنامه با نیروی انتظامی، ثابت می‌کند که ذات و ماهیت‌اش تغییرناپذیر است.

مذاکرات اخیر با آمریکا نیز که هنوز به نتیجه مشخصی نرسیده و صرفاً با ادعای “مثبت” بودن از سوی رژیم همراه است، نه‌تنها امیدی برای بهبود شرایط مردم به همراه ندارد، بلکه به تشدید فشارهای داخلی منجر شده است.

این وضعیت بار دیگر این حقیقت را عیان می‌کند که هرگونه انتظار برای اصلاح رژیم یا بهبود اوضاع از طریق مذاکرات بین‌المللی، انتظاری عبث و گمراه‌کننده است. مردم ایران باید مسیر مستقل خود را برای سرنگونی رژیم دنبال کنند و بدون وابستگی به دخالت‌های خارجی و تحت رهبری واحد شاهزاده رضا پهلوی، به‌منزله ارتشی یکپارچه برای آزادی کشور عمل کنند.  اگر جامعه جهانی، اسرائیل یا آمریکا اقدامی در راستای حمایت از جنبش مردمی انجام دادند، آن را فرصتی مغتنم بدانند، اما در صورت عدم حمایت، با قوت و اراده‌ای مضاعف به مبارزه ادامه دهند.

مذاکرات جمهوری اسلامی با غرب، به‌ ویژه آمریکا، همواره به‌ عنوان ابزاری برای بقای رژیم مورد استفاده قرار گرفته است. از مذاکرات هسته‌ای در دهه‌های گذشته تا گفتگوهای اخیر، رژیم نشان داده که هدفش از ورود به این مذاکرات، نه رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم، بلکه کسب مشروعیت بین‌المللی، کاهش فشارهای خارجی و ایجاد فضایی برای سرکوب بیشتر در داخل است. هربار که رژیم در مذاکرات به توافقی نزدیک شده یا حتی صرفاً فضای مذاکرات را “مثبت” توصیف کرده، واکنش فوری آن در داخل کشور تشدید کنترل‌های اجتماعی و سیاسی بوده است. بازگشت گشت ارشاد به خیابان‌ها نمونه‌ای بارز از این رویکرد است.

گشت ارشاد که به‌ دلیل اعتراضات سراسری سال ۱۴۰۱ و خشم عمومی نسبت به سرکوب زنان تا حدی به حاشیه رانده شده و در ماه‌های گذشته جرات ابلاغ قانون حجاب هم از رژیم گرفته شده بود، اکنون آرام آرام در حال بازگشت به صحنه است. این اقدام نشان می‌دهد که رژیم با احساس کاهش فشارهای خارجی، فرصت را برای بازگرداندن ابزارهای سرکوب خود مغتنم شمرده است.

امضای تفاهمنامه میان وزارت آموزش و پرورش و نیروی انتظامی برای حضور نیروهای امنیتی در مدارس نیز اقدامی بی‌سابقه در نقض رسالت آموزشی و تربیتی این نهاد است. مدارس که باید فضایی امن برای یادگیری و رشد فکری دانش‌آموزان باشند، اکنون به پادگان‌هایی برای کنترل و سرکوب تبدیل می‌شوند. این اقدامات که به‌ دنبال مذاکرات اخیر شدت گرفته‌اند، پیامی روشن دارند. رژیم از هر فرصتی برای تحکیم قدرت خود استفاده می‌کند و مذاکرات، به‌جای بهبود شرایط مردم، تنها به افزایش سرکوب منجر می‌شود.

تفاهم‌نامه‌ای خطرناک میان آموزش و پرورش و نیروی انتظامی؛ زمینه‌ساز فشارهای بیشتر و سرکوب دانش‌آموزان

یکی از درس‌های تکراری تاریخ جمهوری اسلامی این است که این رژیم تنها در برابر فشار و ضعف عقب‌نشینی می‌کند. اعتراضات سراسری سال‌های ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ نشان داد که رژیم تنها زمانی حاضر به دادن امتیازات محدود یا کاهش موقت سرکوب است که با فشارهای داخلی و خارجی همزمان مواجه شود. این الگو بارها و بارها تکرار شده است. در مذاکرات هسته‌ای سال ۲۰۱۵ که به توافق برجام منجر شد، رژیم از امتیازات اقتصادی این توافق نه برای بهبود معیشت مردم، بلکه برای تقویت نیروهای نظامی و شبه‌نظامی خود در منطقه استفاده کرد. در آن زمان نیز، بجای کاهش سرکوب داخلی، شاهد افزایش فشار بر فعالان مدنی، روزنامه‌نگاران و مخالفان سیاسی بودیم. این تاریخچه نشان می‌دهد که هرگونه توافق با رژیم، تنها به سرکوبگری بیشتر منجر می‌شود و هیچ سودی برای مردم ایران ندارد.

مذاکرات رژیم با قدرت‌های خارجی از منظر منافع ملی و حقوق مردم ایران کاملاً بی‌فایده و حتی زیانبار است و عدم شفافیت آن به رژیم اجازه می‌دهد تا هر توافقی را به‌ عنوان “پیروزی” به مردم قالب کند، در حالی‌ که در عمل، این توافقات تنها به نفع وابستگان حکومت و نهادهای رژیم است. این مذاکرات هیچگاه به مسائل اصلی مردم، مانند فقر، بیکاری، فساد، یا نقض حقوق بشر، توجهی نشان نداده‌اند و تمرکز رژیم بر حفظ قدرت خود و کسب مشروعیت بین‌المللی است. تاریخچه مذاکرات رژیم نشان می‌دهد که این فرآیندها تنها به تکرار یک چرخه معیوب منجر می‌شود. مذاکره، توافق و سپس بازگشت به سیاست‌های سرکوبگرانه.

اعتراضات سال‌های قبل نشان داد که رژیم در برابر اتحاد و همبستگی مردم شکننده است و تنها با فشار داخلی است که می‌توان آن را به عقب‌نشینی وادار کرد و یکی از درس‌های مهم این سال‌ها این است که مردم ایران نباید منتظر دخالت یا حمایت خارجی بمانند. جامعه جهانی، اسرائیل، آمریکا یا هر قدرت دیگری، در نهایت بر اساس منافع خود عمل می‌کنند، نه لزوماً بر اساس خواست و نیاز مردم ایران. تاریخ نشان داده که وابستگی به نیروهای خارجی، چه در قالب حمایت سیاسی، چه اقتصادی یا نظامی، اغلب به نتایج ناامیدکننده‌ای منجر شده است.

مردم ایران باید با تکیه بر نیروی خود، مسیر مستقل‌شان را برای سرنگونی رژیم دنبال کنند. برای موفقیت در این مسیر، مردم ایران نیاز به رهبری واحد و منسجم دارند. شاهزاده رضا پهلوی به‌ عنوان چهره‌ای که سال‌هاست برای اتحاد و آزادی ایران تلاش می‌کند، حال در حال ایفای این نقش تاریخی است. ایشان بارها تأکید کرده‌اند که جامعه ایران باید به‌ منزله ارتشی یکپارچه برای آزادی کشور عمل کند. سخنان شاهزاده رضا پهلوی، که بر اتحاد، سازماندهی و مبارزه هماهنگ تأکید دارد، راهنمایی روشن برای مردم ایران است. تحت رهبری ایشان، مردم می‌توانند از پراکندگی خارج شده و به نیرویی متحد و قدرتمند تبدیل شوند که رژیم را به سوی سرنگونی ببرد. شاهزاده رضا پهلوی با دعوت به همبستگی و تأکید بر اینکه هر ایرانی باید خود را سربازی برای آزادی میهن بداند، نقشه راهی ارائه داده‌اند که می‌تواند به سرنگونی رژیم و برقراری دموکراسی منجر شود.

اگرچه مردم ایران باید مسیر خود را به‌ صورت مستقل پیش ببرند، این به این معنا نیست که اقدامات جامعه جهانی یا کشورهایی مانند اسرائیل و آمریکا بی‌اهمیت است. اگر این بازیگران به هر دلیلی، چه به‌ خاطر منافع خود یا فشار افکار عمومی جهانی، اقدامی انجام دهند که به جنبش مردمی ایران کمک کند، این می‌تواند به‌ عنوان فرصتی مغتنم مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال، تحریم‌های هدفمند علیه مقامات رژیم، افشای فساد مالی سران حکومت، یا حمایت رسانه‌ای از اعتراضات مردمی می‌تواند به تقویت جنبش کمک کند. در صورتی که رژیم به دلیل فشارهای خارجی تضعیف شود، این می‌تواند فضایی برای مانور بیشتر مردم در داخل کشور فراهم کند. با این حال، این اقدامات نباید به محور اصلی مبارزه مردم تبدیل شود. وابستگی به حمایت خارجی می‌تواند جنبش را شکننده کند و رژیم را در موضع تبلیغاتی قوی‌تری قرار دهد، که ادعا کند اعتراضات “توطئه خارجی” است. مردم ایران باید با هوشیاری، از هر فرصتی که اقدامات خارجی فراهم می‌کند استفاده کنند، اما هرگز اجازه ندهند که این اقدامات مسیر مستقل آنها را در حاشیه قرار دهد.

اگر جامعه جهانی، اسرائیل یا آمریکا هیچ اقدامی در راستای حمایت از جنبش مردمی انجام ندادند، این نباید به‌ هیچ‌ وجه به معنای ناامیدی یا ضعف باشد. زنان، جوانان، کارگران، معلمان و اقشار مختلف جامعه با شعارهایی که الترناتیو آنها برای جایگزینی رژیم را نشان داده و نام بردن صریح از شاهزاده رضا پهلوی در تجمعات خود از جمله تجمعات نوروزی اثبات کردند که می‌توانند بدون نیاز به دخالت خارجی، رژیم را به چالش بکشند و به سمت سقوط هدایت کنند. در چنین شرایطی، مردم ایران باید با قوت و اراده‌ای مضاعف به مبارزه ادامه دهند. ناامیدی در برابر عدم حمایت خارجی، دقیقاً همان چیزی است که رژیم به دنبال آن است. رژیم با تبلیغات خود سعی می‌کند مردم را متقاعد کند که بدون حمایت خارجی، هیچ شانسی برای موفقیت ندارند اما تاریخ مبارزات مردمی در جهان نشان داده که بسیاری از انقلاب‌ها و تغییرات بزرگ، مانند انقلاب‌های اروپای شرقی یا جنبش‌های استقلال در کشورهای مختلف، با تکیه بر نیروی داخلی و بدون دخالت مستقیم خارجی به پیروزی رسیده‌اند.

تاریخ نشان داده که نیروی واقعی تغییر در دستان مردم است، و با اتحاد، سازماندهی و مبارزه بی‌امان، پیروزی ممکن است. آینده ایران در گرو اراده و شجاعت مردمی است که دیگر حاضر به پذیرش ستم و سرکوب نیستند. اما در این میان این بروز رویکرد سرکوبگر یک پیام هم برای طرفین خارجی دارد و آن اینکه باید متوجه باشند به همین شکل که به محض چراغ سبزی از خارج سرکوب داخل از سرگرفته می‌شود، به محض توافق و دسترسی به منابع مالی نیز تعهداتی که آنها به آن دلخوشند زیر پا گذاشته خواهد شد.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۱ / معدل امتیاز: ۴٫۳

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=375044