حسن فحص (ایندیپندنت عربی) – بیتردید جمهوری اسلامی با پذیرفتن یا گشودن درِ گفتگو و مذاکره با دولت آمریکا، گامی از روی اجبار برداشت. از همین رو این گام نه شجاعانه است و نه حتی به آن نزدیک، چرا که حاصل تصمیم مستقل و خارج از فشار نبود. همچنین این اقدام فاقد اعتراف به تغییراتی است که در کارتهای بازی تهران پدید آمده است؛ همان کارتهایی که مسیر گفتگو و مذاکره را سد و یا پیچیده میکردند.

رژیم ایران همچنان در برابر پذیرش علنی و صریح ابعاد زیانهایی که از تحولات ژئواستراتژیک در منطقه، به ویژه پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و پیامدهای نبرد «طوفان الاقصی» در تمام جبهههایی که سابقاً صحنهی نفوذ آن محسوب میشد، مقاومت میکند. پذیرش یا انتقال سریع از حالت برتری و بینیازی به طرح تقاضا و امتیاز دادن به «دشمنان» یا «رقبا»، چیزی جز نتیجهی شکست در تحقق رؤیای تبدیلشدن به یک شریک در ترسیم نقشهی نفوذ و سیاستها در خاورمیانه نیست.
رهبری جمهوری اسلامی ایران آگاه است که نشستن پای میز مذاکرات در آینده، چه در مستقیم و چه غیرمستقیم، صرفاً محدود به پرونده هستهای و ساز و کارهای راستآزماییِ صلحآمیز بودن آن، و سطح و دامنه فعالیتهای اتمی نخواهد بود، بلکه باید برای مرحلهی اجتنابناپذیر بعدی آماده شود؛ مرحلهای که مستلزم گذاشتن تمامی پروندههای بلاتکلیف رژیم ایران بر روی میز مذاکره است. به ویژه با توجه به اینکه امید برای رسیدن به یک توافق با دولت دونالد ترامپ در زمینهی هستهای، به رفتار رژیم در سایر پروندهها وابسته است.
اعتمادسازی متقابل درباره صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای و اقدامات مترتب بر آن، بدون ایجاد اعتماد موازی درباره جاهطلبیهای منطقهای رژیم ایران و ابعاد پروژه موشکیاش که تهدیدی برای منطقه [و اروپا] محسوب میشود، دشوار است. اکنون با وجود ادعای فضای مثبت طی سه گفتگو در عمان و رم و اهمیت پرداختن به مسائل فنی در خصوص برنامه هستهای و رفع تحریمها، احتیاط شدیدی بر هر دو طرف مذاکرهکننده حاکم است. این احتیاط در مواضع رهبران آمریکا و رژیم ایران آشکار است، آنجا که هر دو طرف بر آمادگی نظامی کامل برای مقابله با شکست احتمالی مذاکرات یا بنبست در گفتگو تأکید میکنند.
رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با فرماندهان نیروهای مسلح از آنان خواست که در بالاترین سطح آمادهباش قرار داشته باشند و این معنایی جز این ندارد که وی احتمال شکست مذاکرات را در صورت تحمیل موضوعاتی فراتر از پرونده هستهای منتفی نمیداند.
از سوی دیگر، رئیس جمهور آمریکا نیز با صراحت بیشتری بر استفاده از گزینه نظامی تأکید و تصریح کرده است که در صورت عدم تحقق نتایج مطلوب از طریق مذاکره، حتا خود رهبری اقدام نظامی را بر عهده خواهد گرفت. او تأکید کرده که چنین تصمیمی در پاسخ به خواست بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل اتخاذ نخواهد شد، بلکه صرفاً بر پایه منافع ایالات متحده خواهد بود.
تأکید ترامپ بر گزینه نظامی در حالی که مذاکرهکنندگان در مسقط از «فضای مثبت» مذاکرات سخن میگویند، با سفر ژنرال مایکل کوریلا فرمانده نیروهای سنتکام آمریکا به منطقه و دیدارهایش با مقامات اسرائیلی که بیش از ۱۰ ساعت طول کشید، قابل تفسیر است.
اگر در نظر بگیریم که در پایان دور نخست ریاست جمهوری ترامپ، اسرائیل به ساختار فرماندهی سنتکام پیوست، سفر کوریلا به اسرائیل یادآور سفر مشابهی در سپتامبر سال گذشته است که درست چند روز پیش از تصمیم اسرائیل برای گسترش جنگ علیه حزبالله در لبنان انجام شد. این امر میتواند نشانهای از آمادگی کامل نظامی آمریکا برای مواجهه با هرگونه تحول غیرمنتظره در مسیرهای سیاسی و مذاکراتی باشد.
همچنین سفر کوریلا همزمان با دور سوم مذاکرات آمریکا با نمایندگان رژیم ایران انجام شد که با اعزام نیروهای نظامی تازه به خاورمیانه از سوی پنتاگون نیز همراه بود. این نیروها به بمبافکنهای استراتژیک و نیروهای مستقر پیشین به ویژه در پایگاه «دیگو گارسیا» افزوده شدند و پیام ترامپ را با اشاره با استفاده از گزینه نظامی و نیز جلوگیری از اقدام انفرادی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی منتقل کردند.
در عین حال سفر کوریلا به تلآویو حاوی دو پیام روشن بود: اول اینکه واشنگتن دیگر تحمل ادامه وضعیت جاری در دریای سرخ و نقش حوثیها در تنگه بابالمندب را ندارد و خواستار پایاندادن به این وضعیت غیرعادی است به ویژه اگر درباره آتشبس در غزه توافقی حاصل شود، وگرنه سیاست «جراحی نظامی» ممکن است فعال شود؛ دوم اینکه درست است که آمریکا اکنون در حال کنترل و مهار تصمیمات اسرائیل است، اما در صورت شکست مذاکرات، برای ورود به جنگ و حمله به تأسیسات هستهای در ایران تردید نخواهد کرد تا مسیر برای توافقات جامع در آینده باز شود.
*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: حسن فحص
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن