شبکه «فاکس نیوز» گزارش داده که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در گذشته قدرت خود بر اساس ایدئولوژی و وحشتآفرینی بنا نهاد، اکنون، پس از خسارات ویرانگر، دچار بحران شده و آیندهای نامعلوم دارد.

در این گزارش که دوم ژوئیه (۱۱ تیرماه) منتشر شد آمده، پس از شکستهای نظامی سنگین، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سر یک بزنگاه قرار گرفته و کارشناسان ریشهها، قدرت و دوام احتمالی حکومت سرکوبگر و تروریستی جمهوری اسلامی را مورد بحث قرار میدهند.
سپاه پاسداران که در ابتدا یک گروه شبهنظامی در حاشیه بود و در پی وقوع انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت، به قویترین و ترسناکترین نیروی رژیم تبدیل شد. دکتر افشون استوار کارشناس مسائل ایران و نویسنده کتاب «پیشتاز امام: دین، سیاست و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران»، میگوید حملات اخیر آمریکا و اسرائیل به ایران ممکن است مسیر این نیرو را برای همیشه تغییر داده باشد.
او توضیح میدهد که «آنچه سپاه در ۲۵ سال گذشته تلاش داشت به آن دست یابد، عملاً نابود شده است. کمپین آنها برای ایجاد بازدارندگی نظامی داخلی از طریق موشک و برنامه هستهای و گسترش منطقهای از طریق نیروهای نیابتی، اساساً فرو پاشیده است.»
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از انقلاب ۱۳۵۷ برای حفاظت و گسترش ارزشهای جمهوری اسلامی که اغلب از طریق خشونت صورت گرفته، تأسیس شد. استوار توضیح میدهد که مشروعیت سپاه چگونه در طول زمان تکامل یافت: ابتدا از سرنگونی شاه، سپس از جنگ ایران و عراق، و در ادامه با روایت ساختگی «مبارزه همیشگی» با آمریکا و اسرائیل تقویت شد.
بهنام بنطالبلو مدیر ارشد برنامه ایران در «بنیاد دفاع از دموکراسیها» نیز در گفتگو با فاکس نیوز تاکید کرد: «سپاه به دلیل بیاعتمادی روحانیون به ارتش ملی وفادار به شاه ایجاد شد. وظیفه اصلی سپاه از ابتدا حفظ و دفاع از انقلاب بود. به همین دلیل، افراطگرایی رژیم تا امروز تداوم یافته و گروگانگیری و تروریسم هم هرگز متوقف نشده است.»
همچنین استوار در ادامهی توضیحات خود میگوید: «سپاه یک هیولای خیالی از آمریکا و اسرائیل ساخت. اما امروز، این ایدئولوژی دیگر برای اکثریت ایرانیان جذاب نیست. بیشتر مردم خواهان روابط خوب با غرب هستند و از انزوای رژیم خستهاند.»
امروزه سپاه عمیقاً با مرجعیت در هم تنیده است. طالبلو میگوید: «سپاه و روحانیت در قدرت شریکاند و ایران را سکویی برای صدور انقلاب میدانند.»
در سال گذشته، رژیم ایران با شکستهای استراتژیک بزرگی مواجه شد: تضعیف حزبالله در لبنان، فلج شدن حماس در غزه، از دست رفتن مؤثر سوریه و نابودی زیرساختهای نظامی جمهوری اسلامی ایران از جمله سایتهای هستهای و موشکی در اثر حملات آمریکا و اسرائیل بخشی از این شکست هستند. استوار میگوید این شکستها رد پای منطقهای سپاه را تقریباً نابود کرده و رژیم را مجبور به بازنگری در استراتژی خود میکند.
او در اینباره توضیح داد: «آنها میتوانند تلاش کنند همه چیز را بازسازی کنند اما این بسیار زمانبر و دشوار خواهد بود. احتمالاً بیشتر به سرکوب داخلی روی میآورند و برای بازسازی قابلیتهای نظامی متعارف مثل پدافند هوایی و جنگندههای پیشرفته، به چین و روسیه تکیه خواهند کرد.»
در داخل نیز امپراتوری اقتصادی سپاه پاسداران تحت فشار فزاینده قرار گرفته است. تحریمها، حملات سایبری و شکستهای میدانی، فعالیتهای آن را بسیار دشوارتر کرده است.
استوار توضیح میدهد که «بانکهای خارجی از ترس ارتباط با نهادهای وابسته به سپاه، از هرگونه همکاری با ایران خودداری میکنند بطوری که این گروه مجبور شده از شرکتهای صوری در خارج استفاده کند… آنها بسیاری از منابع خود را از دست دادهاند و حالا باید منابع محدودشان را برای بازسازی اختصاص دهند و این وضعیت آنها را بیش از پیش فرسوده خواهد کرد.»
با وجود این فشارها، استوار و طالبلو هر دو معتقدند که بعید است سپاه علیه رژیم کودتا کند. طالبلو گفت: «سپاه مانند نخبگان رژیم، بر سر یک دوراهی قرار گرفته. آنها بخش بزرگی از مغز متفکر استراتژیک خود را از دست دادهاند، اما احتمالاً به دلایل ایدئولوژیک و مادی تا زمانی که وضع موجود قادر به حفظ خود باشد، وفادار به رژیم باقی خواهند ماند.»
در آینده، رژیم ایران ممکن است تمرکز خود را به داخل معطوف کرده و بیشتر بر سرکوب داخلی تکیه کند تا تروریسم خارجی. استوار میگوید: «آنها نمیتوانند سلاح به غزه برسانند. دسترسی به لبنان را از دست دادهاند. ممکن است همچنان تلاشهایی برای ترور انجام دهند، اما بارها شکست خوردهاند، به ویژه در برابر اهداف اسرائیلی. در عوض، سرکوب داخلی چیزی است که در آن مهارت دارند.»
او هشدار داد که جمهوری اسلامی ایران ممکن است «بیش از پیش منزوی و مستبد شود، بیشتر شبیه کره شمالی تا وضعیت کنونیاش.» هرچند فروپاشی رژیم همیشه ممکن است اما استوار معتقد است که رژیمهای خودکامه اغلب مقاوم هستند. او تأکید میکند: «نگاهی به ونزوئلا یا کوبا بیندازید؛ کشور را به نابودی کشاندهاند اما هنوز در قدرت هستند.»
استوار معتقد است که تغییر، و نه الزاماً تغییری مثبت، ممکن است از طریق نسل جدید پاسداران رخ دهد: «نسل جوانتر سپاه مذهبیتر نیست، اما به همان اندازه تندرو است. شاید برایشان حجاب اهمیتی نداشته باشد، اما دو دهه گذشته را در جنگ با آمریکا و اسرائیل در عراق، سوریه و لبنان گذراندهاند. این جنگ را بلدند.»
برخی عناصر اصلاحطلب در رژیم به مسیر متفاوتی میاندیشند مسیری که بر عادی ساختن روابط و رشد اقتصادی تمرکز دارد. استوار در ارتباط با این جریان میگوید: «آنها میخواهند رژیم را نه با جنگیدن با جهان، بلکه با گشودن درها به روی آن حفظ کنند. آنها بیشتر به ویتنام یا چین به عنوان الگو نگاه میکنند.»
طالبلو هشدار داد که با وجود شکستهای اخیر، کنترل سپاه پاسداران بر کشور همچنان قدرتمند است: «در حال حاضر، سپاه قدرتی بدون پاسخگویی دارد؛ نفوذی سیاسی، اقتصادی و نظامی در سیاست ایران. اینکه این نفوذ در نسل بعدی پاسداران چگونه اعمال خواهد شد، هنوز مشخص نیست.»