نقشه راه پیروزی: از سازماندهی شایسته‌سالارانه تا انسجام ملی

پنج شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴ برابر با ۰۳ ژوئیه ۲۰۲۵


لیلی یزدانی، بابک سینا – در تاریخ ملت‌ها، پیروزی‌های بزرگ تنها با فریاد و خشم حاصل نشده‌اند بلکه در پرتو خرد، انضباط، ساختار و قانون ممکن می‌گردند. ملت ایران امروز در بزنگاهی تاریخی ایستاده است؛ فرصتی برای گذار از یکی از سیاه‌ترین دوره‌های استبداد به سوی آینده‌ای آزاد، دموکراتیک و ملی. اما این گذار بدون سازماندهی هدفمند، شایسته‌سالاری در انتخاب نیروها، و قانونمداری در ساختارها تحقق نخواهد یافت. این مقاله طرحی استراتژیک برای دستیابی به این هدف ترسیم می‌کند.

سازماندهی: ستون فقرات پیروزی

هیچ انقلابی بدون سازمانی منسجم، موفق نبوده است. اعتراضات هرچند گسترده و پرشور، اگر فاقد ساختار باشند، به‌ راحتی سرکوب می‌شوند یا در گرداب سردرگمی تحلیل می‌روند. سازماندهی، هنر تبدیل انرژی خام مردمی به نیروی هدفمند است. نهادهایی چون «ائتلاف مشتاقان»، و پروژه های زیرمجموعه مثل «۱۰۰شهر» نمونه‌هایی موفق از تلاش برای ایجاد این انسجام هستند؛ نمونه‌هایی که نشان دادند چگونه می‌توان صدای مردم را از سطح فریاد خیابانی به تراز مطالبه بین‌المللی رساند.

شایسته‌سالاری: قلب تپنده سازمان

همانطور که شایسته‌سالاری قلب تپنده یک سازمان است، سازماندهی تنها زمانی اثربخش است که بر شایسته‌سالاری بنا شود. این یک رابطه دوطرفه است، در این ساختار، مسئولیت‌ها باید به افرادی سپرده شود که توانایی، تجربه، سلامت اخلاقی و تعهد واقعی به اهداف «ملی» دارند و نه آنان‌که صرفاً پر سر و صدا هستند و‌ اصولشان یا برپایه ارتباطات و یا منافع شخصی‌ و یا هر دو است.

  • معیارهایی برای شایسته‌گزینی:
  • کارنامه عملکرد مشخص و قابل ارزیابی
  • تعهد عملی به اصول بنیادین ملی: تمامیت ارضی، دموکراسی و سکولاریسم
  • توانایی همکاری گروهی، سلامت روانی و ثبات شخصیتی

چنین ساز و کاری، نه تنها کارآمدیِ سازمان را تضمین می‌کند، بلکه اعتماد عمومی می‌آفریند؛ اعتمادی که بذر انسجام ملی را در دل جامعه می‌کارد.

قانونمداری و فرمان‌پذیری: شالوده انسجام سازمانی

سازمانی که بر پایه قانون و مقررات مشخص حرکت نکند، به‌ سرعت در دام هرج‌ و مرج، شخص‌محوری و اختلاف فرو می‌غلتد. قانونمداری، یعنی همه، از مدیران  تا کنشگر ساده، در برابر آیین‌نامه‌های شفاف پاسخگو باشند. چنین ساختاری مانع شکل‌گیری قدرت‌های خودسر و تصمیم‌گیری‌های سلیقه‌ای می‌شود.

فرمان‌پذیری نیز، در ساختاری که بر شایسته‌سالاری بنا شده باشد، به‌ معنای اطاعت کور نیست؛ بلکه تجلی اعتماد به مدیریت مشروع و متعهد است. در چنین بستری، اطاعت از دستور، نشانه ضعف نیست، بلکه نماد انضباط، وحدت و وفاداری به هدف است.

در برخورد با افراد قانون‌گریز یا فرمان‌ناپذیر نیز، مماشات جایز نیست. این افراد، نه تنها مانع کارآیی سازمانی هستند، بلکه در بزنگاه‌های حساس، می‌توانند کل ساختار را از درون تخریب کنند. واکنش در برابر این افراد، باید قاطع، شفاف و بر اساس ضوابط باشد و نه مبتنی بر تعارفات شخصی یا ملاحظات کاذب وحدت.

انسجام ملی: مقصد نهایی

هدف نهایی از سازماندهی و شایسته‌سالاری، انسجام ملی است؛ یعنی گرد آمدن طیف‌های گوناگون جامعه بر محور اصولی مشترک. بدون این انسجام، حتی بزرگترین اعتراضات هم در نهایت فرسوده و خنثی خواهند شد. اصولی که می‌توانند محور این همگرایی باشند عبارت‌اند از:

۱. حفظ تمامیت ارضی ایران
۲. جدایی دین از حکومت
۳- رهبری  شاهزاده رضا پهلوی در انقلاب ملی و دوران گذار
۴-  نماد وحدت ملی و پرچم مبارزات پرچم سه رنگ شیروخورشیدنشان ایران
۵. به‌رسمیت شناختن حق ملت برای تعیین شکل نظام آینده از طریق انتخابات آزاد

این اصول، شالوده ائتلافی ملی‌اند که می‌توانند راه را برای اعتصابات هماهنگ، نافرمانی مدنی گسترده و در نهایت، گذار موفقیت‌آمیز از جمهوری اسلامی هموار سازند. نقشه راه پیروزی ملت ایران در سطرهای زیر خلاصه می‌شود:

شایسته‌سالاری → سازماندهی هدفمند → قانونمداری و فرمان‌پذیری → انسجام ملی → گذار موفق از رژیم جمهوری اسلامی

باور به این زنجیره، و پایبندی عملی به آن، ما را از شعار به عمل، و از پراکندگی به قدرت خواهد رساند. اکنون زمان ساختار است، نه شعار؛ زمان رهبری مشروع است، نه خودنمایی؛ و زمان فرماندهی منضبط است، نه آشوب.

تنها از این مسیر است که می‌توان آینده‌ای آزاد برای ایران ساخت.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱۶ / معدل امتیاز: ۳٫۷

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=380932