زمان فیلی- جمهوری اسلامی در ایران، مخوفترین سیستم فاسدی میباشد که در عصر معاصر، به عنوان نسخهی کپی شدهی قرون وسطا، طی انقلاب اسلامی از آن رونمایی شد.
برای اثبات این ادعا نیز میتوان از تکیه نمودن این حکومت به مذهب در راستای فروش بهشت و دوزخ به عنوان یک دیکتاتوری مذهبی اشاره کرد که در حال حاضر تنها حاکمیت بر پایهی اصول دینی دردنیا است.
تفاوت عمدهی رژیم جمهوری اسلامی با حاکمیت کلیسا در قبل از رنسانس اینجاست، که ملایان شیعی در ایران نمادهای دموکراسی را سپر دفاعی خود قرارد داده و با بزک نمودن بنیادگرایی اسلامی از این طریق، نوعی مصونیت سیاسی- اجتماعی دروغین، برای ماندگاری ایجاد کردهاند در حالی که هرگز به اصول ابتدایی انسانی هیچ احترام و اعتقادی ندارند.
رژیم حاکمان دزدسالار در ایران علاوه بر داشتن قانون اساسی، از وجود اصل تفکیک قوا- قضائیه، مقننه، مجریه- و همچنین پارلمان برگرفته از دموکراسی غربی بهرهمندست، اما در طول چهل سال موجودیت خود تا کنون، سیاستهای خود را بر اساس «غربستیز»ی تبیین و تعریف مینماید.
غربستیزی، یکی از آرمانهای انقلابی است که علی خامنهای از آن به عنوان «ناموس انقلاب» نام میبرد.
آنچه مشخص است، حاکمیت ملایان دینفروش مجموعهای از تناقضات شگرف میباشد که به شکل حیرتآوری در کنار هم قرار داده شده و میشود حتی آن را در نام حکومتشان به عنوان «جمهوری اسلامی» مشاهده کرد، که دو کلمهی «جمهوریت» و «اسلامیت» را بدون هیچ تناسبی در کنار یکدیگر جا دادهاند!
در تکمیل سوء استفادهی ابزاری رژیم تروریستی اسلامی از قالبهای دموکراسی، باید اشاره داشت که آنها در طول عمر چهل سالهشان مدام انتخاباتهای مختلف نمایشی- از انتخابات ریاست جمهوری تا انتخابات مجلس و حتی شوراهای شهر- به اجرا درآوردهاند تا اینگونه خود را در هیبت دموکراتیک به دنیا معرفی نمایند.
به عنوان مثال، برگزاری انتخاباتهای ریاست جمهوری اسلامی که هر بار با بازی دادن مردم، آنان را به طرق مختلف سرگرم و فریب میدهند و در نهایت کسی از صندوق رای بیرون میآید، که قبلا از سوی رهبر مذهبی انتخاب شده و مشخصا در دل خود رژیم قرار داشته و تنها هدفش منافع نظام اسلامی و معتقد به آن میباشد.
در جمهوری اسلامی، دولت و وزرای آن امری فرمایشی- ویترینی میباشند و هیچگونه اختیاری از خود ندارند، بطوری که رؤسای جمهوری نظام نیز خود به آن معترف بوده و حسن روحانی رئیس جمهوری ویترینی رژیم اسلامی در هفتههای اخیر آن را تائید کرده است.
حاکمیت ملایان درواقع، دارای یک دولت پنهان یا سایه است که سیاستهای خرد و کلان داخلی و خارجی نظام را با ارائه به دولت ویترینی، اجرا کرده و کارگزاران دولتی در هر سطحی تنها موظف به انجام آن میباشند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دولت پنهان علی خامنهای است که تمام امورات کشوری و لشکری را در اختیار دارد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در لیست تروریستی آمریکا قرار گرفته به عنوان نبض حاکمیت اسلامی، دولت پنهان و حقیقی جمهوری اسلامی است. این ارگان تروریستی که با عنوان واحدی نظامی شناخته شده اما بستر رژیم میباشد، کاملا زیر نظر علی خامنهای بوده و تمام فعالیتهای نظامی- امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و در کل هر آنچه به ایران مربوط میشود را تحت اداره و کنترل خود دارد.
نیروی تروریستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرماندهی حسین سلامی به عنوان دولت اصلی حکومت اسلامی، از یک شاخهی برون مرزی نیز برخوردارست که در اختیار قاسم سلیمانی میباشد که نزدیکترین فرد به علی خامنهای است. در حقیقت، دولت روحانی یک عروسک خیمهشببازی در دست سپاه پاسداران بوده که با یکدیگر همکاری کرده، تا چهرهای موجه از جمهوری اسلامی به دنیا نشان دهند.
برای شناخت بیشتر از اعماق حاکمیت ملایان، کافیست صحبتهای آنان را مثلا در یک مورد، آن هم در عملکرد سیاست خارجیشان بررسی کرد. آنها به سادگی دروغ میگویند و حتی آنچه را هم خود گفتهاند تکذیب میکنند. در مصاحبههای داخلی یک حرف میزنند و در کنفرانسهای خبری خارجی، حرفی دیگر را تحویل میدهند.
در همین زمینه میتوان به سفر محمدجواد ظریف به حاشیه اجلاس جی هفت در فرانسه اشاره کرد. محمدجواد ظریف خود را در حالی وزیر خارجهای مستقل خطاب میکند، که عملا بدون دستور خامنهای و سپاه اجازهی هیچ حرکتی را ندارد و همین سفرش نیز کاملا با ابلاغ و خواست خامنهای انجام گرفت.
محمدجواد ظریف در مصاحبهای با شبکهی یورونیوز در خصوص برجام و آنچه مذاکره با آمریکاست، اعلام کرد: آنها هیچ ضربالاجلی در این مورد ندارند در حالی که، دقیقا عکس این گفته است و آنان ضربالاجل شصت روزه را به عنوان تهدید اروپا، برای عمل کردن به برجام قرار داده و عملی هم نمودند. محمدجواد ظریف در همین مصاحبه علاوه بر اینکه برای اروپاییان تصمیم میگیرد که چه کاری باید انجام دهند، علنا به تهدید قانونگرایی و امنیت آنان نیز میپردازد.
در میان مسئولان بلندمرتبهی جمهوری اسلامی، به شکل متداوم هرکسی- از فرماندهان سپاه گرفته تا رئیس جمهوری و رهبر رژیم- به اظهار نظر میپردازد که معمولا در رد نظر یکدیگر است. بسیاری این رفتار را نشان از اختلاف درونی آنان قلمداد مینمایند که یک اشتباه بزرگ تحلیلی میباشد، چرا که در نهایت حرف اول و آخر را شخص علی خامنهای میزند و همگی مطیع او میباشند.
دولتهای اروپایی و حتی دیگر سیاستمداران باید بدانند که دنبال کردن و دریافت سیاستهای ملایان یا هرگونه رایزنی و مذاکره با جمهوری اسلامی، از طریق دولت روحانی یا نمایندگان او امری به غایت اشتباه است که هیچ نتیجهای جز اتلاف وقت و انحراف فکر ندارد و فقط دروغ و وعدههای ویترینی خواهند شنید.
نهایتا، اشراف دقیق بر برنامه و رفتارهای رژیم ولایت فقیه در ایران را میتوان از طریق تریبون نمازجمهی تهران هر هفته به دست آورد. در حقیقت این محل، تریبون اعلام موضع علی خامنهای و سپاه تروریستی پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان رهبر و دولت واقعی جمهوری اسلامی میباشد که تمام تصمیمات راهبردی- استراتژیک رژیم از سوی آن نوشته و صادر میگردد.
یک تفاوت دیگر با زمان حاکمیت کلیسا
تعداد تحطیل کرده هـا و مثلا دانشگاهـى
وجود تلویزیون و رادیو و کتاب ووووو براى روشنگرى و از هـمه مهـمتر
دیجیتال مدیا ووووووو در ایران اخوند زده