سیاوش آذری – گلی یحیوی گوینده زیبا ومشهور شبکه ۳ ثابت پاسال و سپس تلویزیون ملی ایران این روزها با دشواری و به کمک «واکر» حرکت میکند.
گلی با وجود تجربه بسیار در کار تلویزیونی، حتی تا امروز که بیش از نیم قرن از فعالیتهای تلویزیونیاش میگذرد هرگاه در برابر دوربین تلویزیون قرار بگیرد همه چیز باید درست و آماده باشد.
وی در سال ۵۷ با دگرگونی اوضاع ایران بی جهت درمعرض انواع اتهامات قرار گرفت از جمله در آخرین روزهای اقامت در ایران انقلابیون روی دیوار خانهاش با خط درشت نوشتند اینجا خانه یک ساواکی است! در حالی که گلی خانم یحیوی نه سیاسی بود ونه با فعالیت ساواک کمترین ارتباطی داشت چه رسد به آنکه به عضویت در آن متهم بشود. پس به ناچار به اتفاق همسر و فرزندانش راهی امریکا شد. در بدو ورود چون علیرضا یحیوی برادر همسرش دکوراتورتلویزیون کانال ۳ و نقاش هنرمند سالها پیش از آن به امریکا کوچ کرده بود به فرزنو رفت و مدتی در این شهر مقیم شد.
منوچهر بیبییان مدیر تلویزیون جام جم که از ورود گلی یحیوی به امریکا باخبرشده بود از او برای همکاری با این کانال دعوت کرد و گلی به تلویزیون جام جم پیوست و از او ویدیوهای زیبائی با شرکت هایده و مهستی و دیگر خوانندگان در واریتههای مختف تهیه شد. در جریان فعالیتهای گویندگی، روزی با پرتاب کوکتل مولوتف خانهاش به آتش کشیده شد! با همه تحقیقات پلیس معلوم نشد چه شخص یا اشخاصی دست به چنان کار وحشیانهای زدند. در آن حریق کلیه اثاث خانه گلی خانم در آتش سوخت بدون آنکه بیمه داشته باشد. پس با نقل مکان به آپارتمان دیگر و تحمل هزینه، دوباره زندگیاش را سر و سامان داد.
پس از مدتها اشتغال به کار گویندگی گلی یحیوی به تلویزیون دیگری رفت و پس از آن ،چون محیط تلویزیونهای ایرانی را مطابق سلیقه خود نیافت به کلی خود را کنار کشید و به مراقبت از همسر و سه فرزندش سپیده و دو پسر دوقلویش سپهر و سهیل پرداخت.
با گذشت ایام دچار شکستگی استخوانی در ناحیه کشاله پا شد و تحت عمل جراحیهای مختلف قرار گرفت به نحوی که اینک فقط به کمک واکر قادر است چند قدمی به آرامی بر دارد.
وقتی از او پرسیدم آیا حاضری پس از بهبودی فعالیتهای تلویزیونی را از سر بگیری با متانت همیشگی گفت: نسل ما در فضا و شرایطی کار میکرد که حرمت رکن اساسی ارتباطات با مجریان و کارکنان تلویزیونی بود. الان نه احترامی وجود دارد، نه حرمتی. بنا بر این بهتراست خود را کنار کشید و ناظر بود چون کار در تلویزیون شرایط خاص خود را میطلبد. در تلویزیونهای ایرانی این اصول ابدا رعایت نمیشود و بلبشو در همه جا حکمفرماست. پس بهتر است برای حفظ موقعیت و گذشتهای که زیر ذرهبین مردم کنجکاو قراردارد خود را کنار کشید. از نسل ما همه همین کار را کردهاند با اینکه هر یک کارنامه درخشانی از کارها و همکاریهای گذشته دارند.