ایران پس از نزدیک به چهار دهه دوباره کشف میشود! رفت و آمدها و تحرکاتی که از مدتی پیش از «تفاهم لوزان» در آخرین ساعات سیزده بدر ۹۴ در سوییس شروع شده بود، پس از امضای «برنامه جامع اقدام مشترک/برجام» در ۲۳ تیر (۱۴ ژوییه ۲۰۱۵) نه تنها شدت گرفت بلکه از هیأتهای متشکل از سیاستمداران و بازرگانان معمولی به دولتمردان بلندپایه و وزرا و مدیران اقتصادی صنایع نامدار از کشورهای قدرتمند اتحادیه اروپا تبدیل شد.
عکسهایی که از این سفرها در رسانهها منتشر شده و میشود بیننده را به یاد ماجراهای مارکوپولو میاندازد که در آن نشان داده میشود چگونه پای اروپاییان به سرزمینهای چین و ماچین باز شد و آنها با ناباوری تمام دیدند که به غیر از آنان، مردمانی نیز در آن سوی جهان زندگی میکنند که در برخی موارد حتی دستاوردهایی پیشرفتهتر از آنها داشتهاند.
این تصویر فقط در حد تداعیِ آمیخته با طنز به سفر مارکوپولوهای امروزین اروپا به ایران شباهت دارد. نه جهان چنان از هم دور و گسسته است که کسی را از دیگری خبری نباشد و نه ایران آن چین و ماچین سدههای کهن است که شیوه زندگی و رشد و محصولات شگفتانگیزش غربیها را انگشت به دهان کند.
آنچه اهمیت دارد باز شدن درهای بازار کار و مصرف تقریبا هشتاد میلیونی ایران است به روی بازار تولیدکنندگانی که پس از مرزهای ملی کشورهای خودشان، مرزهای دیگر کشورهای جهان نیز برایشان بیش از پیش تنگ میشود. آنچه هم از زبان سیاستمداران و مدیران اقتصادی و رسانههای این سوی جهان نیز شنیده میشود چیزی جز این نیست: بازار هشتاد میلیونی ایران! هر ایرانی نه انسان یا شهروند، بلکه یک مصرفکننده و یک نیروی کار است. مصرفکنندگانی که برخی از آنها نمیدانند پولهای بادآورده خود را چه کنند؛ و نیروی کاری که به دلیل بیارزش بودن ریال در برابر ارزهای قدرتمند، چرخه تولید را بسی ارزانتر از کشورهای صاحب صنایع به گردش در میآورد.
آنچه گفته شد یک واقعیت است، نه تعارف دارد و نه میتوان آن را بزک کرد. اما یک نکته میبایست برای ایرانیها اهمیت داشته باشد: این یک فرصت دو طرفه است. فرصتی که در روند جهانی شدن، برخی کشورهای آمریکای لاتین و آسیای جنوب شرقی به خوبی از آن استفاده کردند و توانستند جایی برای خود در اقتصاد جهان دست و پا کنند. اگر ایران که پس از سال ۱۹۷۹ فرصت قرار گرفتن در کنار این کشورها را از دست داد، امروز از این فرصت استفاده نکند، بعید است جهان با این تنشی که منطقه خاور میانه را فرا گرفته است، یک بار دیگر چنین فرصتی را در اختیارش قرار دهد. ایران تنها کشوری است که میتواند این تنش را آرام کند و در بلندمدت حتی بر آن نقطه پایان نهد. اما به یک شرط: ساختار سیاسی دمکراتیک و مناسبات اقتصادی آزاد. آیا سفر مارکوپولوها به ایران این راه را خواهد گشود؟