پس از اعلام نتایج سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران که با تحریم گسترده مردم روبرو شد و سیدابراهیم رئیسی از صندوق نمایش بیرون آمد و همچنین پس از انتصاب غلامحسین محسنی اژهای به جانشینی و ریاست قوه قضائیه، از طرف دفتر هر دو نفر که از مقامات ناقض فاحش حقوق بشر در ایران به شمار میروند با شماری از افراد اصلاحطلب که در رسانهها نیز فعال هستند تماس گرفته شد تا به گفته برخی منابع «نظرات» آنها را بپرسند و از آن نظرات استفاده کنند و با این کار بین «دو بال نظام» و جناحین اصلاحطلب و اصولگرا «اعتمادسازی» شود!
این نظرخواهی و وعده به بازی گرفتن از سوی امثال رئیسی و اژهای در حالیست که جناح اصلاحطلب رژیم هم در مجلس شورای اسلامی و هم در ریاست جمهوری سکان دو قوه را سالها به دست داشته و با اینهمه نتوانسته گرهای از مشکلات مردم باز کند! حالا معلوم نیست «نظرخواهی» از آنها اساسا چه نقشی میتواند در مشکلات عدیدهی مردم و مملکت بازی کند بطوری که بسیاری از آنها این نظرپرسی را در بوق و کرنا کردهاند!
جلوس محسنیاژهای به عنوان رئیس جدید بر کرسی قاضیالقضات و «قاضی شارع» قوه قضائیه جمهوری اسلامی در ایران روز ۱۴ تیرماه برگزار شد. اژهای از یاران قدیمی سیدابراهیم رئیسی در دستگاه قضایی است و دست هر دو یکرنگ است. پیشینهی هر دو آنها به «مدرسه حقانی» میرسد که در سلسله مراتب ترقی خود سرانجام به ریاست قوه قضائیه که یکی از خونبارترین دستگاههای نظام جمهوری اسلامی است رسیدند. حالا یکی بر کرسی ریاست دولت و دیگری بر ریاست قوه قضائیه تکیه زده است.
به نظر برخی تحلیلگران اتفاقا هر دو به دلیل کارنامههای سیاهی که دارند با شماری از اصلاحطلبان تماس گرفتهاند تا چه بسا از مهارت «مالهکشی» آنها به سود خود استفاده کنند! این تماس اصلاحطلبان واخورده را چنان ذوقزده کرده که یادشان رفته بیش از بیست سال در سیاست حقیر جمهوری اسلامی نقشآفرین بودهاند و با اینهمه هیچ طرحی به سود مردم و کشور نزدهاند! حالا نظرشان برای این دو تباهکار چه فایدهای دارد؟!
محسنی اژهای که علاوه بر پروندهی خونین حقوق بشری همچنین سابقه «گاز گرفتن» و «پرتاب قندان» در ملاء عام نیز دارد از حیث جنایت و سرکوبگری در صف اول مقامات نظام قرار دارد. اژهای تا پیش از انتصاب به عنوان قاضیالقضات مورد انتقاد اصلاحطلبان بود اما پس از حکم خامنهای وابستگان به جریان اصلاحات طبق عادت به مجیزگویی وی نیز پرداختند و درشت مشابه آنچه در ارتباط با سیدابراهیم رئیسی در پیش گرفتند، در کمال فرصتطلبی روند «پاکشویی» اژهای را نیز آغاز کردند.
حجتالاسلام هادی خامنهای فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیرکل تشکیلاتی به نام «مجمع نیروهای خط امام» محسنی اژهای را فردی توانمند در قوه قضائیه دانسته است که «سابقه و عملکرد خوبی دارد.»
یادآوری میشود که هادی خامنهای مدیرمسئول روزنامه «حیات نو» بود که در آذرماه ۱۳۸۸ به جرم تشویش اذهان عمومی توسط هیئت نظارت بر مطبوعات توقیف شد و کارکنان آن از طرف دستگاه قضایی زیر فشار و تهدید قرار گرفتند. آن زمان محسنی اژهای دادستان کل جمهوری اسلامی بود.
حجتالاسلام مجید انصاری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و دبیر اجرایی تشکل سیاسی اصلاحطلب «مجمع روحانیون مبارز» نیز میگوید اژهای قوه قضائیه را میشناسد و میتواند به روند اصلاحی و مبارزه با مفاسد کمک کند!
محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی از آنها فراتر رفته و مدعی شده است اژهای از «شخصیتهای پرسابقه، با کارنامه شفاف و مشخص در قوه قضائیه است که بر روی مسائل حوزه قضا و مشکلات کشور اِشرافیت [اِشراف] دارد.» او با اشاره به ویژگیهای محسنیاژهای گفته «رهبر معظم انقلاب انتصاب شایستهای را برای جایگاه ریاست قوه قضاییه انجام دادند.»
محمد عطریانفر پس از انتخابات نمایشی دوره دهم ریاست جمهوری در خردادماه ۱۳۸۸ به اتفاق جمع کثیری از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی جناح اصلاحطلب دستگیر شده بود.
علی خامنهای نیز پیشاپیش همصدا با اصلاحطلبان در حکم انتصاب محسنی اژهای او را دارای «سابقه درخشان در امر قضا» دانست.
اما آنچه در کارنامه محسنی اژهای نیز دیده میشود جز فشار و سرکوب و حذف منتقدان و مخالفان و احکام اعدام و توقیف نشریات و تهدید روزنامهنگاران که اتفاقا بیشتر آنها از جناح اصلاحطلب بودند، نیست! هنوز دفتر اعمال محسنی اژهای و ابراهیم رئیسی باز است و عقل سالم نمیپذیرد که آن دو در مقام ریاست دو قوه قضائیه و مجریه مسیر دیگری را غیر از آنچه تا کنون پیمودهاند، بپیمایند! اما آنها نیازمند افرادی هستند که بتوانند با قناعت به ریزهخواری از سفرهی انقلاب، وظیفه «مالهکشی» بر جنایات و تباهکاریهای آنها را در افکار عمومی ایران و همچنین جهان پیش ببرند. اصلاحطلبانِ ذوقزده ضرر نمیکنند اگر تماس دفاتر اژهای و رئیسی را با خود در شرایطی که مردم «نه به جمهوری اسلامی» میگویند، از این زاویه نیز ببینند! حذف اصلاحطلبان از انتخابات نمایشی و به اصطلاح «یکدست کردن حاکمیت» بیانگر وضعیت بحرانی رژیمی است که شمشیر را از رو میبندد. در چنین حالتی از ماهرترین «مالهکشان» نیز نه در برابر مردم و نه در برابر جامعه جهانی، کاری بر نمیآید.
ایرانیان تا روزیکه متوجه نشوند ..
برپا کننده سیتم جمهوری در ایران ،، نوکران انگلیس برای غارت ایران و تسلط بر خلیج فارس میباشند ، ( اش – همین – اش ) و کاسه همین کاسه خواهد بود ..
چرا ایران شاهنشاهی سرزمین کورش کبیر با اتحاد اقوام در ۲۵۰۰ سال تاریخ خود ،، هیچگاه اینگونه غارت نشده بود ؟؟؟
غربی ها یا همان رومیان ،، دشمنان تاریخی ایرانیان امروزه به رهبری پشت پرده انگلیس مکار و حلیه گر ،،
فقط با بیرون کردن حکومت ملی شاهنشاهی پهلوی ایرانساز حافظ منافع ملی ایرانیان ،،
و برپایی – سیستم جمهوری تحمیلی – بدونه اموزش و شناخت اکثریت ملت
از جهموریت و دموکراسی حتی تا به امروز ،،
توانستد ایران و ایرانی را توسط دست نشاندگان نوفل لوشاتویی به زنجیر اسارت بکشند و ۴۳ سال تا به امروز با انواع بهانه های مسخره ،، سیاه بازی سیاسی ایران و ایرانی را شب و روز غارت بکنند ..
حکومت جمهوری .. غارتگر .. نمی خواهیم .. نمی خواهیم ..
نه اخوند .. نه اسلام .. جانم فدای ایران .. جانم فدای ایران ..
عطریانفر همراه کرباسچی عضو رهبری یکی از دوحزب رفسنجانی
ساخته ، کارگزاران سازندگی است ( حزب دیگر عدالت و توسعه
روحانی – به قول خودش حزب دو باله ) در اولی دخترش فائزه
و در دومی دیگر دخترش فاطمه فعال هستند . خودش هم ظاهرا
غیر جناحی و حزبی بوده است . همیشه هم از بدو “انقلاب”
اعضای رهبری این دو حزب یا رئیس جمهور بوده اند یا وزیر و
یا مهمتر رئیس کل بانگ مرکزی و یا سازمان برنامه و بودجه .
همتی هم با این دارودسته است . فوق العاده درون سیستمی
هستند . رفسنجانی خود نیز چنین بود و معتقد به نوبتی
بودن در مسند های بالای حکومتی و تواتر ! کرباسچی زمانی
شهردار تهران بود و در دعوایی درون حکومتی گرفتار گشت .
اژه ای که حالا رئیس قوه قضاییه شده آن زمان دادستان بود.
اژه ای چکی را به او نشان داد و از مبلغ بالای آن از وی پرسید.
کرباسچی پاسخ داد که این چک ناچیزی است . اژه ای که
عصبانی شده بود گفت مبلغ آن بسیار بالاست و خواست که
او آنرا دوباره نگاه کند . کرباسچی گفت حاج آقا این مبلغ
نیست بلکه شماره چک است . حالا حزب کرباسچی برای
این “حاج آقا” ی گاز گیر و جانی فرش قرمز پهن نموده و
در طلب سهم جدید خویش از “حاکمیت ” است .
زیدآبادی یک روزنامه نگار طرفدار نهضت آزادی و یزدی
بود . اما او هم درون سیستمی ! گرفتندش مدتی در “زندان”
مانند گنجی و کرباسچی بود . گفتند شکنجه شده و….
همه از “بند” رها شدند و مانند منجوقی که در گوه پیدا
شده به عنوان سمبل مقاومت “جایزه” گرفتند . گنجی به
راحتی پاسپورت گرفت و روانه خارج شد . دو تای دیگر در
ایران ماندند . انگار نه انگار که “زندانی” بوده اند نخود
هر آشی شدند . مشتری همیشگی بی بی سی بودند و
هستند و در نشریات امنیتی رژیم مانند اعتماد و انصاف
مرتب مقاله می نویسند و مصاحبه میکنند . اما هر سه
یک مخرج و وجه مشترک دارند . پخش نفرت از براندازان به
هر بهانه ای . زیدآبادی کوشش بسیار دارد که براندازان را
به هیچ شمرده و آنها را عده ای خارج نشین بیکاره نشان دهد .
از طرف دیگر “اصولگرایان” را همه کاره و یکه تاز صحنه حکومت
که برای “نجات ایران” باید تمام اهرم های قدرت را در
دست بگیرند . اتفاقا در این مورد مورد غضب بخش پشیمان
و بریده از استمرار طلبان قرار گرفته است . برخی می گویند
که اتفاقا شرط آزادی او ایفای همین نقش بوده و خیلی ها که
واقع بین ترند معتقدند که او هنرپیشه نیست و به قولی از
کوزه برون تراود هر آنچه که در اوست .
باید بیشتر صبر نمود ، ببینیم که برخورد های درون حکومتی
به اژه ای و رئیسی چگونه خواهد بود . امروز زمانی است که
همه چاره ای جز بازی با کارت رو ندارند . چون ظعیف
گشته اند و براندازان قوی !
فرصت مناسبی است تا دفتر کشف و جذب استعدادهای درخشان و نخبگان حکومتی، مستقر در مرکز ایرانشناسی دانشگاه استنفورد تعدادی زیادی از اصلاح طلبان و تحول خواهان را بصورت گله ایی جذب دانشگاهها و اندیشکده های آمریکا نماید. کنسولگریهای غیر رسمی جیم الف در آمریکا، تعداد زیادی ویزا و گرین کارت برای صادراتیهای رژیم صادر نمایند، سلبریتهای حکومتی بیشتری به مراکز هنری و فرهنگی آمریکا دعوت شوند، میزگردها ومصاحبه های متعدد در تی وی های دولتی برون مرزی و تی وی های لس آنجلسی و لندن در باب اهمیت اصلاح طلبی و تحول خواهی برگزار شوند. آمریکاییان شیعه فعالیت بیشتری در مورد معرفی عاشورا و محرم و تعزیه بعمل آورند. اپوزیسیون فرهیخته و برانداز در مورد خطر سوریه ایی شدن و تجزیه ایران در صورت فروپاشی رژیم بیانیه وتوییت صادر نمایند. ماله کشان و ولایت معاشان و دلالان و دیاثت پیشگان برون مرزی با جمهوری خواهان و مصدقی ها وکمونیستها و ملی -مذهبی وملیون و دیاثتمداران برون مرزی ائتلاف نمایند تا برجام احیا و تحریمها بر علیه بیت برداشته شوند و مردم صبور وقهرمان ایران را به صبوری و بردباری دعوت نمایند.و غیره
خلاصه فرصتی است تاریخی تا فواحش سیاسی و قوادان عقیدتی و لواطکاران روشنفکری، از چپ تا راست و از مارکسیست تا خمینیست و از سکولاریست تا اسلامیست و ازجهان وطن تا جبهه ملی، با استریپ تیزی انقلابی، پفیوزیسم و دیاثت پیشگی و هرزگی خود را عریان تر از گذشته به دید جهانیان بگذارند.