محمدرضا حسینی – اخیر نرگس محمدی طی صحبتهایی خواهان لغو تحریمهای حکومت اسلامی توسط آمریکا شده است. او از یکسو خواهان اعمال تحریم بر جریانات سرکوبگر نظام میشود و از طرفی خواستار لغو تحریمهای اعمالشده بر حکومت اسلامی، ولی هیچ توضیح روشنی از این تناقضگویی ارائه نمیدهد.
دلایلی که وی بر اساس آنها خواهان لغو تحریمها میشود نیز چندان محکم و قانعکننده نیستند؛ به عنوان نمونه این را که «تحریمها موفق نبوده و حکومت توانسته به راحتی آنها را دور بزند» دلیلی میداند برای لغو آنها. این نوع دلیلسازیها چیزی در حد استدلالهای سست افرادیست همچون فرخ نگهدار، صادق زیباکلام، محمود سریعالقلم و… و البته بیدلیل هم نیست که با امثال محمد نوریزاد همکاسه میشود.
اما من نمیخواهم درباره این افراد و موضعگیریهایشان بطور موردی بپردازم بلکه لازم میدانم به صفبندیها بطورکلی اشاره کنم.
از آنجا که جامعه در نوعی سرگردانی بسر میبرد و مرزبندیها در بسیاری از موارد مخدوش شدهاند به معیاری نیاز است که بر اساس آن بتوان چگونگی صفبندیها را تعریف کرد. چنین معیاری البته وجود دارد و مرزبندی مشخصی نیز در جامعه ایرانی، در داخل و در خارج از کشور، به وجود آورده است. در این مرزبندی، یکسو کسانی هستند که خواهان سرنگونی کل حکومت اسلامی هستند و در سوی دیگر دیدگاهی که به اشکال مختلف به اصلاح، و نه سرنگونی، میاندیشد.
مرزبندی مشخص بین این دو دیدگاه نهتنها باعث دوقطبی شدن مردم ایران شده بلکه ملاکی شده است برای بررسی امور داخلی و حتی بینالمللی. موضعگیریهای متضاد درباره گلوبالیسم، ترامپ، تحریمها، چین، روسیه، برکسیت و… به خوبی نشان میدهد که دیدگاه خواهان اصلاح حکومت اسلامی از عینکی است که هماهنگ با نگاه سران حکومت است. آنها مخالف تحریم، مخالف برکسیت، موافق تجاوز روسیه بوده و همپا با حکومت واقعیتهایی مانند انتشار ویروس کرونا از آزمایشگاه ووهان چین را دروغ مینامند.
نکتهای که ما را وامیدارد بطور مشخصتر به این نوع دیدگاه بنگریم این است که بخشی از مردم که هیچ وابستگیای به حکومت ندارند نیز تحت تأثیر این موضعگیریها قرار میگیرند.
بطور کلی افرادی را که با عینک حکومتی به مسائل مینگرند، میتوان به دو دسته تقسیم کرد: «آدمِ حکومت» و «ابزارِ حکومت».
«آدم حکومت» کسی است که وابستگی مستقیم و غیرمستقیم به حکومت دارد. کسی که وجود و بقای خود را به استمرار حکومت گره زده و یا سقوط حکومت را به ضرر زندگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود میبیند و با وجود هر ادعایی که داشته باشد، آدم حکومت است. آدمهای حکومت، آشکار و پنهان، تمام تلاش خود را میکنند و به هر توجیهی دست میزنند تا حکومت باقی بماند. انتقادهای اینان فقط متوجه فرد و یا افرادی از حکومت میشود و هیچگاه کلیت سیستم را محکوم نمیکنند.
در کنار اینها کسانی هستند که هیچگونه وابستگی به حکومت نداشته ولی از آن به اشکال مختلف حمایت کرده و یا برای آن تبلیغ میکنند. آنها ناآگاهانه تبدیل به ابزاری میشوند در خدمت اهداف حکومت. علت اصلی وجود «ابزارهای حکومت»، تبلیغاتی است که از سوی آدمهای حکومت به اشکال مختلف صورت گرفته و میگیرد.
گرچه خدمات پادوهای بدون مزد به حکومت اسلامی و در حمایت از «حکومت مردمی ضد امپریالیسم» از همان اوایل انقلاب آغاز شده بود ولی با سرکوب همهگیر و متلاشی شدن تمام شبکههای سیاسی، آنها نیز سر به درون حیرت و شک فرو بردند تا آنکه جریان اصلاحطلبی توسط آندسته از آدمهای حکومت که در جنگ قدرت از پستهای خود برکنار شده بودند آغاز شد. بلندگوهای توده و اکثریت و برخی ملیگراها فعال شده و دوباره به مغزشویی مشغول شدند اما اینبار نه نظرات خود بلکه انعکاسی شدند از فریبهای اصلاحطلبان و تکرار حرف سخنگویان آنها.
در کنار اینها، هنرمندان، افراد مشهور و کلاً کسانی که به هر علت میتوانستند در بین مردم نفوذی داشته باشند، توسط حکومت به کار گرفته شدند تا بر تولید ابزارها بیفزایند. از سازمانهای مشخصاً حقوقبگیری همچون نایاک گرفته تا جریانات به اصطلاح حقوق بشری و ظاهرا اپوزیسیونهای ساخت حکومت، همه در تمام مدت مشغول به ابزارسازی شدهاند. و بدینگونه است که در غیبت ناموجه و یا حضور کمرنگ سرنگونیطلبان، بسیاری از مردم ناراضی، بیآنکه خود بخواهند و یا بدانند در صفی ایستادند که نباید و در عمل علیه خودشان است!
اما موضعگیریهای اخیر در مقابل نرگس محمدی نشان از کند شدن تیغ تبلیغاتی رژیم دارد. مخاطبان بنا بر تجربه کمکم یاد میگیرند که در مقابل هر موضعگیری غلط بایستند بدون رودربایستی از شهرتِ گویندگانِ آنها.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.