اکبر دهقانی ناژوانی- مطرح کردن این موضوع به خاطر این است که ثابت شود نظامهای اجتماعی بخشی از تکامل هستیاند که قانون فیزیک و قانون ماده حاکم بر جرم زمین بر این نظامها نیز حاکمیت دارند و آنها را رهبری میکنند. اگر بشر از این قانونها سوء استفاده کند، بشریت و این نظامهای اجتماعی به بنبست میرسند و ویران میشوند؛ مثل مذهب افراطی و رهبری مذهبی افراطی و ویرانگر که مظهر دروغ و عقبگرد هستند و سر از انزوا، توهم، رکود و بنبست در میآورند. پس لازم است با هم وارد بحث هستی در جهان بشویم و این موضوع را ریشهای بررسی کنیم.
جهان، منظومه خورشیدی، کره زمین، محیط زیست، عناصر و موجودات زنده گیاهی و جانوری و به ویژه انسان را قوانین فیزیک رهبری میکنند. قانون فیزیک حاکم بر منظومه خورشیدی برای اینکه بتواند بر کره زمین تاثیر بگذارد باید در حد کره زمین جزء به جزء میشد تا جزء کوچکی از آن در قد و قواره کره زمین باشد؛ متقابلا کره زمین در هماهنگ کردن قانون فیزیک با قانون ماده حاکم بر جرم خودش باید نقش هماهنگ کننده بازی میکرد. به همین خاطر جرم سطحی زمین هم از انقباض بیش از حد خود کاست و جزء به جزء شد تا قانون فیزیک و قانون ماده حاکم بر جرم زمین با هم بر روی جرم زمین هماهنگ شوند. این دو قانون بیشتر با هم آشتی کرده و در اندازههای مختلف تاثیرات هماهنگ شدهای بر جرم زمین، بهخصوص جرمهای سطحی زمین پیدا کردند. این هماهنگی و همخوانی رشد و تکاملی این دو قانون بر روی جرم سطحی کره زمین باعث شدند که هستی بر روی سطح زمین به وجود آید و بیشتر رشد و تکامل پیدا کند.
چند صد میلیون سال طول کشید تا هماهنگی و رشد این دو قانون در رابطه با هم بر روی جرم سطحی کره زمین بتوانند از انقباض بیش از حد جرم زمین بکاهند. طبق این دو قانون جرمهای سطحی منبسط و از هم جدا و عناصر مختلف گاز، مایع و عناصر جامد بر سطح زمین به وجود آمدند. با به وجود آمدن این عناصر در اندازههای مختلف، قانون جزء به جزء شده فیزیک نیز بین ساختارهای مختلف این عناصر تقسیم شد تا با قانون ماده حاکم بر این عناصر بیشتر هماهنگ شده و این عناصر بتوانند با قانون فیزیک و قانون ماده حاکم بر روی خود هماهنگتر گشته و با هم رشد کنند. در نتیجه قانون فیزیک در ارتباط با قانون ماده حاکم بر این عناصر در رابطه با هم رشدیابنده و همچنین به پیروی از این دو قانون ساختار عناصر نیز در رابطه با هم رشدیابنده شدند و روی رشد متقابل همدیگر تاثیر متقابل گذاشتند. بنابراین رهبریکنندگی و رهبریشوندگی همدیگر را در اندازههای مختلف پذیرفتند و دست به دست هم دادند تا با رهبری جمعی خود به طبیعت کره زمین شکل واقعی هستیبخش و رشدیابنده بدهند.
در ادامه این رشد و تکامل بر سطح زمین، نه فقط عناصر مختلف گاز، مایع و جامد رشدیابنده به وجود آمدند، بلکه از رشد و ترکیب آنها به مرور عناصر ترکیبی شیمیایی، مثل گیاهان اولیه و لیپیدها و پروتئینهای اولیه در آبها به وجود آمدند. میلیونها سال طول کشید تا از لیپیدها و پروتئینهای اولیه تکسلولیهای زنده اولیه در آبهای اولیه به وجود آمدند. از رشد و تکامل چند صد میلیون ساله تکسلولیهای اولیه پلیملکولها و پلیسلولها و سپس نرمتنان و کرمهای اولیه موجودیت یافتند. بعداً از رشد و تکامل آنها پس از میلیونها سال دیگر موجودات جانوری غضروفدار و سپس موجودات استخواندار دریایی و خشکی به وجود آمدند و به مرور تکامل پیدا کردند. این رشد و تکامل دو بخش درونی و بیرونی برای گیاهان و جانوران داشت و دارد،
مثلا در بدن موجود زنده جانوری تک تک سلولهای مختلف در رابطه با هم و در رابطه با قانون فیزیک و در رابطه با قانون ماده حاکم بر جرم زمین و حاکم بر خودشان رشد و تکامل یافته و در رابطه با هم بافتهای مختلف در بدن جانوران را به وجود میآورند تا موجود زنده به مرور تکمیلتر و متکاملتر شد. از طرف دیگر این موجودات زنده بیرون از ساختار بدن خود در ارتباط با اجتماع و محیط زیست بودند که این محیطها قانون کلیتر فیزیک و قانون کلیتر ماده بر آنها حاکم بود. این محیطها هم در رابطه با رهبری این قانونها رشدیابنده بودند و روی چگونگی رشد و تکامل بدن و اجزاء بدن موجود زنده نقش بازی میکردند، چون موجود زنده جزئی از این محیطهاست و در دل آنها به وجود آمده؛ به عبارت دیگر این محیطها و موجودات زنده در رابطه با هم رشد کرده و بر رشد و تکامل همدیگر تاثیرات متقابل داشتهاند که از قانون جزئی و کلی فیزیک و از قانون جزئی و کلی ماده حاکم بر جرم کره زمین پیروی میکردهاند و رشد فردی و جمعی را در ارتباط با هم در اجتماع و محیط زیست به وجود آوردهاند.
اینکه این بده و بستانهای دو طرف بر چه اساسی است و چه فرایندهایی را طی کرده و طی میکنند مبحث مفصلی است که وارد آن نمیشوم. همینقدر کافیست یادآوری کنم که از این روند تکاملی رو به رشد، ژنتیک تکاملی تاریخی شکل گرفت و تا زمانی که کره زمین وجود دارد این رشد ژنتیک تکاملی تاریخی هم وجود دارد و به رشد خود ادامه میدهد.
از دل این ژنتیک تکاملی تاریخی میلیاردها میلیارد عناصر، گیاهان و جانوران مختلف دریایی و خشکی بر روی کره زمین به وجود آمدند، از آن جمله انسان. از رشد و تکامل متضاد، متنوع چند صد میلیون ساله به مرور این عناصر و موجودات زنده گیاهی و جانوری متکاملتر، همگراتر، متنوعتر، متضادتر شده و سیر تاریخی تکامل را در طبیعت متنوع و دگرگون کردند.
انسانها در روند این رشد و تکامل نقش داشتند و بخشی از رهبری قانون فیزیک و قانون ماده حاکم بر جرم زمین را به عهده گرفتند. بشر از ابتدا بر اثر نداشتن آگاهی درست و اطلاعات کافی، رهبریشوندگی و رهبریکنندگی کاملی نمیتوانست داشته باشد، چون باید یه مرور یاد میگرفت و به مرور تکمیلتر میشد، پس بشر از ابتدا از آزمون و خطا شروع و در نبود علم و آگاهی در اندازههای مختلف خودش از درون متضاد رشد کرد. از بیرون در محیط زیست فرد و افراد در تضاد و دشمنی با هم اجتماعات متضاد و غیر قابل کنترل را تا مرز جنگ و کشت و کشتار و غارت همدیگر رشد میدادند. اما به مرور بر اثر رشد و تکامل بیشتر و آگاهی بیشتر از واقعیات اجتماعی و محیط زیست، افراد در مواقعی پی به اشتباهات خود برده و خودشان را اصلاح کرده و بیشتر با هم همگرا شده و با تضادهای خودشان کنار آمده و با هم بیشتر به تفاهم و مراوده میرسیدند و همدیگر را بطور متنوع رشد داده و کاملتر میکردند. این روند با رشد فردی و جمعی و تشکیل اجتماعات گستردهتر همراه بود. ولی همزمان با گستردگی جوامع اگر پیشرفتی میبود، مشکلات هم زیادتر میبود. در هر صورت خوب و بد، تضاد و دشمنی، همگرایی و تنوع فرد و افراد بازتابهایی در همزیستی و در اجتماع و محیط زیست داشته و دارند. به عبارت دیگر انسانها در هر زمان آثار کوتاهمدت و درازمدت عملکرد خودشان را در اقتصاد، صنعت، علوم طبیعی و اجتماعی، فرهنگ، آداب و رسوم، قانون، محیط زیست و غیره برجای گذاشته و میگذارند. در هر دوره این آثار به دست آمده و به ارث رسیده مشخص میکنند که آیا این جامعه پیشرفت داشته و یا مثل جمهوری اسلامی پسرفت و عقبگرد داشته است.
رهبریکنندگی و رهبریشوندگی
مطرح کردن رهبریکنندگی و رهبریشوندگی از طرف نگارنده به این خاطر است که:
نخست، این دو رهبر، یعنی قانون فیزیک و قانون ماده حاکم بر جرم با هم متفاوتاند و تضاد دارند.
دوم، به تنهایی به وجود نیامده و ثابت نیستند و در رابطه با هم متغییر عمل میکنند، چون عوامل مختلفی در رشد آنها نقش بازی میکنند.
سوم، رشدیابنده هستند و روی رشد هم در زمانهای مختلف تاثیرات متفاوتی میگذارند.
چهارم، در اندازههای مختلف انعطافپذیرند و میتوانند جزء به جزء شده و بجا و بهموقع رهبری انعطافپذیر و تنوعپذیر خود را با عناصر مختلف به اشتراک بگذارند.
پنجم، میتوانند در مواردی و بر اثر عوامل مختلف بطور متضاد رشد کنند و چندان سر سازگاری با هم نداشته باشند، مثلا انسانهایی که از روی نادانی و جاهطلبی خرابکاری میکنند و جنگها را میآفرینند، قانون فیزیک و قانون ماده حاکم بر جرم (جرم بدن خودشان، جرم موجود در محیط زیست) را بطور متضاد رشد میدهند که آثار مخرب آنها بر روی ذهن، روح، عقل، احساس و جسم انسانها بطور فردی و جمعی و در اجتماع و محیط زیست بازتاب پیدا میکند چون همگی آنها تابع قانون فیزیک و قانون ماده حاکم بر جرم کره زمین هستند. خرابی و تضاد این قانونها، یعنی خرابی و تضاد خود انسانها و محیط زیست.
روند رو به رشد بالا نشان میدهد که از رهبریکنندگی قانون فیزیک و از رهبریکنندگی قانون ماده حاکم بر جرم زمین، این عناصر گاز، مایع و جامد رهبری میشوند و به همین نسبت این عناصر رشد و تکامل یافته و به مرور بخشی از رهبریکنندگی این دو قانون را خودشان گرفته و رهبریشوندگی خودشان را تکمیلتر میکنند. پس از تکمیل رهبریشوندگی آنها این رهبریشوندگی عناصر به رهبریکنندگی بالقوه تبدیل میشود. در چنین شرایطی این عناصر مختلف که تابع رهبری قانون فیزیک و رهبری قانون ماده حاکم بر جرم خود بودند این عناصر نیز رهبر و رهبریکننده بالقوه میشوند، یعنی این عناصر مختلف در اندازههای مختلف دارای خواص و تواناییهای بالقوه (رهبریکنندگی بالقوه) میشوند و قادرند که در ترکیب شیمیایی جدید وارد و بخشی از رهبری قانون فیزیک و بخشی از رهبری قانون ماده حاکم بر جرم زمین را در این ترکیب شیمیایی حاکم گردانند تا این ترکیب شیمیایی پس از تکمیل رهبریشوندگی خود و دارای خواص (رهبریکنندگی بالقوه) بشود و آماده باشد برای به وجود آوردن ترکیبات دیگر. این یعنی تقویت و رشد رهبریها و ادامه تکامل و رشد بیشتر بر کره زمین.
از دل این رشد و تکامل، مواد شیمیایی مختلف و سپس همانطور که در بالا گفته شد تکسلولیهای اولیه تا موجودات زنده گیاهی و جانوری دریایی و خشکی به وجود آمدند. به همین نسبت رشد فردی و جمعی گسترش پیدا کرد.
ما انسانها نباید فراموش کنیم که جزئی از این رشد و تکامل هستیم و خودمان همراه با محیط اجتماعی و محیط زیست در این رهبریکنندگی و رهبریشوندگی نقش داریم. هرگونه اشتباه از طرف ما در این رشد و تکامل، ما را بر آن میدارد که با دست خودمان قانون فیزیک و قانون ماده حاکم بر روی ارگانیسم خودمان و حاکمیت این دو قانون را بر محیط اجتماعی و محیط زیست بهم بریزیم و خراب کنیم. بنابراین در چنین شرایطی از عملکرد خراب خودمان توقع رشد و تکامل درست و پیشرفت نداشته باشیم. در چنین شرایطی ما فلاکت و ویرانی در ذهن، روح، عقل، احساس و جسم خود و فلاکت و ویرانی بر اجتماع و محیط زیست به بار آوردهایم. در چنین شرایطی ما مردم سر از بیماریهای ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی در آورده و نهایتا ذهن و روح ما را خاکستری و مسخ کرده و به عقب بر میگرداند تا ما هزار و چهارصد سال به عقب برگشته و از مذهب، ناسیونالیسم، قومگرایی افراطی، راکد و عقبمانده و یا از کمونیسم افراطی سر در آوریم. همان بلایی که در زمان شاه با کمک درباریان، روحانیون درباری، خمینی و دار و دستهاش، گروهها و احزاب متوهم و بیعقل چپ و راست و اربابان شرق و غرب برای ما به وجود آوردند تا حسابی استحاله و مسخ مذهب شویم . بعد از انقلاب ۵۷ در زمان خمینی و دار و دستهاش ۴۵ سال تا حال این مسخ و استحاله مذهبی را برای ما بیش از حد کردند. این یعنی ضدیت با قانون طبیعت، محیط زیست و بشریت. خوشبختانه این اواخر مردم ایران تا حدود زیادی پی به اشتباهات خود برده و پشت به مذهب افراطی و آخوند عقبافتاده کرده و راه درستتر را با کمک هم پیدا کرده و پیدا میکنند. مردم ما کم کم یاد گرفتهاند که در هر شرایط خوب و بد ما انسانها در حد خود بخشی از هستی هستیم و بخشی از رهبری قانون فیزیک و بخشی از رهبری قانون ماده حاکم بر جرم کره زمین را به عهده گرفته و تعیینکننده و موظف هستیم که از قانون فیزیک و قانون ماده حاکم بر جرم زمین درست استفاده کنیم، مثلا مردم امروزه بهتر یاد گرفتهاند که کجاها بهموقع و بجا از عقل و کجاها بهموقع و بجا از احساس و کجاها در اندازههای مختلف از هر دو استفاده کنند. البته این شروع کار و با تمام سختیها و محدودیتهای زیاد باید به چنین مسیری حساب شده ادامه بدهند تا علیه ارتجاع جمهوری اسلامی و هر ارتجاع دیگری پیروز شوند تا بار دیگر از مذهب افراطی هزار و چهارصد ساله و یا چیزی شبیه به آن سر در نیاوریم. فرق نمیکند که با ریش و عمامه باشد و یا با کروات و کت و شلوار شیک.
جمعبندی
همه چیز رشدیابنده است. رهبریهای مختلفی در رابطه با هم وجود دارند و عناصر و موجودات زنده را رهبری میکنند. بخشی از این رهبری (رهبریکنندگی و رهبریشوندگی) را خود عناصر و موجودات زنده گیاهی و جانوری به عهده دارند. بخشی از این رهبریشوندگی و رهبریکنندگی در اجتماع و محیط زیست است، بخش از این رهبری به دست انسانها از جمله مردم ایران است، بنابراین رهبری ثابت ومادامالعمر وجود ندارد. دوم رهبر فردی و رهبری فردی وجود ندارد. در باره مذهب باید بگویم همینطور است و مذهب رهبر فردی و رهبری فردی ندارد، حتی احزاب، گروهها و سازمانها نمیتوانند رهبر فردی و رهبری فردی داشته باشند، بهخصوص امروز که علم و پیشرفت حرف اول را در دنیا میزند. رهبریها در دستجات مختلف مدیریتی، سرپرستی، فرماندهی، قضایی، وکالتی، کاردانی، معلمی، مهارتی و غیره تقسیم میشوند. طبیعی است که نباید رهبریشوندگی و رهبریکنندگی خودمان را با رهبریشوندگی و رهبریکنندگی کشورهای پیشرفته یکی بدانیم. آنها ششصد سال است که این راهها را با فراز و نشیب زیاد طی کردهاند. اما در چهارچوب کلی راه یکی است که:
نخست، رهبری ثابت وجود ندارد و همه چیز در حال رشد و ترقی است.
دوم، رهبر و رهبری فردی وجود ندارد.
سوم، ما مردم ایران در چگونگی این رشد فردی و جمعی نقش داریم و باید کم کم با کمک هم از اشتباهات گذشته درس بگیریم و خودمان و محیط اجتماعی خودمان را اصلاح کنیم. حساب شده و بجا و بهموقع از کشورهای دیگر کمک بگیریم و اگر هم میتوانیم به دیگران هم کمک بکنیم تا آنها هم در مسیر درست و پیشرفت قدم بردارند. سعی کنیم هشیار و آگاه باشیم که دیگران خودشان را به ما تحمیل نکنند و ما نیز خودمان را به دیگران تحمیل نکنیم. بده و بستان تجاری و علمی و تبادل اطلاعات درست است اگر اشتباه و تحمیل در آنها نباشد.