در ساختار ولایت فقیه هر کس را در آن نقطه قرار دهند کار به اینجا می‌رسد! (حسین جعفری)

دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۳ برابر با ۳۱ مارس ۲۰۱۴


کیهان آنلاین- ۱۱ فروردین ۹۳ – من علاقه خاصی به مرور نوشته‌های آقای مجتبی واحدی دارم.  در مصاحبه‌ای که اخیرا وی با رادیو بین‌المللی فرانسه انجام داده بود، دیدم به حق (البته از نقطه نظر من) نوشته است “درساختار ولایت فقیه هر کس را در آن نقطه بنشانند، کار به اینجا می‌رسد”. 

دیدم درست زده است به خال. اصلا ایرادی به این نظر نمی‌شود گرفت. این حرف اکنون و حالای تنهای ایشان نیست. این‌گونه حرف‌ها بارها و بارها و حتا و به ویژه در زمانی که مجلسی به نام “خبرگان” عین قارچ سبز شد، دست به تصویب قوانینی زد که اصلا مردم برای این وظایف رای به نمایندگان آن مجلس نداده بودند، بازار بسیار گرمی داشت و این را خیلی از علاقمندان این آب و خاک حتا طرفداران پر و پا قرص جمهوری اسلامی گفتند و نوشتند.

بسیاری از کسانی این گونه انتقادات را مطرح کرده‌اند که شما، با نام و چهره آنان، از همان اوایل انقلاب آشنا هستید و ناسلامتی مثلا خودشان از بنیان‌گذاران انقلاب بودند که برای دلسوزی، این انتقادات را بر زبان آورده و هشدار دادند.

حتا “امیرانتظام” سخنگوی دولت موقت در جلسه هیات وزیران پیشنهاد داده بود که نیروهای انتظامی به طور غافل‌گیرانه به این مجلس خبرگان حمله برده و آن را فورا تعطیل کنند زیرا اینها دست به تصویب  قوانینی زده‌اند که درصلاحیت آنان نبوده و از اختیارات آنان بیرون است. در واقع درست هم می‌گفت و البته چوب آن را هم خورد.  

و من اضافه می‌کنم این درست مثل آن می ماند که شما وکالت‌نامه‌ای به کسی بدهید که فلان ملک شما را بفروشد، و او علاوه برفروش آن خانه، همسر شما را نیز طلاق دهد. آیا این عمل او تخطی از اختیارات قانونی وی نیست؟

به سبب همین جسارت و شجاعت امیرانتظام بود که او برای مدتی کوتاه به عنوان سفیر در کشورهای اسکاندیناوی، از مرکز رانده و به شمال اروپا فرستاده شد و بعد هم با توسل به همان حقه‌بازی آخوندی، او را برای مشورت درامری به تهران کشانده و ازهمان فرودگاه وی  را بازداشت کرده و بردند. امیرانتظام پس از سال‌ها حبس، تا اکنون هم در حصر است و از آزادی کامل برخوردار نیست. چرا؟ چون حرف حق را گفته بود.  اما افسوس، نه دربازرگان و نه در بسیاری از اعضای هیات دولت،  آن جربزه و جسارت امیر انتظام وجود نداشت، وگرنه اجرای برنامه او، چه بسا سبب می‌شد که همان هنگام با بریدن دست آخوندها، این جماعت را از زیاده‌خواهی و دست‌اندازی به حقوق واختیارات مسلم مردم باز داشت که دیگر به این اندازه از وقاحت نرسند که ادعا کنند اگر امروزه ولی فقیه همسر شما را به شما حرام کند، آن زن با شما بیگانه شده و بر شما حرام خواهد شد!! ولی فقیه حق دارد به خاطر مصالح، نماز و روزه و حج را هم تعطیل کند.  البته من با این قسمت اصلا مخالفتی ندارم. ما در این مملکت آنقدر گرفتاری‌های عدیده داریم که اگر واقعا این گونه مسائل دست و پاگیر برداشته و به کلی تعطیل شود، کمتر ثروت این ملت به جیب حکومت مفت‌خور عربستان می‌ریزد، بگذریم.

از میان آن همه حرف‌های اساسی که عده زیادی زده بودند، من تنها دو نمونه آن را در اینجا برای تائید حرف منطقی آقای مجتبی  واحدی می‌آورم.

ابوالحسن بنی‌صدر وقتی در آن مجلس خبرگان دست‌ساز، آن همه اختیارات را برای رهبری می‌بریدند و می‌دوختند، از آنجا که خود او نیز یکی از داوطلبان اصلی و خط اول ریاست جمهوری بود، به این همه امتیازات و اختیاراتی که بی دریغ و دست ودلبازانه برای رهبر قائل می‌شدند و رفته رفته دامنه آن زیادتر هم می‌شد، صدایش را بلند کرد که بابا برای این رئیس جمهوری بدبخت آینده هم مقداری اختیارات باقی بگذارید. این بیچاره بالاخره اختیارات و وظایفی هم به عنوان رئیس جمهوری می‌بایستی داشته باشد تا بتواند کاری صورت دهد.  همه دیدیم بعدا در زمان ریاست جمهوری او چه بلایی برسرش آوردند.

مهندس بازرگان هم که دیگر تقریبا وا داده بود و نمی‌توانست با عده‌ای آدم حریص و قدرت‌طلب دست و پنجه نرم کند، هنوز صحبت‌هایش در گوش ما زنگ می‌زند که اگر این همه اختیارات را صرفا برای آیت‌الله خمینی قائل می‌شوید، با توجه به اینکه ایشان بنیان‌گذار انقلاب هستند، بسیار خوب، اما دست کم آن را محدود به ایشان کنید نه تمام رهبران آینده (بازرگان  امیدوار بود که خمینی با سن و سالی که داشت چند سال بعد زحمت را از سرملت کم کند). اما اگر این اختیارات بعد از ایشان هم از اختیارات رهبر و رهبران بعدی باشد،  در انتظار یک دیکتاتوری شدیدتر از دوره پیشین باشید. 

اما آفتابه به دست‌هایی که خود را با تمام قوا در اختیار مجلس به اصطلاح خبرگان قرار داده بودند، اصلا توجهی به این حرف‌ها نکرده و کاری کردند که حالا خودشان هم پشیمانند. با این وجود، از نظر من خوب شد که این گونه شد زیرا اینها چهره واقعی و مقاصد شوم خود و حرص پایان‌ناپذیر خود را برای دست یافتن به قدرت مطلقه و انحصاری، کاملا نشان دادند و به این ترتیب اکنون تکلیف مردم با این رژیم روشن است  چرا که بسیاری  به این نتیجه رسیده‌اند که رژیم اسلامی با این شکل و شیوه اداره شدن، نه قابل اصلاح است و نه می‌تواند با این وضعیت ادامه دهد.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=414