شعرخوانی و سخنرانی سپیده جدیری در بنیاد ژاله اصفهانی (لندن)

یکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۳ برابر با ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۴


کیهان آنلاین – ۶ مهر ۹۳ –  بنیاد ژاله اصفهانی با همکاری SOAS چندی پیش برنامه‌ای برای سپیده جدیری، شاعر جوان، برگزارکرد. این برنامه شامل شعرخوانی و سخنرانی شاعر زیر عنوان “گفتاری دربارۀ شعر ایستادگی” بود.

 سپیده جدیری از خطۀ خوزستان است وپس از بسته شدن فضا برای کار فرهنگی و هنری و به دنبال اُفت جنبش سبز   ایران را ترک کرد و مقیم ایتالیا شد.

او این حرکت خود را تبعید خودخواسته می‌نامد زیرا امکان برگشتن به ایران برایش وجود ندارد. سپیده جدیری عضو هیئت داوران “جایزه شعر ژاله اصفهانی” و نیر بنیانگذار “جایزۀ شعر زنان ایران”  (خورشید) است.

در ابتدا سپیده جدیری توضیح داد که هرچند او را به عنوان  شاعر می‌شناسند، ولی خودش معتقد است که فقط بزرگانی نظیر حافظ و مولانا شاعر هستند. به گمان او در هر چند صد سال فقط یک شاعرِ راستین ظهور می‌کند که شعرش برای چندین نسل حیات‌بخش می‌شود. جدیری خود را جزو کسانی می‌داند  که به شعر علاقه دارند و سعی می‌کنند شعر بگویند و افزود این  نه شکسته‌نفسی بلکه یک بحث اعتقادی است. جدیری تأکید کرد که مایل به شعرخوانی طولانی نیست.

دغدغه‌های جدیری در شعرهایش، جنبش سبز، ترک میهن و پشت سر گذاشتن فضاهای آشنا و نوستالژی نسبت به ایران، فمینیسم و روابط انسانی وعشق است. وی نخست شعر «چاک» را که به تبعیدیان و زندانیان سیاسی تقدیم کرده بود خواند.

چاک

شاید فقط این زندگی من بود

که اینگونه بر چشم‌های قرمزتان نشست

ای روشناییِ تنِ من، بگذر

شاید فقط حواس سیاهم بود

مثل کسی که پشتِ در افسوس می‌خورد

از بقی تا خاوران را

با خود ببرم، بزنم به چاک

آوازهای کوچک جان را

با خود ببرم، بزنم به چاک

اسمِ شیکِ تهران را

با خود ببرم، بزنم به چاک

جدیری از شعرهای عاشقانه‌اش نیز برای حاضران خواند:

آنقدر دوستت دارم که دست‌هایم از پشت به همدیگر برسند

ای کوچک‌ترین فرد خانوادۀ ارتباط من

بگذار خنده‌های بیرون ما را بترساند

اینجا تنها صدایی که می‌ماند، نوازش است

درباره شعر ایستادگی و سیاسی

سپیده جدیری در سخنرانی خود گفت، قبل از جنبش سبز به شعر سیاسی گفتن چندان اعتقادی نداشته است: “من به هنر برای هنر و شعر برای شعر اعتقاد داشتم. با جنبش سبز چالش‌هایی مطرح  شد که  همۀ ما شروع به گفتن شعرهایی با مضامین سیاسی کردیم.”

وی افزود، در غرب دو نظریه در مورد رابطۀ شعر با سیاست وجود دارد که کاملاً متضادِ همدیگر هستند. یکی نظریۀ “شخصی همان سیاسی است” که یکی از مشهورترین عبارات فمینیست‌هاست که درسال ۱۹۶۹ توسط “کارول هانیش” در مقاله‌ای مطرح شد.  کارول هانیش رهبر حرکت فمینیستی مخالف مسابقۀ ملکه زیبایی آمریکا بود. طرفداران این نظریه معتقد هستند که شعر وسیله‌ای بسیار مناسب برای بیان اظهارات سیاسی محسوب می‌شود.

دومین نظریه که بیشتر در محافل آکادمیک طرفدار دارد بر آن است که شعر هرگز رسانۀ مناسبی برای بیان سیاسی نیست. “آرچی بلکیش” مطرح‌ترین و راسخ‌ترین مدافع این نظریه است که  طرفدار مدرنیسم در شعر است و برندۀ جایزۀ پولیتزر نیز شده است. او سخن دقیقی دارد مبنی بر اینکه «روزنامه‌نگاری با رویدادها مرتبط است و شعر با احساسات. روزنامه‌نگاری با صورت جهان مرتبط است و شعر با حس جهان.”

جدیری سپس توضیح داد که این نظریه‌ها ریشه در این پرسش دارند که آیا باید شعررا از درون‌مایه آن شناخت  و یا از فرم آن. اکنون البته بیشتر شاعران و شعرشناسان معتقدند که شعر را باید با فرم آن تعریف کرد. بسیاری نیز فراتر از این رفته و زبانِ شعر را در درجۀ اول اولویت و فراتر از همه چیز قرار می‌دهند. این گروه به عنوان شاعران زبان Language Poet شناخته می‌شوند. به عبارت دیگر، اینان زبان را برای سنجش شعریتِ شعر در درجۀ اول اهمیت  قرار داده و آن را وجه تمایز سبک شعری می‌دانند. درایران هم این نظریه طرفدار دارد و خود سپیده جدیری نیز پیرو این مکتب است. 

در آمریکا معروف‌ترین شاعر این جریان  “چارلز برنشتین” است که اتفاقاً یکی از سیاسی‌ترین شعرای آمریکا نیز هست که شعرهایی را درمخالفت با جنگ و دخالت‌های نظامی آمریکا سروده ولی شهرتِ خود را از راه سرودن اشعار به سبک و سیاق شعرزبان به دست آورده است.

جدیری معتقد است که خودمان شعرایی در ایران امروز داریم که هم آثارشان به راستی شعر است و در ضمن درون‌مایۀ سیاسی نیز دارد که البته این نوع ترکیب به ندرت پیدا می‌شود. در دهۀ هفتاد خورشیدی بسیاری در ایران به طرف “شعرای زبان”  سمت و سو پیدا کردند. اما با پیدایش و اوج جنبش سبز، شعرای طرفدار شعر برای شعر در ایران- یعنی مخالفان قرار دادن شعر در خدمت سیاست-  در برابر چالشی  قرار گرفتند که شعرای دهۀ  ۵۰ خورشیدی  از آن گذشته بودند و آن دوگانگی شعر و سیاست بود. این چالش نوین مسئلۀ تعهد را مطرح می‌کرد.

جدیری سپس در اثبات نطریۀ خود از محمد درویش،  شاعر معروف فلسطینی، جمله‌ای آورد که بسیار آموزنده است. درویش می‌گوید هر شعرِ زیبایی  گونه‌ای ایستادگی است.  جدیری با الهام از این جمله می‌گوید شعر مستقل که مضمون سیاسی و انتقادی نیز نداشته باشد و تنها زیبایی بیافریند ولی به شرط آنکه فرمایشی نباشد کافی است که متعهد شمرده شود. مانند شعر اروتیک (در تمایز قاطع با پورنوگرافی) که در شرایط موجود در ایران می‌تواند از انواع شعر مقاومت باشد.

محمد آزرم از شعرای ساکن ایران، که پیرو شعر زبان محور است، جملۀ گویایی دارد به این مضمون که شعر نه در مضامین و بازنمایی امر سیاسی بلکه در فرم خود با مرکزیت گریزی و فراتر رفتن ازمرزهای رایج به حرکت به سوی چندصدایی و دموکراسی کمک  می‌کند پس به این معنا می‌تواند سیاسی باشد.

در ایران، ما  شعرای ایستادگی مانند میرزاده عشقی، فرخی یزدی، شاملو، ابتهاج و کسرایی را داشتیم.  به دنبال جنبش سبز هم  بسیاری از پیش‌کسوتان و  نیز شاعران جوان سراغ شعر ایستادگی رفتند و نمونه‌های ماندگاری از خود به جا گذاشتند. جدیری در میان پیش‌کسوتان، از سیمین بهبهانی و هادی خرسندی- که اتفاقاً در جمع حضور داشت- نام برد و چند سطراز یکی ازشعرهای معروف بهبهانی را که در حمایت از جنبش سبز سروده بود و به گمان سخنران نقش مهمی در جهت‌دهی به جنبش داشت خواند:

سجاده، فرش عنف و تجاوز

ای داعیان شهر، خدا را بر قتل عام دین و مروت

دست که بسته دست شما

الله اکبر است که هرشب همراه جان آمده بر لب

آتشفشان به بال شیاطین کرده است پاره پاره فضا را

از شهر غیر نام نمانده است

از عرف جز حرام نمانده است

سپس جدیری شعری از هادی خرسندی خواند به نام “شرفِ جنبش” که در حمایت از مجید توکلی،   دانشجوی در بند سروده شده است.

بخش قابل توجهی از سخنرانی سپیده جدیری در مورد سایت شعر “وارطان سخن بگو”  بود که البته  نام آن از شعر معروف احمد شاملو گرفته شده است.  جدیری گفت که مدتی طولانی از اقامت او در ایتالیا نگذشته بود که  در ایران دو شاعر به نام علیرضا سپایی لائین و علیرضا روشن زندانی شدند. علیرضای اول قبلاً “خودی” بوده است و در جریان جنبش سبز تغییرموضع داد که می‌دانیم رژیم به ویژه نسبت به چنین کسانی  بسیار حساس است. علیرضای دوم درویش است و رویدادهای مربوط به دراویش گنابادی را برای سایت «مجذوبان نور» پوشش می‌داده است. او شعر کوتاه و بسیار زیبایی دارد:

جای خون در رگ است

نه در شیشه

نه بر کف خیابان

 سایت «وارطان» در شهریور ۱۳۹۰ با شعار “امید به آزادی تمام زندانیان سیاسی” راه افتاده است و به زودی شعرهای زیادی از درون کشور دریافت کرد. 

جدیری از فاطمه شمس – که او نیز در جمع حضور داشت- به عنوان  یکی از شاعرانی که با سایت “وارطان ” همکاری فعال داشته است  نام برد. این سایت دیگر فعال نیست.  فاطمه شمس برنده جایزۀ شعر ژاله اصفهانی در ۲۰۱۳سال بود.

در قسمت پرسش و پاسخ یکی از حاضرا ن انتقاد کرد که سخنران ریشه‌های شعر ایستادگی ایران را محدود به  جنبش سبز و چند دهۀ اخیر کرده است  در حالی که در تاریخ ایران و جهان این نوع شعر پیشینه‌ای طولانی دارد. سخنران توضیح داد که وی نیز از شعرای سرشناسی که بسیار پیش از جنبش سبز از شاعران  مقاومت بودند نام برده است ولی باید توجه داشت که عنوان سخنرانی نیز “گفتاری دربارۀ شعر ایستادگی بعد از ۸۸ ” است و او زیر همین عنوان از چیزی سخن گفته که از آن شناخت مستقیم دارد.

سپیده جدیری

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=1798