درباره فرهنگ (مازیار قویدل)

سه شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ برابر با ۲۱ آپریل ۲۰۱۵


چنان که در نوشتار پیشین آمد، به جز از مثنوی مولانای بلخی و دیوانِ حافظ شیرازی، دیگر نوشته های دوران اسلامی، با نامِ «الله» و یا خدایی که دارای ویژگی های «الله» است، آغاز و پس از آن با ستایش پیامبر اسلام پی گرفته می شوند.

در زندگی یک راه هست، و آن هم راستی ست!
در زندگی یک راه هست، و آن هم راستی ست!

بخش ۵: شاهنامه، ویژگی‌ها

سه

چم و معنیِ “خداوند جان و خرد”

در شاهنامه، سخن و سرود، ورای چنین روش و ستایشی آغاز می شود و پروردگار یا خداوند شاهنامه، از ویژگی های بی چارچوب، و هم‌چنین «خردورزانه»ای برخوردار است: «خداوندِ جان و خرد» که نه تنها پیوندی با الله* ندارد، که از ویژگی های فرهنگ ایرانی* نیز برخوردار می باشد. اینک و در این نوشتار به چم و معنی آن پرداخته می شود.

برای پی بردن به درون مایه «خداوند جان و خرد» باید به فرهنگ ایرانی سری زد و به یافتن رد آن در این فرهنگ کهن و پربار پرداخت. این ردیابی، ما را به «اهورامزدا» می‌رساند. اینک ببینیم «اهورامزدا» به چه چم و معنایی است:

     «اهورامزدا» دارای دو بخش است: «اهورا» و «مزدا»

     بخش نخست یا »اهورَ» خود از “اَه”، “وُ”، و “رَ”، ساخته شده است. بدین گونه که: “اَه”، به چم “بودن” و “هستن”، و همراه با “وُ”، می شود “اهو”، که به چم “هستی” می‌باشد. زیرا آوای “و” حالت هستی را به  بودن و هستن می دهد و با هم می شود “هستی”. “رَ” نیز پسوند و “نیرو بخشیدن” را می رساند و “اَهورَ” به چم “هستی بی گمان”، (هستی سد در سد و بدون چون و چرا)، می باشد.

   بخش دو یا “مزدا” را در سانسکریت هم داریم و به چم “ابردانش” است. که خود دارای دو بخش “مز” یا همان مس mas در زبان انگلیسی به چم “جِرم و توده”، و هم‌چنین “دا”، برابر با “دانش” می باشد.

آمیخته این دو بخش می‌شود “اهورامزدا” به چم “هستی ابردانش” و یا جرم و تودۀ هستی‌بخش و برخوردار از دانش برتر، که این “خداوند جان و خرد” را نمایندگی می کند.

پس “خداوند جان و خرد” برآمده از زبان استاد سخن فردوسی توسی و در سر آغاز شاهنامه، برگردان زیبایی از نام “اهورامزدا” می‌باشد.

یادمان باشد که واژه مزدا “مادینه” و “اهورا” نرینه است که با همدیگر کماسه یا خنثی و نئوترال می‌شوند.

۱۶ آوریل ۲۰۱۵

————————————————————————————————-

*در فرهنگ ایرانی، انسان خردورز، گزیننده، دانا و توانا و نیز همیار و همکار پروردگار در نو کردن جهان است. بر همین پایه بود که ارزش‌گزاری و پرستاری ایرانیان از آب، خاک، آتش و باد و روی هم رفته، پرستاری و پرستش زیست‌بوم یا محیط زیست را بر آنان خرده می‌گرفتند، و به ایرانیان “طبیعت‌پرست”، می‌گفتند. این طبیعت‌پرستی اگرچه نام درستی برای ایرانیان بود، در برداشت تازیان، با برداشتی نادرست روبرو بود. انسان در فرهنگ ایرانی، خود گزینش‌گر می‌باشد و هیچ سرنوشتی برای او نوشته نشده است. کنت دوبینگو در این باره می‌نویسد: “در برداشت زرتشت، آدمی در گزینش خوب و بد مختار و تواناست”، “هر فرد ایرانی این رسالت را بر عهده دارد که نیرومند و کوشا و سازنده و آفریننده باشد”

[بخش یک]   [بخش دو]  [بخش سه]   [بخش چهار]    [ادامه بخش چهار]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=10147