وقتی شهردار تهران که «هنردوستی»اش از سوی رسانههای بینالمللی نیز به دیده تردید نگریسته شد، ده روز آثار هنری ایران و جهان را، اگرچه با کیفیتی نازل، در برابر چشم تهرانیها بر بیلبوردهای عظیم، به نمایش در آورد، نیویورک تایمز در گزارشی نوشت «چرا شهردار تهران ناگهان هنردوست شده است» و ضمن بررسی انگیزههای مختلف این اقدام از قول برخی تهرانیها توضیح داد که انگیزه اصلی قالیباف سیاسی است و همان گونه که در آمریکا جناحهای سیاسی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آماده میکنند، قالیباف هم با وجود دو بار شکست در انتخابات ریاست جمهوری ظاهرا باز هم نمیتواند جاهطلبی خود را مهار کند.
نیویورک تایمز یادآوری کرد با توجه به آنکه احتمال دارد توافق هستهای این تابستان به امضا رسد و احتمالا روابط ایران و آمریکا بهبود یابد، شهردار تهران در صدد برآمده تا موقعیت خود را به عنوان مردی برای تمام فصول محکم کند.
کمی بعد قالیباف اعلام کرد که قرار است زندان اوین را نیز به پارک تبدیل کند و مراحل اولیه این کار با قوه قضاییه به خوبی و خوشی پیش رفته است.
چند سال پیش نیز تبدیل اوین به پارک و گردشگاه مطرح شده بود که بعد معلوم شد موضوع بر سر زمینهای آن منطقه و اطراف زندان است که قیمت نجومی یافتهاند و در عین حال جمهوری اسلامی بدش نمیآید برخی آثار سی و اندی سال سرکوب خونین خود را از بین ببرد. درست همان کاری که با خاوران قصد داشت انجام دهد و هنوز موفق نشده است.
البته تبدیل یک زندان به پارک و بوستان، آن هم زندان بدنامی چون اوین که در آن خون بیگناهان بر خاک ریخته شده و شاهد رنجهای تصورناپذیر انسانها بوده است، در نگاه نخست حتی مثبت و خوب به نظر میرسد. اما در کجای دنیا دیده شده که آثار و مستندات دورههای تاریخی را به بهانه فضای سبز و محل تفریحی از بین ببرند و بخواهند که مردم به جای درس گرفتن از تاریخ، آنچه را بر سرشان رفته است، فراموش کنند؟! اگر هم زندانها و اماکن شکنجه بسته شدهاند، اما به عنوان اماکن تاریخی باقی ماندهاند و درهایشان به صورت موزه و نمایشگاه به روی همگان گشوده شده است.
تعطیل کردن زندان اوین و تبدیل آن به موزه هیچ مغایرتی با گسترش فضای سبز در منطقه وسیعی که این زندان تاریخی در آن قرار گرفته است ندارد. در عین حال، این اقدام زمانی میتواند مثبت باشد که به جای یک زندان، چند زندان دیگر ساخته نشده باشد و افرادی که به اتهامات واهی و به خاطر استفاده از حقوق انسانی مسلم خویش زندانی میشوند، به زندانهای دیگر منتقل نشوند.
هنوز این سخنان قالیباف روی خط خبرها بود که اعلام شد موزه رضا عباسی به دلیل «کمبود جا» اسناد و مکاتبات دوران پهلوی را به شعلههای آتش سپرد و خاکستر و باقیمانده اسناد در سطل زباله ریخته شد.
کیهان لندن در همین زمینه نوشت، در حالی که کشورهای دنیا با دستیابی و اختراع ابزارهای مدرن سعی در حفاظت و حراست شناسنامه تاریخی خود دارند، و حتی برخی از کشورها دست به ساختن تاریخ برای خود میزنند، موزه «رضا عباسی» یکی از بزرگترین و مهمترین موزههای ایران، به بهانه کمبود جا، بخشی از اسناد و مکاتبات اداری دوره پهلوی را سوزانده است.
تصاویر این تاریخسوزی توسط یکی از کارکنان موزه رضا عباسی برای خبرگزاری مهر ارسال شده بود و وقتی خبرنگار مهر از شهرام حیدرآبادیان، مدیر این موزه، درباره موضوع پرسید، وی اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: هر زمان از خبرنگاران کمک خواستیم اعلام میکنیم!
اینکه اساسا «هنردوستی» که خود از ابزار ثبت تاریخ است با «تاریخستیزی» همخوانی ندارد، موضوعی نیست که نیازی به توضیح داشته باشد. اما جمهوری اسلامی همواره مانند یک پازل بوده است و برای درک رفتار مسئولان و مقامات آن میبایست قطعات مناسب را یافت و در کنار هم قرار داد تا تصویری واقعی از آن به دست آید. از همین رو میبایست بیلبوردهای هنری تهران را در کنار زندان اوین و ادعای تعطیلی و تبدیل آن به پارک قرار داد و بعد همگی را کنار سوزاندن اسناد و مدارک تاریخی گذاشت تا از یک سو دریافت ارزش واقعی هنر و تاریخ در ایران کنونی چقدر است و از سوی دیگر چهرهای را که پشت این ژستهای متمدنانه پنهان است شناخت. در تکمیل این تصویر، یادتان باشد که یک قطعه مهم این پازل را فراموش نکنید: وقتی محمدجواد ظریف به خبرنگار آمریکایی گفت: ما کسی را به خاطر عقیدهاش زندانی نمیکنیم!