بهمن جلدی- معمولا روز جهانی کودک در۲۰ نوامبر هر سال گرامی داشته میشود. این روز اولین بار توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۵۴ اعلام گردید و بعدها کنوانسیون حقوق کودک در۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ در سازمان ملل متحد به تصویب رسید.
اما تاریخ رسمی شناخته شده برای روز جهانی کودک از هر کشوری به کشور دیگر متفاوت است. اول ژوئن یکی از این روزهای جهانی کودک میباشد که در۴۷ کشور جهان گرامی داشته میشود.
در همین ارتباط نویسنده این فرصت را مغتنم دانسته تا به نکاتی در مورد اهمیت آموزش حقوق کودک به کودکانمان اشاره نماید. دفاع از حقوق کودک فقط محدود به فعالیتهای اجتماعی و حمایتهای حقوقی نمیشود. یک بخش مهم از این امرمربوط به آموزش حقوق کودک به زبانی آسان به کودکان درخانه و یا درمحیطهای آموزشی است.
در حالت ایدهآل، حقوق بشر باید بخشی از موضوعات درسی مدرسه و تجربه یادگیری دانش آموزان باشد. با اینحال، به دلیل شرایط متفاوت هر کشور و منطقه، معلمان روشهای متفاوتی را به کار میبرند تا حقوق بشر را در برنامه درسی مدرسههای خود بگنجانند. این روشها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. نخست آغاز آموزش حقوق بشر در سطح محلی و دوم تشویق مراجع آموزشی محلی یا ملی برای تغییر از بالا در نظام آموزشی.
معمولا در مدارس ابتدایی، به دلیل این که فشار امتحانات بر کادر آموزشی و کودکان کمتر است و معمولا معلمان، دروس مختلفی را دریک کلاس تدریس میکنند، راحتتر میتوانند حقوق بشر را به گونهای که دروس مختلف را شامل شود، تدریس کنند. هنگامی که کودکان درمورد حقوق خود آموزش ببینند نه تنها متوجه میشوند که دارای چه حقوقی هستند بلکه حتی به این درک میرسند که باید به حقوق دیگران نیز احترام بگذارند. دلایل مختلفی برای تدریس حقوق بشر وکودک به کودکانمان وجود دارد که ازمهمترین این دلایل میتوان به شرح زیرنام برد:
۱- توسعه درک و گفتگوی بین فرهنگها
این آموزش باعث ایجاد قدردانی از تنوع فرهنگی و زبانی و مذهبی، و توانایی برقراری ارتباط و گفتگو در بین فرهنگهای مختلف میگردد. آموزش دانش آموزان در مورد جوامع و فرهنگهای دیگر، نه تنها هویت کودکان را تقویت میکند بلکه این آگاهی اجتماعی و فرهنگی، آنها را قادر میسازد تا یک دید وسیعتری از جهان داشته و موجب شکسته شدن کلیشههای اجتماعی میشود. باید به یاد داشت که این آموزش، دانش آموزان را آماده درک و تفاهم با فرهنگهای گوناگون ولی به هم پیوسته در جهان امروز میکند.
۲- ایجاد مهارتهای اجتماعی
آموزش در مورد عدالت اجتماعی و حقوق بشر و کودک اجازه میدهد تا دانش آموزان به درک اهمیت روابط برابر و منصفانه با افراد رسیده و مسئولیت حمایت از حقوق دیگران را برعهده بگیرند. یادگیری حقوق کودک نقش بسزایی در حمایت از حقوق اطفال و پشتیبانی از مهارت گوش دادن ، احترام، همدلی و رفتارهای ضد قلدری دارد.
۳- توسعه درک اخلاقی
فنآوریهای جدید ارتباطی جوامع دور و نزدیک را به درون کلاسهای درس آورده، و دانش آموزان را در معرض دانشهای جدید و نگرانیهای جهانی قرار میدهد. این نگرانیهای جهانی و مسائل پیچیده آن، نیاز به پاسخهایی دارند که ملاحظات اخلاقی مثل حقوق بشر و مسئولیتها و عدالت جهانی را در مد نظر قرار بدهد. توسعه درک اخلاقی کمک میکند تا این دانش آموزان تبدیل به شهروندانی فعال و آگاه و با اعتماد به نفس و خلاق شوند.
۴- ایجاد یک مدرسه امنتر
آموزش کودکان در مورد حقوق خود میتواند باعث کاهش محرومیت اقلیتها و قلدری شده، و نیز روابط معلم و دانش آموزان را بهبود بخشد. این آموزش به صورتی مثبت بر تمامی روابط، روشهای آموزش، نگرشها و رفتار افراد در مدرسه تاثیر میگذارد و به کودکان این فرصت را میدهد تا با یادگیری این حقوق و پذیرش مسئولیت در بین همسالان خود و جامعه، این مدل اخلاقی را پذیرفته و حقوق همگی شهروندان را در مدرسه خود محترم بدارند.
۵- کودکان متوجه حقوق خود میشوند
دانش آموزان با آگاهی از حقوق خود متوجه میشوند که چگونه سایرین باید با آنها رفتار کنند و چگونه باید از این حقوق خود دفاع کنند. بدین ترتیب کودکان یک حس قدردانی از این حقوق به دست میآورند و از یک دیدگاه جهانی به زندگی خود نگاه خواهند کرد.
۶- توانمند کردن کودکان برای تبدیل شدن به شهروندانی فعال
آموزش دانش آموزان در مورد جهان شمول بودن حقوق کودکان و این که تا چه حد این حقوق مورد تعدی سایرین قرار میگیرد باعث پرورش نسلی میشود که برای خود یک مسئولیت اجتماعی قایل است. بنا بر این آموزش این حقوق به کودکان به عنوان رهبران آینده جامعه بسیار مهم میباشد. دانش آموزان یاد میگیرند تا مسئولیت رفتار و اعمال خود را بپذیرند ، به تنوع قومی و فرهنگی احترام گذاشته و برای آن ارزش قایل باشند و خود را به عنوان شهروندانی ببینند که میتوانند به یک جهان صلح آمیز، عادلانه و پایدار کمک کنند.
لازم به ذکر است که براساس تحقیقات انجام شده، کودکانی که در یک محیط آموزشی، در مورد حقوق خود آموختهاند، در مقایسه با سایر کودکان دارای مهارتهایی هستند که میتوان به ترتیب زیر از آنها نام برد.
۱- درک صحیحتری از معنی حقوق و وظیفه خود نسبت به آن دارند.
۲- راحتتر و بیشتر کودکانی را که به هر دلیلی با آنان متفاوت میباشند مورد پذیرش و دوستی قرار میدهند.
۳- روابط بهتری با همکلاسیها و معلمان خود دارند.
۴- از عزت نفس بالاتری نسبت به سایر دانش آموزان برخوردارند.
۵- کمتر احتمال دارد که قربانی رفتارهای خشونت آمیز شوند.
۶- به احتمال زیاد از دیگران برای رعایت حقشان حمایت میکنند.
بنا بر این با توجه به تمامی نکات ذکر شده، بهترین و کم هزینهترین شیوه کاهش خشونتهای حکومتی و اجتماعی، آموزش حقوق بشر و کودک به دانش آموزان درمقطع دبستان میباشد. با این وجود در شرایط حاضر، امکان اجرای این ایدهها برای معلم و مربی ایرانی به این صورت امکان پذیر نیست. حتی در صورتی که امکانات اجرایی هم وجود داشته باشد علاوه بر روبرو شدن با چالشهای متعدد، ممکن است به نتایج اندکی دست یابند که باید ریشه آن را در علتها و دلایل مختلفی مانند محتوای آموزشی دروس، بمباران بی وقفه رسانهای، الگوهای فکری سخت و کهنه سنتی یا کلیشههای ریشه دار قومی، نژادی و جنسیتی جست و جو کرد. حال باید ازخود این سؤال را پرسید که اگر آموزش و پرورش نمیتواند و یا نمی خواهد اصول حقوق کودک را در مراکز آموزشی نهادینه کرده و تدریس کند، چرا این وظیفه را به نهادهای مدنی فعال در این زمینه محول نمیکنند؟ چرا حجتالاسلام حسن روحانی در متن حقوق شهروندی که با تبلیغات بسیار در رسانه های داخلی منتشر کردند هیچ گونه اشارهای به مساله بسیار مهم آموزش حقوق کودکان در مدرسهها نمیکند؟ آیا آموزش این حقوق اهمیت کمتری از یادگیری مسایل مذهبی و یا امور اجتماعی دارد؟
—————————————————————-
*برای تهیه این مطلب از انتشارات «سایت حق کودکی» بهره استفاده شده است.
*دکتر بهمن جلدی، حقوقدان، مشاور و پژوهشگر مبانی و آموزش حقوق بشر است.