فرق بین سید و ناسید و آقا! (عبید سن خوزانی)

شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ برابر با ۰۶ ژوئن ۲۰۱۵


در زیر تسلیتی که عده‌ای از دیپلمات‌های سابق و فعلی ولاحق وزارت خارجه جمهوری اسلامی به مناسبت درگذشت مادر آقای سرمدی قائم مقام این وزارت خانه صادرکرده بودند، دونکته جلب توجهم را کرد:

عبید سن خوزانی
عبید سن خوزانی

نخست تکرار نام خانوادگی عده‌ای که معلوم شد این وزارت خانه آن رویه سابق خود را که وزارتخانه جلیله را تیول عده‌ای از خانواده‌های ایران کرده بودند و آنها برادر با برادر و پسر با پدر در آن وزارتخانه خدمت می‌کردند، هنوز تغییر نداده و “حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود”

نکته دوم آنکه پیش از ذکر نام عده‌ای از اینها، دیدم که از این واژه “سید” بارها و بارها استفاده شده است.

به نکته نخست، یعنی “تیول دارن” فعلا کاری ندارم وعمری باشد، در جای دیگری به آن خواهم پرداخت اما دست به نقد می‌پردازم به نکته دوم یعنی تفاخر به واژه پوچ و بی معنای “سید” که اولا به این معنائی که شیعه برای آن ساخته و پرداخته است، کاملا قلابی و من درآوردی است و بعد هم آن را به عنوان امتیازی دربرابر “ناسیدها” به کار بردن، نوعی تعصب عشیره‌ای قبیله‌ایست و ازنظر حقوقی امری کاملا تبعیض آمیز است و می‌توان علیه این تبعیض به دادگاه‌های صالحه بین‌المللی شکایت کرده و ادعای غرامت نمود. دست‌مان به دادگاه‌های داخله که نمی‌رسد و بعلاوه آنها که ثابت کرده‌اند صالحه نیستند و هر کس وجوهات بیشتری به عنوان “سپرده غیرقابل برگشت” به حساب قوه قضائیه واریز کند، به شکایت او زودتر رسیدگی می‌کنند واما آخر سر پاسخی هم نمی‌دهند که مبادا ناچارباشند سپرده طرف را ملاخورنکرده و بازگردانند. وصول طلب آن هم از آخوند و ملا، خدا پدرتان را بیامرزد، بگذریم. در حاشیه این تسلیت‌گوئی عده‌ای از به اصطلاح رجال و دیپلمات‌ها نوشتم:

«تازه درگذشته غریق رحمت باشد، اما در حاشیه بد نیست اضافه کنم که والله هیچ فرقی بین “سید” و “ناسید” نیست و تازه “سید” هم یعنی همان آقای خودمان که واژه‌ایست ترکی- مغولی و ما وقتی در تسلیتی نام خود را می‌گذاریم، پیش از اسم خود یک واژه “آقا” هرگز اضافه نمی‌کنیم از ترس اینکه مبادا مردم ما را مورد تمسخر قرار دهند که این بدبخت را ببین چقدر حسرت “آقا” نبودن “آقا”خوانده نشدن را کشیده که حالا برای جبران، خودش خودش را آقا خطاب می‌کند،  یا هنگامی که نامه‌ای برای کسی می‌نویسیم، به همان دلیل و برای حفظ آبرو، یک واژه “آقا” در پایان نامه و پیش از نام خود نمی‌گذاریم.

حال این کسانی که در اینجا پیش از نام خود یک “سید” هم به آن افزوده‌اند، دربرابر این ایرادهای من چه پاسخی دارند؟ توجه داشته باشید که ایرادهای من دوپیکانه است و سعی کرده‌ام با یک خدنگ و تیر، دو نشانه بزنم.  یکی آنکه برابر نص صریح “هیچ فرقی بین سید قریشی و سیاه حبشی” نیست، آقایان سادات بفرمایند چه پاسخی دارند؟ پاسخ درست و منطقی و محکمه پسند می‌خواهم نه پاسخ آخوندی و شیره مالی.

دوم آنکه اگر قصد اینها آنست که بگویند فرق است بین ما و شما زیرا ما فرزندان پیامبر هستیم و به این علت “سید” می‌باشیم وسید خوانده می‌شویم که تفاوتی و فرقی با شما داشته باشیم، آن هم تصور باطلی است. مگر فقط فرزندان پیامبر سید بودند که فقط شما هم سید باشید؟ در این صورت باید گفت در برابر همان نص صریح که می‌فرمایند “سید قریشی و سیاه حبشی” پس بفرمائید تمام ایل و تبار قریش اولاد پیامبر اکرم بوده‌اند که آنها را هم سید خوانده‌اند؟ یعنی به این ترتیب عمر و عثمان و ابوبکر و ابوسفیان و معاویه و… اولاد پیامبر بوده‌اند که فرموده “سید قریشی” چون همه آنها مگر از “قریش” نبوده‌اند؟  از همه اینها خیلی مهم‌تر آنکه ما از ابتدا شنیده‌ایم و خوانده‌ایم فقط کسانی “سید” می‌باشند که پدرشان سید بوده باشد نه مادرشان و اگر مادر آنها سید باشد، برای آنکه دلخور نشوند و حقی از آنان ضایع نگردد، آنها فقط “شب‌های جمعه” یعنی درست همان شب‌هائی که مرحوم هفته نامه فکاهی توفیق هم انتشارمی‌یافت، آنها سید تلقی می‌شوند. با این استدلال، از آنجا که حضرت پیامبر اولاد ذکوری نداشت که به این ترتیب سید بوده  و اولاد او هم “سید” خوانده شوند، در نتیجه تمام این کسانی که سید خطاب می‌شوند، عناوین غیرواقعی دارند و آن هم مثل جای مهر پیشانی آنها “قلابی” است و باید اینها را به اتهام نشر اکاذیب، تعقیب شرعی و قانونی کرد.

استدعا دارم این عریضه مرا، به استناد فرمایشات جناب آقای دکتر روحانی رئیس جمهوری خیلی محترم که فرموده‌اند، مخالفان هم حق اظهار نظر دارند و نبایستی صدای آنها را خفه کرد، صدای مرا خفه نفرموده و اجازه دهید که این عرایض من  در نشریه شما انتشار یابد تا ببینیم پاسخ منطقی چه خواهد بود. البته تا یادم نرفته، فراموش نشود حضرت پیامبرفرزند ذکوری از خود باقی نگذاشت، اما علاوه بر حضرت فاطمه، دختران دیگری هم داشت که احتمالا آنها هم فرزندانی از خود باقی گذاشته باشند. مثلا دو دختر پیامبر که به نوبت همسران عثمان بوده‌اند. در این صورت و با استدلال شما سادات، آیا آن اولاد و موالید آنها هم مشمول این “قانون سیدی” می‌شوند و آنها را هم باید سید خطاب کرد؟»

روشن است که رسانه محترم این مطالب مرا منتشر نکرد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=14407