جنبش سیاسی و برنامه‌های اجرائی (اسماعیل نوری‌علا)

جمعه ۵ تیر ۱۳۹۴ برابر با ۲۶ ژوئن ۲۰۱۵


مسلماً اگر اعضای بی شمار «جنبش» موفق شوند تا در مورد ایجاد یک «آلترناتیو» با یکدیگر به توافق برسند و آن «آلترناتیو» اجرای نقش هماهنگی و هدایت مبارزات ملت را برای رسیدن به آزادی و استقلال و حاکمیت ملی بر عهده بگیرد و، پس از انحلال حکومت اسلامی‌نیز، کشور را تا رسیدن به موعد انجام رفراندوم‌ها و انتخابات‌های گوناگون اداره کند، لازم است که هم در دوران مبارزات و هم در دوران موقت اداره کشور، انتظار ارائه همه گونه برنامه‌های ویژه و موضع گیری‌های خاص را از آن داشت.

اسماعیل نوری علا
اسماعیل نوری علا

در آستانه برگزاری سومین کنگره سالانه سکولار دموکرات‌های ایران، کمیته برگزاری این کنگره با پرسش‌ها و نکات چندی روبرو شده است که من، به عنوان یکی از اعضای آن کمیته و مسئول دعوت از شرکت کنندگان‌اش، بیجا نمی‌بینم که در مورد برخی از این نکات، که مستقیماً به مسائل مبتلابه سیاسی اپوزیسیون انحلال طلب حکومت اسلامی‌مربوط می‌شود، بپردازم؛ نکاتی که از موضوع «استفاده از واژگان» آغاز و به حیطه «برنامه‌های سیاسی» کشیده می‌شود.

اشتراکات نظر

در فروردین ۲۰۱۳، حدود دوازده تن از فعالان سیاسی خارج کشور، گرد هم آمدند تا دست به اقدامی‌سیاسی بزنند[۱]. طی جلسات متعددی که داشتند تحلیل‌ها و پیشنهادات مختلفی در میان شان مطرح شد و، در راستای منظم ساختن گفتگوها، کوشش به عمل آمد تا کار رسیدگی به «ایده‌ها» ئی که مطرح می‌شوند از بحث درباره مشترکات آغاز شود. این مشترکات چنین جمع بندی شد:

  1. سه دهه پس از پیروزی اسلامیست‌های ایرانی بر انقلاب دمکراسی خواهانه ملت ایران و تجربه بلند و دلشگن حکومت آنها بر کشورمان، موج خروج و فرار و مهاجرتی که هم از ابتدای کار این حکومت آغاز شده بود تبدیل به نارضایتی عمیق مردم در داخل کشور شده بود و آنها همواره کوشیده‌اند تا از هر «فرصت» که پیش آمده برای خلاص شدن از شر وجود این حکومت استفاده کنند.
  2. انتخابات سال ۷۶ و پیروزی حرکتی که «جنبش اصلاحات» نام گرفت، و در پی آن تجلی «جنبش دانشجوئی»، که طی آن برای نخستین بار خواستاری حکومت سکولار مطرح شد، و آنگاه فرا رسیدن فرصت انتخابات ۸۸ و رویاروئی با وضعیتی که کل سیاهکاری‌های حکومت مدعی «جمهوری بودن» را برملا کرد و خود موجب پیدایش «جنبش سبز» شد که طی آن نقش مخرب اصلاح طلبی در راستای حفظ حکومت اسلامی‌نیز آشکار گردید، مراحلی از مسیر پست و بلندی بشمار می‌روند که ملت ایران، با تحمل مشقات بسیار، آن را طی کرده است.
  3. نمود اصلی نارضایتی وسیع مردم از حکومت اسلامی‌بخوبی در تبدیل شعار «رأی من کو؟» به شعار «جمهوری ایرانی» خودنمائی کرد. اگرچه شعار اول همچنان مورد استناد هواخواهان «مبارزه برای وصول به انتخابات آزاد» است اما شعار دوم، آشکارا، انحلال «جمهوری اسلامی» و برقراری «جمهوری ایرانی» هذف قرار گرفته بود. این شعار نیازی به تفسیرهای معوج نداشت و بروشنی بیان می‌کرد که حکومت نمی‌تواند صفتی را بخود بگیرد که خاص بخشی از ملت است و بقیه را تبدیل به شهروندان درجه دو می‌کند. شرط «ایرانی» بودن حکومت خروج مذهب و ایدئولوژی از قانون اساسی و ساختارهای حکومتی برآمده از آن است.
  4. ایرانی شدن حکومت و سکولار گشتن آن، به معنی برقراری «حاکمیت ملی» است و اینگونه حاکمیت تنها از مجرای استقرار دموکراسی واقعی و انجام انتخابات منصفانه و آزادی که بوسیله بین المجالس سازمان ملل تعریف شده ممکن می‌شود.
  5. اما بسنده کردن به لفظ «دموکراسی» دیگر کافی نیست چرا که طی بیش از یک قرن نحله‌های مختلف سیاسی و ایذئولوژیک صفات مختلفی را برای آن قائل شده‌اند که «مردمسالاری دینی» آخرین برساخته این جریان دموکراسی کش بوده است. بنا بر این لازم است که برای تأکید بر شرط لازم و قاطع سکولار بودن دموکراسی، این صفت نیز آشکارا مورد استفاده قرار گیرد و خواستاری «دمکراسی سکولار و لاغیر» مورد تأکید قرار گیرد. از اینجا بود که تصمیم گرفته شد همه فعالیت‌های آینده جمع بر اساس طلب «سکولار دموکراسی» انجام گیرد و فعالان این راه خود را «سکولار دموکرات» بخوانند و معرفی کنند.

پیمان نامه عصر نو

  1. پرسش آنگاه اینگونه فرموله شد که «یک سکولار دموکرات، در عام ترین ذهنیت خود، چگونه آدمی‌است؟» حاصل بحث‌ها در این مورد به نوشته شدن سندی با نام «پیمان نامه عصر نو» انجامید[۲]. این سند بیان می‌داشت که فرا تر از هر نظر و عقیده و فکر سیاسی، و تا حکومت اسلامی‌در کشورمان برقرار است، باید به تعریفی از سکولار دموکراسی دست یافت که عام ترین شمول را داشته و هیچ بخشی از ملت ایران را از گستره خود حذف نکند. پس در دیباچه «پیمان نامه» چنین نوشته شد: «این “پیمان نامه” برای آنانی فراهم آمده که از زن و مرد، پیر و جوان، کوشنده سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، کارورز و بی کار، خداشناس و دین مدار و منکر ماورا الطبیعه، پناهنده و مهاجر، و برآمده از دل اقوام و تیره‌ها و مردمان گونه گون ایرانی، با زبان‌ها و فرهنگ‌ها و ادیان و عقاید گوناگونی که زیر سقف آسمان بلند ایران در هم تنیده‌اند، چه منفرد و چه همپیوند با گروه‌ها و احزاب و سازمان‌ها و شبکه‌ها و اتحادیه‌ها و شوراهای مختلف، می‌خواهند تا نخست تعریفی تفصیلی از صفات مشخصه خویش را ارائه داده و سپس راهکارهائی را برای اتحاد نیروهای سکولار دموکرات ایران ارائه دهند».
  2. آشکار است که چنین «راهکار»هائی نمی‌توانند به تشکیل احزاب سیاسی بیانجامند؛ چرا که حزب سیاسی بر اساس تفکیک نظری و عملی گروه‌های مختلف اجتماعی بوجود می‌آیند و بجای فراگیری عام دارای شمول خاص هستند.
  3. پس تجلی مادی «راهکارهای سکولار دمکراسی» چه می‌تواند باشد؟ در برابر ما اصطلاحات متعددی وجود داشت همچون جبهه، ائتلاف، اتحاد و نظایر آنها. اما همه این اصطلاخات نیز به لحاظ ارائه خواسته‌های معین قادر به ارائه شمول عام نبودند. عاقبت، جمع به واژه «جنبش» روی آورد که فراگیر، گسترنده، عام بوده و بر فراز تشکل‌ها و شخصیت‌های سیاسی مختلف بال و پر می‌گسترد و تعلق به گروه و سازمان خاصی ندارد.
  4. پیمان نامه عصر نو بر وجود «جنبش سکولار دموکراسی ایران» گواهی می‌داد بدون آنکه قصد تصاحب آن را داشته باشد؛ و آن را پدیده گسترده و عام در داخل و خارج کشور می‌دید که قابل تصدیق است چون وجود دارد اما قابل تصاحب نیست چرا که گسترده و جهان شمول است.
  5. در پی امضای حدود ۲۵۰ تن از روشنفکران و سیاستمداران خارح کشور، پیمان نامه به عنوان سندی قابل اتکا به دست تاریخ سپرده شد اما جمعی که این جریان را آغاز کرده بود نمی‌توانست آن را انتهای کار خود نیز تلقی کند. پیمان نامه در واقع آغازگاه راه بلندی بود که در پیش روی قرار داشت. رایزنی پیرامون اقدامات بعدی آغاز شد. «جنبش سکولار دموکراسی ایران» نمی‌توانست شکل تشکیلات حزبی بخود بگیرد اما می‌توانست بستری برای فعالیت تشکلات جدید و شخصیت‌های گرونده به آن باشد. پس، در اولین قدم، لازم بود وسیله ای فراهم آید تا آنان که خود را سکولار دموکرات می‌دانند و می‌خواهند که در راستای وصول به اهداف آن عمل کنند بتوانند از طریق آن وسیله با یکدیگر تماس داشته و به رایزنی بپردازند.

کنگره سالانه سکولار دمکرات‌ها

  1. این «ملاحظات» فکر برگزاری یک «گردهمآئی سالانه» را مطرح ساخت. قرار شد جمع مشورتی، که تا آن زمان عده ای به آن افزوده شده و عده ای از آن کناره گرفته بودند، خود را «کمیته برگزاری» بخواند و، بدون ورود به هرگونه بحث سیاسی، کار خود را بر تهیه منابع مالی، تهیه محل گردهمآئی و وسائل فنی مورد نیاز، و نیز تعیین برنامه‌های کلی گردهمآئی، متمرکز کند. بموازات این کار قرار شد تا، علاوه بر امور مزبور، نسبت به تهیه فهرستی از نام‌های نویسندگان، روشنفکران، سیاستمداران و فعالان سیاسی و حقوق بشری و یافتن آدرس ای ـ میل آنها اقدام شده و فهرست مزبور به عنوان «مدعوین عام» منتشر شده و برای کسانی نیز که آدرس ای ـ میل شان در دسترس است دعوتنامه‌های فردی ارسال شود[۳].
  2. در کنار این تصمیمات بر یک نکته مهم نیز تأکید شد: این گردهمائی باید همواره شکل «داوطلبانه» داشته باشد، و کلیه هزینه‌های آمد و شد و اقامت شرکت کنندگان در شهری که گرد هم می‌آیند به خرج جیب خودشان انجام گیرد. کمیته برگزاری تنها خرج تهیه سالن برگزاری کنگره و نیازمندی‌های مربوط به برگزاری گردهمآئی و نهارها و چای و قهوه دو روز را بر عهده می‌گیرد.
  3. آنگاه، در این مورد بحث شد که گردهمآئی را چه بنامیم. آیا مشخصات آن با ویژگی‌های یک کنفرانس یا سمینار خوانائی داشت؟ به نظر کمیته برگزاری، طبیعت عام و مکرر سالانه ای که برای گردهمآئی در نظر گرفته شده بود چندان ربطی به کنفرانس‌ها و سمینارهای رایج نداشت. شاید بهتر بود آن را گردهمائی سالانه سکولار دموکرات‌های ایران بنامیم. اما عاقبت تصمیم گرفته شد که لفظ «کنگره»، هم به دلیل طنینی آشنا که در زبان فارسی دارد و هم بخاطر تشخصی که این «گردهمائی» دارد، برای کار مناسب ترین است.

اما گفته شده است که «کنگره» بالاترین نهاد تصمیم گیری یک تشکل سیاسی است و نمی‌توان کنگره ای بر پا کرد بی آنکه پشت سر آن چنان تشکیلاتی وجود داشته باشد. این ایراد، از نظر من، بیشتر از عادات سنتی ما بر می‌خیزد و ربطی به معنای واقعی واژه «کنگره» ندارد. کنگره درست به معنای «گردهمآئی» است و از ترکیب con به معنای «بسوی هم»  gress به معنای رفتن یا آمدن و بطور کلی حرکت کردن می‌آید. con را در واژه کنفرانس یا کنفدراسیون هم می‌بینیم و gress را مثلاً در واژه progress که در فارسی به «پیش رفت» ترجمه شده است. به عبارت دیگر، congress به معنای «به سوی هم رفتن یا آمدن» است و همان معنای «گردهمآئی» را می‌دهد که، بر خلاف معادل ِ فارسی اش، حاوی اشاره ای به رسمی‌بودن کار نیز دارد؛ حال آنکه «گردهمائی» می‌تواند برای هر گونه فعالیتی بکار برده شود.

همچنین، واژه کنگره را در موارد مختلفی، جدا از معنای «بالاترین نهاد تصمیم گیری یک تشکل سیاسی»، بکار برده‌اند. مجموع دو مجلس نمایندگان امریکا را «کنگره امریکا» می‌خوانند و یا بزرگ ترین حزب سیاسی هندوستان «حزب کنگره» نام دارد.

«کنگره سکولار دموکرات‌های ایران» هم گردهمائی سالانه کسانی است که خود را سکولار دموکرات می‌دانند اما نه دارای رابطه مشخصی با هم‌اند و نه لزوماً تعلق به حزب یا تشکیلات معینی دارند. به همین دلیل، این کنگره شامل افرادی از صنوف و صفوف و احزاب و گروه‌های سیاسی و نیز شخصیت‌های سیاسی منفرد گوناکونی هستند که پذیرفته‌اند تنها در سایه یک حکومت سکولار دموکرات است که هم حاکمیت ملی به دست می‌آید، هم دمکراسی برقرار می‌شود و هم، بالاتر از همه، احزاب سیاسی قادر می‌شوند که «برنامه‌ها» و نه «ایدئولوژی‌ها»ی خود را به جامعه ارائه داده و از آنها برای مدت معینی اجازه بگیرند تا کشور را اداره کنند.

جنبش و برنامه‌های سیاسی

  1. به این ترتیب، از جنبش سکولار دموکراسی ایران و حتی نهاد هماهنگی خاصی که ممکن است برای آن ایجاد کرد، و نیز از کنگره سکولار دمکرات‌ها، نمی‌توان انتظار ارائه برنامه‌های اجرائی داشت و از آنها طرح‌های اجرائی خاص را مطالبه کرد[۴]. در این زمینه پیمان نامه عصر نو کوشیده است تنها خطوط کلی برآمده از‌اندیشه سکولار دموکرات را ارائه دهد.
  2. مسلماً اگر اعضا بی شمار «جنبش» موفق شوند تا در مورد ایجاد یک «آلترناتیو سکولار دموکرات» با یکدیگر به توافق برسند و آن «آلترناتیو» اجرای نقش هماهنگی و هدایت مبارزات ملت ایران برای رسیدن به آزادی و استقلال و حاکمیت ملی را بر عهده بگیرد و، پس از انحلال حکومت اسلامی‌نیز، کشور را تا رسیدن به موعد انجام رفراندوم‌ها و انتخابات‌های گوناگون اداره کند، لازم است که در دوران مبارزات و، پس از آن، در دوران موقت اداره کشور، انتظار ارائه همه گونه برنامه‌های ویژه و موضع گیری‌های خاص را از آن داشت.
  3. پیمان نامه عصر نو، علاوه بر تشریح ویژگی‌های مربوط به یک شخصیت سکولار دموکرات، خطوط کلی برآمده از اینگونه تفکر را نیز بصورت زیر ارائه داده است:

الف: ما، قبل از هر امر دیگری، خود را «ایرانی» می‌دانیم… و، طبعاً، این نخستین «هویت» سراسری ما، تا زمانی می‌تواند معنای واقعی داشته باشد که کشوری به نام ایران، با حدود و ثغور جغرافیائی و مرزهای سیاسی شناخته شده کنونی اش در سطح بین المللی، وجود داشته باشد. به همین دلیل ما خواهان «حفظ تمامیت ارضی ایران کنونی» و یکپارچگی مردمانی هستیم که خود را متعلق به آن می‌دانند و «ملت ایران» خوانده می‌شوند…

ب: ما، در درون مرزهای خدشه ناپذیر ایران، «وحدت گرا و تمرکز پرهیزیم»؛ و معتقدیم که حکومت آینده ایران باید بصورت «نامتمرکز»، و بر اساس الگوئی که مجلس مؤسسان آینده جزئیات آن را تعیین می‌کند، شکل بگیرد. در نزد ما «حکومت نامتمرکز» به معنی تقسیم اختیارات میان حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی، که چگونگی آن بوسیله مجلس مؤسسان تعیین می‌شود، در راستای کارا کردن دمکراسی و تشدید وحدت ملی ایرانیان و جلوگیری از بازتولید استبداد است.

پ:  باور داریم که لازم است تصمیم گیری امور جاری در هر منطقه ـ که حدود و ثغور آن نه بر اساس پیوندهای قومی‌و زبانی، که بر بنیاد معیارهای علمی‌و بین المللی تقسیمات کشوری، بصورت استان بندی کارا صورت می‌گیرد ـ توسط مردم هر منطقه اداره شود…

ت: ما «نوگرا» (مدرن) هستیم و بدین لحاظ «آینده نگر» و «آباد سازیم»؛ بدین معنا که معتقدیم ضرورت دارد تا هرچه زودتر کار برنامه ریزی در مورد حل مسائل کلان کنونی آغاز گردد ـ مسائلی همچون: مشکلات مادی، معیشتی، شغلی، تشکیل خانواده، مسکن، پوششی، زیستی، بهداشتی، امنیت ملی و اجتماعی، ناکارآمدی صنعت و علم، فقدان عدالت اقتصادی و اجتماعی، وجود شکاف‌های طبقاتی، فرار مغزها و هدر رفتن ثروت‌های کشور، و بالاخره عدم توزیع عادلانه ثروت‌های طبیعی و تولید شده ملت. ما خواستار استفاده بهینه از این ثروت‌ها در راستای توسعه پایدار و عادلانه مناطق مختلف کشوریم.

  1. پرسش دیگری که از ما می‌شود آن است که «آیا می‌توان منتظر تأسیس یک حزب سکولار دموکرات نیز بود؟» پاسخ ما، لااقل تا فروپاشی حکومت اسلامی‌و تأسیس دولت موقت گذار، منفی است. احزاب در داخل کشور و با قبول قانون اساسی حکومت که حاصل شراکت خود انان نیز هست معنا و توان فعالیت دارند و وجودشان در خارج کشور صرفاً تمرینی برای کار آن فردا است. در عین حال، تصور کنونی ما ـ به عنوان افرادی از این جنبش ـ آن است که در ایران فردا نیز «جنبش سکولار دموکراسی ایران» بیشتر نقش ناظر و مراقب و نگهبان ماهیت سکولار دموکرات حکومت را بر عهده خواهد داشت و بعلت عامیت خود نمی‌تواند به ارائه برنامه‌های اجرائی برای اداره امور کشور بپردارد.
  2. بدین ترتیب، برنامه ریزی برای اداره کشور، در دوران پیش از انحلال حکومت اسلامی‌بر عهده «آلترناتیو سکولار دمدکرات» است و پس از انحلال، وظیفه احزاب سیاسی محسوب می‌شود.

کار «جنبش» و «نهاد هماهنگی» آن و نیر «کنگره سکولار دموکرات‌های ایران» فراهم کردن زمینه تبدیل ایده «سکولار دموکراسی» به گفتمان غالب سیاسی و فراهم ساختن موجبات گفتگوی شخصیت‌ها با یکدیگر و هموار ساختن راه برپائی «آلترناتیو» است و بس.

با امید دیدار با آن گروه از سکولار دموکرات‌های ایرانی که در چهارم و پنجم ماه جولای داوطلبانه به فرانکفورت می‌آیند تا با هم آشنا شده و به گفتگو بنشینند، با این توجه که، برای اطلاع آنان که قادر به آمدن نبوده‌اند، مذاکرات شان بصورت زنده پخش رادیو ـ تلویزیونی خواهد شد[۵].

______________________________________________

  1. http://isdmovement.com/In2/History.htm
  2. http://isdmovement.com/In2/History.htm
  3. http://isdmovement.com/In2/Invitation-List.htm
  4. http://isdmovement.com/2015/0615/062415/062415.Behnam-Changaii-Letter-to-the-3rd-congress.htm
  5. http://watch.mihantv.com/liveevent.htm

[email protected]

 

http://www.puyeshgaraan.com/NoorialaWorks.htm

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=16411