مقامات حکومت جمهوری اسلامی از «عرفان حلقه» به عنوان فرقه انحرافی یا فرقه ضاله نام میبرند. طرفداران و هوادارنش اما آن را مکتبی عرفانی و یا کیهانی میدانند. میزان، خبرگزاری رسمی قوه قضاییه ایران، حدود ده روز پیش به نقل از منبعی آگاه خبر از حکم اعدام محمد علی طاهری بنیانگذار این مکتب داد. این خبرگزاری نوشت که محمدعلی طاهری میتواند در مهلت قانونی درخواست تجدید نظر کند.
مکتب «عرفان حلقه» یا «عرفان عرفانی» در سال ۱۳۸۳ تشکیل شد. حوزه فعالیت این مکتب فرادرمانی و یا نوعی درمانهای مکمل اعلام شده است. این مکتب ادعای درمان بسیاری از بیماریهایی را دارد که درمانناپذیر و یا دشوار هستند؛ کاری که از طریق اتصال فرد بیمار به انرژیهای کیهانی انجام میشود. اما عرفان حلقه تنها در زمینه درمانی فعال نیست و به گفته اعضای این مکتب، عرفان حلقه افراد را به تامل و پرسش درباره عقیدههای موجود سوق میدهد و اینکه هیچ عقیدهای را بدون داشتن تجربه و دلایل کافی نپذیرند.
محمد علی طاهری موسسه فرهنگی «عرفان حلقه» را در سازمان ملی جوانان به صورت رسمی تاسیس کرد. او در سالهای آغاز فعالیت این مکتب در محافل رسمی و دانشگاهی از جمله دانشگاه تهران حضور پیدا میکرد و درباره این مکتب سخنرانی میکرد؛ مکتبی که به ظاهر از اقبال عمومی هم برخوردار شد. اما دوران خوش این مکتب دیری نپایید و عرفان حلقه به یک باره از عرش به فرش کشیده شد. روحانیون نزدیک به حکومت با حضور در برنامه های مختلف از جمله حضور در سیمای جمهوری اسلامی این مکتب را مورد تندترین نقدها قرار دادند و از آن به عنوان «راه رخنه دشمن در عالم معنویت» نام بردند.
طاهری نیز به اتهامهای مختلف از جمله توهین به مقدسات، تحصیل مال نامشروع، ارتکاب فعل حرام و دخالت در امور پزشکی در مجموع برای گذراندن ۷ سال راهی زندان شد و علاوه بر آن به پرداخت جزای نقدی و شلاق هم محکوم گشت. اوایل مرداد ماه سال جاری اما اعلام شد که او به اعدام محکوم شده است.
حسام آذری عضو گروه «عرفان حلقه» درباره وضعیت موسس این مکتب میگوید: بر اساس رویه قانونی محمد علی طاهری باید چند سال پیش آزاد میشد چرا که بر اساس قوانین جمهوری اسلامی هر یک روز حبس انفرادی معادل ۵ روز حبس تعزیری است و از آنجا که آقای طاهری بیشتر سالهای حبس خود را در سلول انفرادی سپری کرده است او باید الان آزاد شده بود.
آذری همچنین معتقد است که روند اطلاعرسانی درباره پرونده محمد علی طاهری بسیار پر تناقض است و اطلاعاتی که وکیل و خانوده او میدهند با اطلاعاتی که در این زمینه از سوی قوه قضاییه ارایه میشود همخوانی ندارد.
به گفته او به عنوان مثال یک بار خانواده و وکیل محمد علی طاهری خبر از تشکیل دادگاهی برای او دادند و نسرین ستوده هم در آن روز به دادگاه رفته بود تا از روند ماجرا مطلع شود که متوجه میشود اصلا چنین دادگاهی تشکیل نشده است. اصل برگزاری دادگاه هم پس از آن از سوی سخنگوی قوه قضاییه تکذیب شد.
مهر ماه سال گذشته محمد علی طاهری اعلام کرد که در اعتراض به شرایط خود در بند دو الف زندان اوین (متعلق به سپاه) دست به اعتصاب غذا میزند.
طاهری پیش از دستگیری دوم در سال ۱۳۹۰ یک بار در سال ۱۳۸۹ توسط ماموران اطلاعات سپاه به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشت و پس از ۶۷ روز بازجویی در بند ۲ الف زندان اوین به قید وثیقه آزاد شده بود.
او پیش از این نامهای به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران ارسال کرده و در آن به تشریح اقداماتی پرداخته بود که بازجویان سپاه برای وادار کردن او به اعترافات، به نوشته او، ساختگی انجام دادهاند.
بر اساس این نامه اعمال فشار و شکنجه روانی توسط بازجوها از طریق ارایه مدرک جعلی مبنی بر صدور حکم اعدام خود از سوی ۱۵ تن از مراجع تقلید، ارایه پیشنهاد اعتراف به ارتباط با آمریکا به منظور رهایی از اعدام و تهدید به صدمه رساندن به همسرش از جمله این اقدامات بوده است.
احسان نظری به نقل از شهناز نیرومنش مدیر مرکز گسترش افکار محمد علی طاهری و کمپین بینالمللی آزادی او میگوید که احتمال زیادی وجود دارد که بنیانگذار عرفان حلقه در طول اعتصاب غذا در زندان از دنیا رفته باشد و ماجرای صدور حکم اعدام یک بازی سیاسی بیش نباشد.
شهناز نیرومنش تا کنون در مصاحبههای مختلفی گفته است که خبر درگذشت محمدعلی طاهری زیر شکنجه و در اعتصاب غذا را توسط منابع خبری دریافت کرده که پیشتر نامه مخفیانه طاهری را به سازمان ملل از زندان به او رسانده بودند.
به گفته او مقامات ایرانی از اعلام این خبر خودداری میکنند تا از واکنش هواداران وی، مردم و سازمانهای حقوق بشری جلوگیری کنند و در عوض او را به اعدام محکوم کردهاند تا مرگ موسس عرفان حلقه را موجه و قانونی جلوه دهند.
علتهای احتمالی مقابله حکومت با عرفان کیهانی
در ایران بعد انقلاب سال ۵۷ مکاتب عرفانی با دو تغییر عمده روبرو بودهاند؛ از یک سو به نظر میرسد اقبال عمومی به سمت آنها بیشتر شده است و از سوی دیگر، و چه بسا به دلیل همین اقبال عمومی، با برخورد حکومت مواجه گشتند. به نحوی که گروههای عرفانی بعد از انقلاب در یک مورد اشتراک کامل دارند: عدم تحمل از سوی نظام حاکم.
اما چرا حکومت جمهوری اسلامی ایران با گروههایی همچون «عرفان حلقه» مشکل دارد؟
شروین نکوئی جامعهشناس ساکن هلند در این باره به کیهان لندن میگوید: یکی از شاخصههای اصلی حکومت مستقر در ایران این است که مشروعیت خود را از مذهب میگیرد و یا حداقل اینکه ادعای چنین مسالهای را دارد. از طرفی این حکومت از این مشروعیت استفاده کرده تا بتواند محدودیتهایی را در جامعه ایجاد کند و حتی در مسایل شخصی و اخلاقی افراد نیز تعیین تکلیف کند. پس به دلیل همین رفتار در عین حال بسیار شکننده است و تاب تحمل رقبایی را که در عرصه معنوی و اخلاقی مدعی باشند ندارد.
به گفته نکوئی عرفان البته جنبههای مختلفی دارد و یکی از جنبههای آن این است که اخلاق و معنویت را هدف قرار میدهد و این جایی است که عرفان میتواند رقیبی جدی برای حکومت جمهوری اسلامی باشد.
در عین حال گفته میشود در دهههای اخیر فرقههای عرفانی در سطح جهانی رشد قابل توجهی داشتهاند و اقبال به آنها مختص ایران نیست.
برخی تحلیلگران عواملی همچون رشد ارتباطات و اطلاعات، نوعی سرخوردگی از عقلانیت مدرن و تنوعطلبی را در این امر بی تاثیر نمیدانند.
شروین نکوئی در ادامه گفتگو با کیهان لندن در تحلیل رشد گروههای عرفانی در سطح کلان میگوید: برخی از افراد در جامعه مدرن، جامعهای که بر اساس مادیات تعریف شده احساس رضایت نمیکنند و در آنها نوعی بازگشت به عقب و به متافیزیک وجود دارد. اما این نوع بازگشت به آن معنا نیست که آنها به همان رسم و رسوم کهن سابق برمیگردند بلکه آنها یک بازتعریف جدید از اعتقادات قدیم ارایه میدهند.
او اضافه میکند، این روند در همه جوامع قابل مشاهده است و به عنوان مثال در هلند گروه وسیعی از مردم در سالهای اخیر به بودیسم گرایش پیدا کردهاند.
این جامعه شناس ساکن هلند ادامه میدهد، شاخصه جامعه پسامدرن فردگرا بودن آن است و این نوع عرفان به فرد فضا میدهد و یک مجموعه فکری و اخلاقی را ارایه میکند که بر فردگرایی استوار است.
اما به نظر میرسد در جامعه ایران گرایش به گروههای عرفانی بیشتر از سایر جوامع باشد. چه عوامل دیگری میتواند در زمینه این گرایش دخالت داشته باشد؟
نکوئی توضیح میدهد که جامعه ایران هم جامعه به نسبت مدرنی است؛ جامعهای اغلب شهرنشین که میانگین تحصیلات در آن بالا است و استقلال سنی و فردی هم اهمیت دارد. اما در این جامعه علاوه بر مورد پیشین دو عامل تعیین کننده مهم دیگر نیز وجود دارد. نخست باید به این نکته اشاره کرد که زمانی روحانیت بخش مهمی از جامعه مدنی کشور بود. زمان انقلاب اما روحانیت از جامعه مدنی جدا و وارد عرصه سیاسی شد و پس از آن هم وارد عرصه حاکمیت شد. از یک طرف این حکومت از گروههای عرفانی احساس خطر میکند و از طرف دیگر ما با جامعهای مواجهیم که از مذهب و اسلام اشباع شده و خیلی از مناسک مذهبی که قبلا داوطلبانه بود حالا دولتی شده است. به عبارتی این رفتار حکومت منجر به دور شدن و رانده شدن افراد از مذهب اسلام شیعی شده است.
نکته دوم این است که فرهنگ ایرانی زیربنای عرفانی دارد؛ عرفانی که در دورهها و زمانهای مختلف به شکلهای متفاوتی خود را نشان داده است.
شروین نکوئی اضافه میکند، ما در دوره تکثر زندگی میکنیم؛ در این دوره فرد به دنبال مواردی میرود که به نیازهایش نزدیکتر است و با توجه به اینکه در این دوره حکومت ایران از نظر مذهبی بسیار مطلقگرا است گرایش به این گروهها هم بیشتر از جوامع دیگر است.
تشکیلات مکتب «عرفان حلقه» به اتهام براندازی نرم تعطیل شده اما کلاسها و جلسات آنها در ایران به صورت زیرزمینی ادامه دارد و شعبههایی هم در کشورهای دیگر ایجاد کرده است. به نظر میرسد این گروه با محمد علی طاهری یا بدون او به حرکت خود ادامه میدهد هرچند که فعالیت و حرکت آنها در داخل کشور کند و پنهان شده است.