زندان‌هایی که جان می‌گیرند

سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۴ برابر با ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۵


کامیار بهرنگ – شاهرخ زمانی، کارگری که به اتهام ««تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و تشکیل گروه به قصد بر هم زدن امنیت ملی» به ۱۱ سال زندان محکوم شده بود، یک‌شنبه (۲۲ شهریور) ظاهرا بر اثر سکته مغزی در زندان رجائی شهر جان سپرد.

شاهرخ زمانی
شاهرخ زمانی

زمانی عضو هیات مدیره «کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری» بود. او چندی پیش در نامه‌ای خطاب به احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران نوشته بود: ««علیرغم شکایت خانواده‌ام به نهادهای قانونی از جمله دفتر رهبری، دیوان عالی نهاد حقوق بشر و غیره با جواب‌های سربالا و تهدید و ارعاب مواجه بوده‌ام. علیرغم این تهدید و ارعاب من قسمت‌هایی از حرف‌های همین نهادها را که برای رفع تکلیف و به خاطر فشارهای خانواده‌ام به وکیلم گفته‌اند یادآور می‌شوم. کارشناس دیوان عالی کشور گفته متاسفانه در حق ایشان اجحاف شده و کوچکترین ادله قانونی و محکمه پسندی که قاضی بتواند این حکم را بدهد در پرونده ایشان موجود نیست. یکی از افراد حقوق بشر اسلامی در تهران در مقابل پیگیری زیاد پرونده به همسر من گفته است خانم چیزی از اینجا عاید شما نخواهد شد تصمیم جای دیگری گرفته شده است. شما تنها به حقوق بشر جهانی می‌توانید مراجعه کنید.»

درگذشت شاهرخ زمانی اولین مرگ یک زندانی سیاسی در زندان‌های جمهوری اسلامی از جمله بر اثر عدم رسیدگی پزشکی و یا اتفاقات «نامعلوم» نیست. در زندان‌های به ویژه شهرهای بزرگ ایران اتفاقاتی از این دست بسیار روی داده و می‌دهد که مدرک و گزارش دقیقی از آنها وجود ندارد. آنچه نیز در این گزارش می‌خوانید بر اساس مواردی تهیه شده که تا کنون منتشر شده‌اند. برای نمونه چندی پیش، عبدالواحد گمشادزهی جوان ۱۹ ساله‌ای که در زندان سراوان در استان سیستان و بلوچستان بر اثر بیماری به کما رفت و در ادامه بر اثر عدم رسیدگی پزشکی جان سپرد. اما متأسفانه گزارشی مستند از این مرگ منتشر نشده است.

در هر حال، کارنامه سیاه مرگ زندانیان سیاسی لیست بلندی است:

افشین اسانلو

افشین اسانلوافشین فعال کارگری و سندیکایی به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» پس از اعتراضات به نتیجه انتخابات در سال ۸۸ به ۵ سال زندان محکوم شد. در حالی که بنا بود اسانلو با پایان دوران محکومیت‌ خود در اسفند ماه آزاد شود، اما بر اثر سکته قلبی و عدم رسیدگی مسئولان زندان در ۳۰ خرداد ۱۳۹۲ جان سپرد. بعد از این رویداد غم‌انگیز ۴۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین در نامه‌ای با تاکید بر اینکه «ما دستگاه قضایی  و سازمان زندان ها را مسوول جان زندانیان سیاسی» می‌دانیم، نوشتند: «بار دیگر سهل انگاری و بی توجهی مسوولین دستگاه قضایی و سازمان زندان‌ها باعث فوت مظلومانه افشین اسانلو، یکی دیگر از زندانیان سیاسی، شد».

فرشته اسانلو، خواهر افشین در گفتگو با کمپین بین‌المللی حقوق بشر گفت: «برادرم اصلا مشکل قلبی نداشت و حالش خوب بود. او هر روز در محیط زندان ورزش می کرد و دو هفته قبل با مادرم ملاقات حضوری داشت. مادرم می‌گفت که حال افشین خوب بوده و صحیح و سالم بوده است. افشین اگر مشکلی داشت حتما به مادرم در آن ملاقات می‌گفت به همین دلیل ما وقتی شنیدیم که او در اثر سکته قلبی فوت کرده واقعا شوکه شدیم».

ابراهیم لطف‌الهی

ابراهیم لطف الهی
ابراهیم لطف‌الهی

دانشجوی سال چهارم رشته حقوق دانشگاه پیام‌ نور شهر سنندج در سال ۱۳۸۶ دستگیر شد. به گفته هم‌کلاسی‌های وی، ماموران او را برای «ادای پاره‌ای از توضیحات» و بدون ارائه هیچ توضیح بیشتری دستگیر می‌کنند. ۹ روز پس از دستگیری ابراهیم لطف‌الهی (۲۵ دی‌ماه) از سوی اداره اطلاعات سنندج به خانواده او اعلام می‌شود ابراهیم در زندان «خودکشی» کرده است. پیکر او به خانواده‌اش تحویل داده نشد و مخفیانه به خاک سپرده شد.

برادر ایراهیم در مصاحبه‌ای گفته بود: «ابراهیم پیش از بازداشت در سلامت کامل جسمی به سر می‌برد و در تماسی با خانواده‌اش تیغ ریش‌تراش و یک سری وسائل دیگر  درخواست کرده بود».

 اکبر محمدی

 اکبر محمدی
اکبر محمدی

اکبر فعال دانشجویی پس از اعتراضات دانشجویی در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ بازداشت شد. او ابتدا به اعدام محکوم شد اما دادگاه تجدید نظر این حکم را به ۱۰ سال حبس و ۵ سال حکم تعلیقی تغییر داد.

منوچهر محمدی برادر او به سازمان دیده‌بان حقوق بشر گفته بود: «او قبل از دستگیری از سلامت برخوردار بود، اما در طی مدت بازداشت با عوارض بغرنجی ازجمله خونریزی داخلی، صدمه در ستون فقرات و عفونت ریه روبرو شد».

اکبر به علت همین بیماری‌ها با مرخصی استعلاجی جهت درمان خارج از زندان، آزاد شد، اما پس از مدتی مجددا بدون هیچ توضیحی دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. محمدی در اعتراض به این اقدام دست به اعتصاب غذا زد و بر اثر وخامت وضعیت جسمی به بهداری زندان منتقل شد. همان شب به دستور سهراب سلیمانی مدیر زندان اوین به سلول‌اش بازگردانده شد که موجب وخیم‌تر شدن وضعیت جسمی او گشت و اکبر محمدی در زمان انتقال دوباره به بهداری، جان سپرد.

پیکر اکبر محمدی نیز به خانواده‌اش تحویل داده نشد و شبانه به صورت مخفی به خاک سپرده شد.

امید رضا میرصیافی

امید رضا میرصیافی
امید رضا میرصیافی

وبلاگ‌نویس جوان ایرانی به اتهام «اهانت به رهبران جمهوری اسلامی و تبلیغ علیه نظام» به ۲ سال زندان محکوم شده بود. او که بیشتر در تهیه برنامه‌های رادیویی و مقالات مرتبط با موسیقی فعالیت داشت به دلیل انتشار مطلبی در وبلاگ شخصی خود دستگیر و ناگهان در ۲۸ اسفند اعلام شد که او در زندان جان سپرده است.

مقامات رسمی جمهوری اسلامی هرگز علت مرگ او را اعلام نکردند اما سازمان دیده‌بان حقوق بشر با انتشار اعلامیه‌ای تاکید کرد: «بنا بر اطلاعاتی که ما به دست آورده‌ایم تناقضات و نشانه‌های اهمال‌کاری جدی میان اسناد رسمی بازداشتگاه اوین و بیمارستان لقمان حکیم و پزشکی قانونی در باره ساعت انتقال به بیمارستان و ساعت فوت وجود دارد».

حسام فیروزی پزشک زندان اوین بعدها به وکیل امیدرضا میرصیافی از عدم انتقال به موقع او با وجود وخامت حالش خبر داد.

امیرحسین حشمت ساران

امیرحسین حشمت ساران
امیرحسین حشمت ساران

دبیرکل «جبهه اتحاد ملی ایران» به اتهام تشکیل این گروه و «اقدام علیه امنیت ملی» به ۸ سال زندان محکوم شده بود. حشمت ساران در زندان مورد ضرب و شتم شدید ماموران زندان قرار گرفت و بر اثر جراحات وارده به بهداری منتقل شد اما در آنجا درمان‌های لازم صورت نگرفته و امیرحسین حشمت‌ساران به اغما رفت.

پس از انتقال او به «بیمارستان رجایی کرج» در حالی‌که بیهوش بود با دستبند و پابند به تخت بسته می‌شود. وی بر اثر داروهایی که خانواده و نزدیکان او آنها را «مشکوک» می‌دانند در بیمارستان درگذشت.

محمدرضا فقیهی وکیل امیرحسین حشمت ساران «کوتاهی مقامات زندان» را در مرگ او مسلم می‌داند.

حسن ناهید

مهندس مخابراتی به اتهام «افشای اسناد محرمانه» به ۳ سال زندان و پرداخت ۶۳ هزار یورو محکوم شد. با وجود وخامت حال حسن ناهید مقامات زندان به بیماری او توجهی نکرده و بعدها مشخص می‌شود که او مبتلا به سرطان بوده است. حسن ناهید که در سال ۱۳۸۳ بازداشت شده بود به دلیل عدم توانایی در پرداخت جریمه مالی تعیین شده، به ۳ سال زندان دیگر محکوم می‌شود.

با اینکه بیماری سرطان حسن ناهید گسترش پیدا کرده بود اما مقامات زندان اوین اقدامی برای درمان او و یا اعزام وی به خارج از زندان انجام ندادند تا اینکه وی در زندان جان می‌سپارد.

۵ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین با انتشار بیانیه‌ای مرگ او را حاصل «نقض حقوق انسانی زندانیان، فشار و دریغ کردن رسیدگی های پزشکی و درمانی» عنوان کردند.

 زهرا بنی یعقوب

 زهرا بنی یعقوب
زهرا بنی یعقوب

زهرا نفر ششم کنکور سراسری که فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشگی تهران بود. او در همدان توسط نیروهای بسیج دستگیر و به ستاد امر به معروف و نهی از منکر این شهر منتقل شد. ۴۸ ساعت پس از بازداشت او به خانواده‌اش اعلام شد که زهرا در زندان خودکشی کرده است.

خانواده‌ او به شدت ادعای خودکشی زهرا بنی‌ یعقوب را رد کرده و می‌گویند که نیم ساعت پیش از خبر اعلام خودکشی او از سوی مقامات با او تلفنی صحبت کرده و او «روحیه بسیار خوبی» داشت.

با اینکه مقامات رسمی، رسانه‌ها و وکلای خانواده بنی‌ یعقوب را از ادامه تحقیق در مورد پرونده مرگ او منع کرده‌ بودند اما این موضوع حتی در رقابت‌های انتخاباتی سال ۸۸ توسط مهدی کروبی مطرح شد.

ولی‌الله فیض مهدوی

ولی‌الله فیض مهدوی
ولی‌الله فیض مهدوی

جوان ۲۲ ساله‌ای که به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و «تلاش برای بمب‌گذاری» به اعدام محکوم شد. بعدها این حکم به زندان تغییر کرد اما در ۱۳ شهریور ۱۳۸۵ از سوی سازمان زندان‌ها خبر مرگ او بر اثر خودکشی در حمام زندان منتشر شد. اما امیرحسین حشمت ساران تایید کرده بود که فیض مهدوی ۲ روز پیش از مرگ با ماموران زندان درگیر شده بود و مقامات زندان به او گفته‌اند «این همه زندانی سیاسی کشته شده اتفاقی نیافتاده، هر کاری دوست دارید بکنید».

هم‌بندان او می‌گویند فیض مهدوی در اعتراض به عدم رسیدگی به پرونده‌اش دست به اعتصاب غذا زده بود و  «هنگام انتقال به زندان بیهوش و بیجان به نظر می‌رسید».

زیبا (زهرا) کاظمی

زهرا کاظمی
زیباکاظمی

این خبرنگار و عکاس ایرانی- کانادایی با وجود داشتن مجوز عکاسی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط ماموران نیروی انتظامی و با حکم دادستان تهران (سعید مرتصوی) در زمان عکس‌برداری از خانواده زندانیان سیاسی مقابل زندان اوین دستگیر شد.

او ۴ روز پس از دستگیری (۶ تیر ۱۳۸۲) به علت وخامت حال‌اش به بیمارستان بقیه‌الله متعلق به سپاه پاسداران منتقل شد. زیبا کاظمی در آنجا به اغمای کامل فرو رفت و ۱۳ روز بعد در بیمارستان جان سپرد.

مقامات رسمی علت مرگ او را «برخورد سر با جسم سخت» عنوان کردند اما گزارش «کمیته ویژه درباره پیگیری موضوع مرگ زهرا کاظمی» در مجلس ششم شورای اسلامی، سعید مرتضوی را مسئول ضرب و شتم و مرگ او معرفی کرده است. بعد از این گزارش مجلس و ارائه گزارش تکمیلی از سوی دولت، پرونده‌ای در قوه‌ی قضائیه تهیه شد که سعید مرتضوی خود مسئول رسیدگی آن  بود.پرونده‌ای که ابتدا یک مامور وزارت اطلاعات را متهم به شکنجه زیبا (زهرا) کاظمی کرد اما پس از مدتی این مامور نیز تبرئه شد.

علی‌اکبر سعیدی سیرجانی

علی‌اکبر سعیدی سیرجانی
علی‌اکبر سعیدی سیرجانی

سعیدی سیرجانی نویسنده و پژوهشگر ادبیات همکار دکتر محمد معین برای انتشار لغت‌نامه دهخدا بود. او در ۲۳ اسفند ۱۳۷۲ پس از نوشتن یک نامه‌ اعتراضی به خامنه‌‌ای رهبر جمهوری اسلامی بازداشت شد. با وجود تمام تلاش‌های خانواده وی، وکلا و اعضای کانون نویسندگان به مدت ۹ ماه از سعیدی سیرجانی هیچ خبری منتشر نشد تا اینکه وزارت اطلاعات اعلام کرد او به اتهام «نگهداری و استعمال مواد مخدر و نیز همجنس‌بازی و لواط» و بعدها «جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی» در بازداشت به سر می‌برد. ۴ آذر ۱۳۷۳ وزارت اطلاعات با اعلام مرگ سعیدی سیرجانی بر اثر «سکته قلبی» نام او را به لیست مرگ‌های مشکوک زندان‌های جمهوری اسلامی اضافه کرد.

سعیدی سیرجانی در پاسخ به نامه‌ای که رهبر جمهوری اسلامی به واسطه کیومرث صابری برای او ارسال کرده بود (که خود می‌گوید لحن نامه چنان بود که «قاصد آن را نیز شرمنده کرده بود») می‌نویسد: «آدمیزاده‌ام، آزاده‌ام، و دلیلش همین نامه، که در حکم فرمان آتش است و نوشیدن جام شوکران. بگذارید آیندگان بدانند که در سرزمین بلاخیز ایران هم بودند مردمی که دلیرانه از جان خود گذشتند و مردانه به استقبال مرگ رفتند».

سال‌ها بعد گفته شد که مسئولیت مرگ سعیدی سیرجانی با سعید امامی بود که خود وی نیز بعدها در جریان پرونده قتل‌های زنجیره‌ای دستگیر شد و به طور مشکوکی در زندان با خوردن داروی نظافت ظاهرا «خودکشی» کرد.

محسن دکمه چی

محسن دکمه چی
محسن دکمه چی

وی از بازاریان تهران بود که به اتهام «حمایت مالی از خانواده زندانیان سیاسی و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» به ۱۰ سال زندان محکوم شد. محسن دکمه‌چی که به بیماری سرطان مبتلا بود در زندان از خدمات پزشکی لازم برخوردار نشد تا اینکه هم‌زمان با پیشرفت بیماری به بیمارستان منتقل می‌شود و در  ۸ فروردین ۱۳۹۰ جان می‌سپارد.

 هدی‌ صابر

 هدی‌ صابر
هدی‌ صابر

روزنامه‌نگار، پژوهشگر و فعال سیاسی در جریان دستگیری‌های پس از انتخابات سال ۸۸ دستگیر شد. او پیش از این نیز در سال‌های ۷۹ و ۸۲ به همراه تعدادی دیگر از فعالین ملی- مذهبی بازداشت و زندانی شده بود. در سال‌های پس از زندان او به مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان رفته و در آنجا با برپایی سازمان‌های مردم‌نهاد در جهت اشتغال‌زایی در آن منطقه مشغول به کار شد. پس از مرگ هاله سحابی که بر اثر حمله ماموران امنیتی در مراسم تشییع جنازه پدرش درگذشت، صابر به همراه امیرخسرو دلیرثانی دست به اعتصاب غذا می‌زنند. سرانجام صابر بر اثر سکته قلبی (۲۱ خرداد ۱۳۹۰) در زندان جان می‌سپارد. بعدها ۶۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین با امضای شهادت‌نامه‌ای، علت مرگ هدی صابر را «ضرب و شتم از سوی ماموران امنیتی زندان و سهل‌انگاری عمدی در ارائه خدمات پزشکی» عنوان کردند.

به این لیست سیاه می‌بایست نام امیر جوادی فر، محمد کامرانی، محسن روح‌الامینی و رامین آقازاده قهرمانی را که در بازداشتگاه کهریزک بر اثر شکنجه و عدم رسیدگی به موقع پزشکی جان سپردند نیز اضافه کرد بدون آنکه بتوان درباره زندانیان و کشته‌شدگان گمنام سکوت کرد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=23040