درباره فرهنگ

چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ برابر با ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۵


مازیار قویدل- از آنجا که این هفته همزمان با مهرگان است، دنباله نوشتار درباره شاه جمشید هفته آینده پی گرفته می‌شود.

فـریدون و کاوه یــلانِ دلیــر

به‌ یـاری مـردم خـروشان چو شیـر

کشیدند از تختِ ظلمش به زیـر

به البــرز، ضحـاک در بنــد شد

سـراسـر جهـان شاد و خرسند شد

چنین روز  مانـد از یــلان یادگار

ز یادت تو این روز  پنهـان مـدار

بخش ۲۵- مهرگان؛ جشن مهـر

مردمان سرزمین‌های پُشته ایران، جشن‌های فراوانی را بنیاد نهاده‌اند که نمایانگر و یادآور نگاه و باور آنان به یادبودهای فرهنگی و ملی است. شمار جشن‌های ایرانی را بیش از ۷۳ جشن در سال برآورد کرده‌اند. این خود می‌رساند که مردمان پُشته ‌ایران همواره یا جشنی را پشت سر گذاشته و یا در تدارک برپایی جشنی بوده‌اند و بازتاب‌ آن جشن‌های فراوان، مادران و پدران ما را، انسان‌هایی سرخوش، خرسند، شادمان، نیک‌اندیش، سرزنده، پیروز و سربلند می‌ساختند. بیهوده نیست که از میان رفتن شکوه جشن‌های ایرانی، با شکست روانی، افسردگی، خمودی مردم همراه شده و به دوری هم میهنان از یکدیگر رسیده است.

جشن مهرگان  شادی‌خواهی همواره در دل و جان ایرانی جای ویژه داشته است. بیهوده نیست که بر سنگ‌نبشته  داریوش بزرگ می‌خوانیم:

… سپاس اهورامزدا را که جهان بر آفرید،

که مردمان را آفرید،

که شادی را برای مردم آفرید …

از میان این جشن‌ها می‌توان از نوروز، مهرگان، سده، سوری و همچنین جشن‌های ماهانه که با همزمان شدن نام روز با نام ماه برگزار می‌شوند نام برد. ناگفته نماند شماری از این جشن‌ها می‌رفتند به بوته‌ فراموشی سپرده شوند، که در سه دهه گذشته و با کوشش ایرانیان فرهنگ‌‌دوست از فراموش شدن رها شده، جانی تازه یافته و دوباره برگزار می‌شوند.

همچنان که آمد، یکی از این جشن‌های بزرگ و باشکوه که سالیان درازی از درخششِ در خور به دور مانده بود، جشن مهـر یا «مهـرگان» است. این جشن جایگاهی چون نوروز دارد. از میان انگیزه‌های چندی که برای برگزاری این جشن بر شمرده‌اند، پیروز شدن مردم ایران بر ضحاک ماردوش  می‌باشد.

واژه «مهر»

این واژه در زبان اوستایی “میثـرَ”، در سنکریت “میتـرَ” و در پهلوی به گونه “میترا”، آمده است از این روی آن را برآمده از نامِ مهـر که  پاسدار پیمان میان مردمان بوده است، برشمرده‌اند. در زبان پارسی  امروز این واژه را برای نشان دادن دوستی و یا محبت به کار می‌برند، گر چه خود واژه “مهربانی” به چم نگهبانی از مهر می‌تواند باشد. همچنان‌که حافظ گوید:

کمتر از ذره نیی پست مشو «مهر بورز»

    تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ‌زنان

مهرگان؛ جشن مهـــر یا به گفته بیرونی‌، جشنِ‌«دوستیِ‌جان»

جشن مهـر یا مهرگان همانند و همپایه نوروز و یکی از کهـن‌ترین و بزرگ‌ترین جشن‌هایِ‌ ملی مردمانِ پُشته یا فلاتِ ایران است. این جشن در روز مهـر از ماهِ مهـر برگزار می‌شود که در سال‌شمارِ کهن ایرانی روز شانزدهم مهـر‌ماه بود و در سال‌شمار نوین، روز دهمِ مهـر‌ماه است. بر همین پایه ‌است که بیرونی در «التفهیم» آورده است: “شانزدهم روز است از مهـر ماه”.

در سال‌شمار کهن ایرانیان روز شانزدهم ماه، مهـر روز نام داشت، اما در سال‌شمار نوین، روز دهم مهرماه، نام مهـر را بر خود دارد. در سالشمار کهن، هـر یک از دوازده ماه ایرانی، دارای ۳۰ روز بودند که روی هم‌رفته ۳۶۰ روز می‌شدند و در پایان سال نیز ۵ روز دیگر بر ‌آن ۳۶۰ می‌افزودند. چنج روزی که پنجه‌ی دزدیده‌شده یا به زبان عربی پنجه مستقرقه می‌نامیدند. در سال‌شماری که با پشتکار خیام نیشابوری بررسی و برآورد و جایگزین سال‌شمار کهن شد، ۶ ماه نخست سال ۳۱ روز، ۵ ماه پس از آن ۳۰ روز و ماه دوازدهم ۲۹ روز دارد و از آنجا که درازای سال  ایرانی، ۳۶۵ روز و۵ ساعت و ۴٨دقیقه و ۴۵ ثانیه می‌باشد، ۵ و .. هـر سال را تا چهار سال روی هم می‌گذارند تا بشود ٢۴ساعت، سپس آن یک روز را در سال ِ چهارم بر ٢٩ روز ماه  اسفند، اسپند و یا سپندارمز، می‌افزایند و ماه دوازدهم  را نیز ۳۰ روز بر می‌شمارند و آن سال را “سال وخیزکی” و یا «کبیسه» می‌نامند.

مهرگان، همانند نوروز که در هنگام برابری درازای روز و شب بهاری (اعتدال ربیعی) است، در هنگام برابری درازای روز و شبِ پاییزی می‌شود.ناصر خسرو قبادیانی درباره نوروز و مهرگان جنین سروده است:

نوروز به از مهرگان گرچه

هــر دو زماننــــد اعتدالـــی

دیرینگی

دیرینگی این جشن را تا دوره هخامنشیان دانسته اند. 

برای نمونه “مری بویس” به نقل از کتزیاس پزشک، و درباره ارزش این جشن نزد شاهان هخامنشی می‌نویسد: “این تنها هنگام سال است که شاهان پارس می‌توانند و حق دارند تا می‌توانند شراب بنوشند.”

انگیزه‌های برگزاری

اگر‌چه مهرگان را با برابر و همزمان شدن نام روز مهـر با نام ماه هفتم ایرانیان، یعنی مهر‌ماه به جشن می‌نشیند و خود از جشن‌های ماهیانه است، اما انگیزه‌های دیگری را نیز برای برگزاری آن بر می‌شمارند:

 (۱) مهرگان روز پیروزی فریدون بر ضحاک

شاهنامه به تخت شاهی نشستن فریدون پس از پیروزیِ فریدون بر ضحاک ماردوش را سر مهرماه می‌سراید:

فریــدون چــو شد بر جهان کامکار

نـدانست جــز خـویشتـن شهـــریار

به رسـم کیان تـاج و تخـت و مهـی

 بیـاراســت بـا کـــــاخِ شــــاهنشهی

به روز خُـجستـه سـرِ مهــــرمـــــاه    

  به سـر بَــر نهــاد آن کیــــانی کــلاه

بفـــرمــود تا آتــش افــــــروختنـــد 

 همـه عَنبــــر و زعفــران ســوختند

کنون یادگار است از او ماهِ مهـــــر

 بکـوش و به رنج ایچ منمای چهــر

اسدی توسی نیز در “گرشاسپ نامه”، انگیزه برگزاری مهرگان را به همانگون که استاد سخن یادآور شده است، می‌داند:

فریـدون فـــرخ به گــــــرز نبــرد 

 ز ضحاک تـــازی بَــرآورد گــرد

 چو در برج شاهین شد از خوشه مهر  

نشست او به شاهـی سـرِ مـاه مهر

بیرونی نیز همین انگیزه را برای برگزاری این جشن بر می‌شمارد و در التفهیم می‌نویسد: “شانزدهم روز است از مهر‌ماه و نامش مهـر. و اندرین روز، افریدون ظفر یافت بر بیوَراسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند باز داشت. و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند بر کردار آنچ از پس نوروز بود و ششم آن مهرگان بزرگ بود و رام روز نام است و به دین دانندش”.

 (۲) مهرگان به انگیزه بزرگداشت مهـر، ایزد پیمان و عهد

میتراییان یا پاسداران مهر، مهرگان را به ایزد مهر یا میترا که او را از ایزدانِ آریایی می‌شناخته‌اند نسبت می‌دهند. ایرانیان و هندیان کهن، مهر را ایزدِ پیمان و دشمن دروغ و دروغگویی و پیمان‌شکنی بـر می‌شمرده‌اند و می‌پنداشته‌اند که اگر کسی پیمان‌شکنی کند میترا یا ایزد مهر او را پادافره یا کیفـر خواهد داد. در این باره و به ویژه ارزش پیمان بستن و استواری بر پیمان در مهر یشت آمده است که:

مبادا که پیمان بشکنی. نه آن پیمان که با یک دروند بسته ای و نه آن پیمان که با یک اشون بسته ای. پیمان با هردوان درست است ؛ خواه با دروند ، خواه با اشون.

 (۳) هم‌زمانی روز مهـر و ماهِ مهـر

مهرگان همچنین یکی از دوازده جشن ماهانه ایرانی که با برابر شدن نام روز با نام ماه برگزار می‌شوند می‌باشد که در هنگام گردآوری و به انبار سپاریِ فـرآورده‌های تابستانی که خود انگیزه‌ای طبیعی می‌تواند به شمار آید به جشن نشسته می‌شود. (نا گفته نماند که این ناگزاری سی روزه در دوره ساسانیان بنیاد گذاشته شد).

 (۴) آغاز زمستان بزرگ

در گذشته سال را به یک تابستان هفت ماهه و یک زمستان پنج ماهه بخش می‌کردند که مهرگان را به پیشباز زمستان بزرگ رفتن نیز دانسته اند.

تابستان بزرگ، هفت ماه بود؛ فروردین، اردیبهشت، خورداد، تیر، امرداد، شهریور و مهرماه، و زمستان بزرگ، پنج ماه بود؛ آبان، آذر، دی، بهمن و اسفند. در آن هنگام، بهار و پاییزی را نمی‌شناختند و تنها با تابستان و زمستان آشنایی داشتند.

 (۵) جشنِی کشاورزی و هنگام برداشت و به انبار سپاری برداشت‌های تابستانی

جشن مهر را جشن پاییزی و جشن انبار کردن فرآورده‌های کشاورزی نیز دانسته اند. گردیزی می‌نویسد: “و مهر، روز برگزاری جشن خرمن است”.

فرهنگ مهر، در  دیدی نو از آیینی کهن، به این روز نیز اشاره می‌کند و می‌نویسد: “در پنجاه سال اخیر روز مهرگان روز دهقان هم به شمار آمد که البته مناسبت دارد «چرا‌که در زبان پارسی ‌هخامنشیان ماه پاییزی مهر‌ و ‌شهریور “بااگیاادی Bagayadi”  گفته می‌شد که معنای ساده‌ آن چنین است که در این ماه زمین کشاورزی (باغ) را بایستی ورز داد. به مناسبت آغاز سال تحصیلی و به صدا در آمدن زنگ مدرسه‌ها نیز نام معلم به خود گرفت که آن نیز پسندیده است.”

(۶) روز برابری روز و شب

در مهر روز از مهرماه، درست مانند روز نخست فروردین ماه، درازای روز و شب برابر می‌شوند و این برابری را نیز یکی از انگیزه‌های برگزاری این جشن به شمار آورده اند.

شایانِ‌ نگرش ‌است ‌که در‌ کشور‌سوئد نیز دو روز برابری روز و شب هست که یکی را روز برابری بهاری(وور داگ یمنینگن”، و دیگری را روز برابری پاییزی “هُوست داگ یمنینگن”، می‌نامند.  چه بسا که در این کشور و در گذشته‌ها، این دو روز را به جشن می‌نشسته اند.

چگونگی برگزاری مهرگان

پیش از رسیدن روز مهـر، به پالودن و پاکیزه ساختن خانه و کاشانه پرداخته می‌شود و همانند نوروز خانه تکانی می‌کنند، سپس آماده برگزاری جشن شده،  خوان مهرگانی را می‌گسترند.

مهرگان را در در شش روز به جشن می‌نشستند که روز ششم را مهرگان ویژه کی نامیدند و با شکوه بیشتری برگزار می‌کردند. در این روز پادشاهان رخت ارغوانی بر تن کرده، و به میان مردم می‌رفتند و می‌توانستند در کنار مردم تا هر اندازه که می‌خواستند به می‌گساری بپردازند.

در روز نخست جشن که همان مهر روز از مهرماه باشد، همه‌ هموندان یا اعضای خانواده، رخت نو بر تن، دورخوان یا سفره مهرگانی گرد می‌آیند و هنگامی‌که خورشید به میان آسمان رسید، در برابر آیینه به یکدیگر شادباش می‌گویند، همدیگر را در آغوش می‌کشند، نقل و شیرنی نثار همدیگر می‌کنند، بر سر و روی همدیگر بوسه می‌زنند. در این هنگام شماری نیز، سرمه بر چشم می‌کشند و بهر روی همگی به شادی و شادمانی پرداخته، همانند نوروز به انجام دید و بازدید کردن می‌پردازند. در این روز برای نوعروسان ‌(اروسان) و تازه دامادان پیشکش یا هدیه می‌فرستند.

پروفسور مری بویس درباره مهرگان و سفره‌ی آن نزد زرتشتیان می‌نویسد: «در چنین روزی رخت نو پوشیده و به دید و بازدید هم می‌روند و به یکدیگر شادباش می‌گویند. بر سفره‌ مهرگانی کتاب اوستا، آیینه، سرمه، شربت، گلاب، شیرینی، میوه و به ویژه انار و سیب می‌گذارند. در آوندی آب آویشن با چند سکه نقره و سنجد و بادام و پسته ریخته و کنار خوان مهرگانی را با شمع‌های فروزان آرایش داده و فضا را با اسپند و کُندر که بر آتش ریخته می‌شود سرشار از زیبایی و خوشبویی می‌سازند.
افزون بر آنچه که بر شمرده شد، شکم مرغ را با مواد غذایی پر کرده و بر سفره می‌نهند. به هنگام نیمروز با شادی در جلوی آینه ایستاده، سرمه بر چشمان کشیده و نُقل و سنجد و آویشن به سر هم می‌ریزند و مهرگان را به هم شادباش می‌گویند.”

درباره برگزاری مهرگان در روزگاران کهن و در تاریخ بیهقی (و در هنگام پادشاهی سلطان مسعود غزنوی)آمده ‌است: روز آدینه شانزدهم زالقعده مهرگان بود. امیر، رضی‌الله‌عنه (بامداد) به‌ جشن (مهرجان) بنشست، اما شراب نخورد و نثارها و هدیه‌ها آوردند، از حد (و) اندازه گذشته و پس از نماز نشاط شراب کرد و رسم مهرگان به تمامی‌به‌جای آوردند، سخت نیکو. با تمامی‌شرایط آن وصینی ‌(از پیش سلجوقیان بیامد و در خلوت)، (بعد از مراجعت)، با وزیر و صاحب دیوان رسالت گفت که: “سلطان را عشوه دادن محال باشد، این قوم را بر بادی عظیم دیدم، اکنون که شدم و می‌نماید که در ایشان رسیده‌ام.

بزرگداشت مهرگان در سرودهای سرایندگان

به جز از سرودهای استاد سخن درباره مهرگان، سرایندگان و نویسندگان پرشماری آنرا گرامی‌داشته اند. در فرهنگ جهانگیری در باره‌ی مهرگان آمده است: «جشنی از این بزرگ‌تر بعد نوروز نباشد.»

مسعود سعد سلمان با مهر فراوان درباره مهرگان می‌سراید:

روز مهر و ماه مهر و جشـن فرخ مهرگان

مهر بیفزای نگار ماه چهر مهربان

مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر

مهربانی کن به روز مهـر و جشن مهـــرگان

جـام را چون لاله گـردان از نبید باده ‌رنگ

ونـدر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان

رودکی نیز مهرگان را گرامی‌می‌دارد و آنرا جشن شاهان می‌نامد:

ملکا جشن مهرگان آمد

جشن شاهان و خسروان آمد

شهـروزی که درباره‌ی بیرونی آورده و یا مری بویس و …دیگران که برای نشان دادن ارزش مهرگان در میان مردمان نوشته‌اند: «دست و چشم و فکر او هیچ‌گاه از عمل باز نماند، مگـر به روز نوروز و مهرگان و یا برای تهیه  احتیاجات معاش.»

باز «مسعود سعد سلمان»، می‌نویسد:

تا دایم است جنبش گردون و آفتاب

تا واجب است گردش نوروز و مهرگان

جای پای مهرگان در میان مردمان کشورهای دیگر

تازی یا عرب‌زبانان مهرجان یا مهرگان به چم فستیوال و جشن به کار می‌برند. در زبان عربیِ تونسی. پارسی اشاره درخور نگرشی دارد به کار بردن نامِ واژه‌ ایرانی مهرگان در زبانِ عربی تونسی برای جشن: “. . . و شایان توجه است واژه مهرگان که معرب آن مهرجان است در کشورهای عرب زبان به‌چم جشن به‌کار برده می‌شد. در سفری که در سال ۱۹۹۷ به تونس داشت مهرجان همچنان به چم فستیوال و جشن کاربرد داشت.”

سکوی سده و نوروز و به باور فراوان مهرگان

در دوران گذشته، در شهرهای ایرانی سکوهایی برای برگزاری جشن‌ها می‌ساختند که چیزی همانند سن‌های نمایش تئاتر و یا آمفی‌تئاترهای امروزی می‌توانسته‌ باشد. فراموش نکنیم که در هنگام فرمانروایی بهرام گور یا بهرام پنجم، درآمد ایرانیان به اندازه‌ای فراوان بود که به مردم پیشنهاد شد که تنها نیمی‌از روز را به کار بپردازند و نیمه دیگر را به آسایش و شادی و شادمانی، و در پی همین پیشنهاد و پدیده‌های آن بود که بهرام از پادشاه هند درخواست هنرمندانی را کرد و به شمار دوازده هزار تن خواننده و نوازنده و دست‌افشان و پای‌کوب که به هنرهای دستی نیز آراسته بودند به سرزمین‌های زیـر فرمان شاهنشاه ایران آمدند که به گمانی “جیپسی”ها که “کولی” نیز به آنان گفته می‌شود، از همان گروهند.

از سکو‌هایی که همچون آمفی‌تئاترهای امروزی بودند می‌گفتیم، این سکوها را برای برگـزاری جشن‌ها، به ‌ویژه نوروز، سده  و به گمان فراوان مهرگان، تدارک می‌دیده‌اند و می‌نامیده‌اند.

در شاهنامه و هنگامی‌که اردوان در نبرد با اردشیـر کشته می‌شود و در پی آن اردشیر در جایی که چشمه‌ی آب بزرگ و پُر آبی هست، خره‌ی اردشیر را بنا می‌کند آمده است:

یکی  چشمه بی‌کران اندروی

فـراوان از آن چشمه بنهاد روی

بــر آورد بـــر چشمــه آتشکــده

بر او تازه شد مهر و جشن سده

در دنباله همین  داستان آمده است:

ز پُر مایه‌تـر هـر چه بُـد دلپذیـر

همی‌تاخت تا خــره‌ی اردشیـــر

بکــرد انـدر آن کشور آتشکــده

بر او تـازه شد مهـرگان و سـده

و یا در هنگامی‌که درباره‌ی کارهای دوره پادشاهی لهراسب سخن می‌گوید، آورده است:

به هر برزنی جای جشن ِ سده

همه گِرد بـر گِرد آتشکده

دستگیری از نیازمندان

از دیگر آیین‌های بسیار پسندیده و درخور نگرش مهرگانی، دستگیری از نیازمندان و رسیدگی به حال و روز دوستان و آشنایان است که به همگامی‌همگانی مردم در دست‌افشانی و پایکوبی‌های مهرگانی می‌سرانجامد.

دادن پیشکش به نو‌خانمان‌ها

نگارنده، خود به یاد دارم که در چنین روزها و جشن‌هایی، در خیابان‌ها و کوچه‌های شهر بروجرد خنچه‌برانی یا خنچه‌کشانی را می‌دیدم که سبدها و خنچه‌هایی را برای نو عروسان و تاره دامادان می‌بردند و البته هنوز هم وجود دارد. آنچه که بیش از هر چیز در درون خنچه‌ها خودنمایی می‌کرد، کله‌قندی بود که در زرورق سبـزرنگ بسیار بسیار زیبا و درخشانی پیچیده شده، در کنار  شیرینی و پارچه و … به خودنمایی می‌پرداختند و راهی خانه‌های عروسان (اروس‌ها) بودند.

امید که این آیین‌ها و رسم‌ها همواره و همیشه و همچنان که از هزاران سال پیش ار این بر جای مانده است بر جای و استوار بماند و ما نیز چون گذشتگانمان، توانمان را در به آیندگان‌سپاری این آیین‌ها به نمایش بگذاریم؛ زیرا:

دیگران کاشتند و ما خوردیم

ما بکاریم و دیگران بخورند

خوان یا سفره‌ مهرگانی
خوان مهرگانی همانند خوان یا سفره نوروزی بسیار زیبا و رنگارنگ است. 
این خوان، پر از گل و گیاه و برگ سبز و میوه و خشگبار است که هر یک از آن‌ها بیش از صد کتاب هنر آفرینش را گویایند.

بر خوان مهرگانی میوه‌های تابستانی و خشکبار، شاخه‌های بید، زیتون، به، انار، مورد، کاج، مورد و سرو و همانند آن‌ها که گویی هر یک از آن‌ها نمونه‌گویای یکی از استان‌های شاهنشاهی بوده‌اند می‌نهند و چوب‌های خوشبو و اسپند می‌سوزانند.

خوان مهرگان

بر این خوان همچنین، آیینه و سرمه‌دان، لاله روشن، مجمر آتش، اسپند و کُندُر بر آتش نهاده، شمع، شکر، شیر، شراب، شربت و شیرینی، جامی‌از آب که می‌تواند با نارنجی شناور در آن زیباتر شود، گلاب، گلدان و گل‌های رنگارنگ و سبزی و ریحان و لـُرک، عَناب، گیاه خوشبوی آویشن (هم به تنهایی و هم شناور در آب)، آوند آبی که سکه‌ای سیمین یا نقره‌ای در آن نهاده‌اند، خشکبار یا سنجد، پسته، بادام، گردو و فندق و همچنین برگه‌های گوناگون و انجیر و دانه‌های گیاهی “حبوبات” می‌گذارند.

میوه‌های خوانِ مهرگانی همان میوه‌های تابستانی هستند مانند به، سیب، ترنج (نگارنده، در هنگام گستردن خوان مهرگانی چون ترنج و بالنگ و همچنین به نیافتم، مربای ترنج و مربای به را بر خوان نهادم). انار و خوشه یا خوشه‌های از انگور سفید از بایسته‌های خوان‌نشین هستند.

بر این خوان نانی  نیز می‌نهند که “سیروک” نام دارد و در بسیاری از جشن‌های دیگر نیز پخته می‌شود.  خمیر این نان از آرد هفت‌دانه(و یا همان آرد گندم) فراهم آمده است، اما در آوندی پر از روغن سرخ می‌شود. دوستداران می‌توانند چگونگی تهیه آن‌را از نگارنده بگیرند.

“چنگ‌مال” و یا “ناخنک‌‌مال” که از خرما و دانه‌هایی تهیه‌‌ می‌شود و همچنین حلوا را به ویژه در جاهایی که گرمسیری هستند بر خوان مهرگانی می‌گذارند. یک بار در هنگام گستردن خوان مهرگانی ما چنگ‌مال شیرازی بر خوان نهادیم و جایتان سبز که چه خوان زیبا و شیرینی شد.

این خوان آشی را نیز بر خود دارد که “دونو”، یا “درونش” می‌نامند و چیزی مانند شله‌‌قلمکار است که از هفت‌دانه گوناگون همانند گندم، جو، برنج، عدس، لوبیا، ماش و نخود و همانند آن تهیه و پخته می‌شود.

یادمان نرود که جای پای شماره‌ی هفت را در شش فروزه‌ی اهورایی و اهورامزدای یگانه می‌توان جست.

دیرینگی و یا کهنگی و قدمت مهرگان و برگزاریش حتی در نزد تازیان

دیرینگی این جشن را تا دوره هخامنشیان دانسته اند. 

برای نمونه “مری بویس” به نقل از کتزیاس پزشک، و درباره ارزش این جشن نزد شاهان هخامنشی می‌نویسد: “این تنها هنگام سال است که شاهان پارس می‌توانند و حق دارند تا می‌توانند شراب بنوشند.”

کهنگی این جشن به زمان آریاهای هند و ایرانی باز می‌گردد. این جشن پیش از شاهنشاهی هخامنشیان نیز با شکوه و بزرگی زیادی برگزار می‌شده ‌است. در‌باره تاریخ روز برگزاریش همان‌گونه که آمد پیش‌ترها و بنا بر سال‌شمار کهن در روز ۱۶ مهر ماه بوده که سپس به روز ۱۰ مهرماه جابه‌جا شده‌ است.

از زمان هخامنشیان تا به امروز این جشن کهن ‌را چه به‌گونه‌ای بزرگ و ‌گسترده و چه کوچک و اندک به جشن می‌نشینند. بنا بر نوشته‌ها، این جشن پس از یورش تازیان، نه‌تنها نزد ایران همچنین در میان خلفای‌ بغداد نیز ‌برگزار ‌می‌شده ‌است.

ابوالفضل بیهقی در نسک دوم تاریخ خویش، از برگزاری بسیار باشکوه این جشن فرخنده در برابر مسعود غزنوی  در تاریخ ۴۲۷ هجری آگاهی‌هایی را در دسترس ما می‌گذارد‌.

در دربارهای خلفای عباسی جشن‌های نوروز و مهر با بزرگی بسیاری برگزار می‌شده‌ است و در این باره نوشتارهایی سلمان پارسی‌(دینیار پارسی) درباره ارزش و بزرگی این دو جشن گفته ‌است: خداوند یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان پدید آورد، و بزرگی این دو بر دیگر روزها همانند بزرگی یاقوت و زبرجد است به سایر گوهر‌ها.

درباره چگونگی برگزاری جشن مهـر کسانی همچون، جاحظ تبریزی، سید محمود شکری، ابن خلف تبریزی و گردیزی و دیگران نیز نوشتارهایی دارند.

درخور یادآوری است که تنی چند درباره بستگی جشن‌های نوروز، مهرگان و سده با آیین زرتشتی و”اشو زرتشت” می‌پرسند، برای آگاهی این دسته از هم‌میهنان باید یادآوری شد که اگر‌چه اگـر  زرتشتیان نبودند شاید شماری از این جشن‌ها نیز به دست فراموشی سپرده می‌شد. چنانچه به شاهنامه فردوسی نگاهی بیندازیم درخواهیم یافت که نوروز در هنگامِ شاهنشاهیِ جمشید، مهرگان در دوره فریدون و سده در هنگامِ شاهنشاهی هوشنگ کیانی بنیانگذاری شده‌اند که در آن زمان هنوز “اشوزرتشت” زاده نشده بود.

نام گذاری کودکانِ زاده‌ی ماهِ مهر، با پیشوند و یا پسوند واژه‌ مهر

از رسم‌های درخور یادآوری مهرگان، نامگذاری کودکانی است که در مهرگان دیده باز می‌کنند و زاده می‌شوند. بدین‌گونه که برای کودکان زاده‌شده در مهرگان، نامی‌بـر می‌گزینند که واژه‌ی مهـر در آن باشد. نام‌هایی مانند مهر، مهراب، مهرداد، مهرزاد، مهرشاه، مهـراد رنگ، مهرگان، مهرنوش، مهرشهر، مهراندخت، مهرانگیز، مهربانو، مهرناز، مهران، مهربان، مهرو یا ماهـرو، مهرآیین، مهرآور، مهـرپرور، مهـریار، نوش‌مهر، کوش‌مهر و همانند آن‌ها. 
بنا بر پژوهش «تورج پارسی»، و بر پایه‌ گزارش هـرودوت اینگونه نامگذاری از دوره‌ی هخامنشیان رسم بوده است.

۲۹ سپتامبر ۲۰۱۵

*کتابنامه‌:

  1. بیات، عزیزالدین؛ کلیات تاریخ و تمدن ایران پیش از اسلام.
  2. بیرونی (۱۳۶۷)؛ التفهیم؛ به تصحیح همایی؛ رویه ۲۵۵ – ۲۵۴، مؤسسه نشر هما.
    ۳٫ بیرونی (۱۳۵۲)؛ آثار باقیه؛ برگردان اکبر دانا سرشت، رویه ۲۹۰، انتشارات ابن سینا.
  3. تاریخ بیهقی.
  4. جعفری، علی اکبر؛ گفتار‌ها و نوشتار‌ها.
  5. راوندی، مرتضی؛ تاریخ اجتماعی ایران.
  6. رضی،‌هاشم؛ گاهشماری و جشن‌های ایرانی.
  7. زندگی ایرانیان در خلال روزگاران.
  8. شاهنامه فردوسی.
  9. فرهنگ دهخدا
  10. کاوه، علی محمد؛ تاریخ و تاریخ‌‌گزاری.
  11. گردیزی (۱۳۶۳)؛ تاریخ گردیزی، تصحیح عبدالحی حبیبی؛ رویه ۳۹، دنیای کتاب.
  12. مری بویس (۱۳۷۴)؛ تاریخ کیش زرتشت؛ ترجمه همایون صنعتی، رویه ۵۳، انتشارات توس.
  13. مری بویس (۱۳۷۵)؛ تاریخ کیش زرتشت جلد دوم هخامنشیان؛ رویه ۴۲، توس.
    ۱۵٫ مهر، فرهنگ؛ دیدی نو از آیینی کهن.
    ۱۶٫ Meri Boyce, Mithraice Stadies Vol. 1; p 106

[بخش یک]   [بخش دو]  [بخش سه]   [بخش چهار]    [ادامه بخش چهار]   [بخش پنج]   [بخش شش]   [بخش هفت]   [بخش هشت]   [بخش نهم]   [بخش دهم]  [بخش یازدهم]   [بخش دوازدهم]   [بخش سیزدهم]   [بخش چهاردهم]   [بخش پانزدهم]   [بخش شانزده]   [بخش هفده]   [بخش هژده]    [بخش نوزده]   [بخش بیست]   [بخش بیست و یک]   [بخش بیست و دو]   [بخش بیست و سه]   [بخش بیست و چهار]

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=24101