مجله آلمانی اشپیگل اخیرا گزارشی داشت درباره تلاشهای نظام جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه به ویژه در سوریه. ترجمه این گزارش در وبسایت کیهان لندن منتشر شده است.
گذشته از اینکه این گزارش بر واقعیتی انکارناپذیر انگشت نهاده است، نشاندهنده این نیز هست که تفکرها و قدرتهای سلطهجو، اگر هم به کسی کمک میکنند، برای خودشان است و نه به خاطر دیگری! و هر گاه هم تشخیص دهند که این کمک ممکن است به زیان آنها تمام شود به آسانی پای خود را نه تنها کنار میکشند بلکه اگر لازم باشد، پشت طرف را نیز به خاک میمالند. علاقه رژیم ایران و روسیه به رژیم اسد هم خارج از این منطق بیرحم سیاست و قدرت نیست.
نه تنها شیوه جمهوری اسلامی بلکه اساسا راه و روش همه حکومتهای غیردمکراتیک بر اصل تشکیل «دولت در دولت» قرار دارد حتی در حکومتهای خود! نهادهای موازی نیز در خدمت همین شیوه از کسب و حفظ قدرت هستند چرا که چنین قدرتهایی اصولا با بیاعتمادی شکل میگیرند، رشد میکنند و در نهایت نیز بر اساس همین بیاعتمادی در هم فرو میپاشند، چه بسا در آن هنگامی که این گمان میرود که در اوج اقتدار هستند!
حال حکایت حکومت سوریه و شخص بشار اسد است که از یک سو نمیتواند چشماش را بر شیطنتهای مداخله جویانه رژیم اسلامی/ شیعه ایران در کشورش ببندد و از سوی دیگر نمیداند تا کی میتواند به جمهوری اسلامی اعتماد کند که واقعا تا کنون مانع از سقوط وی شده است. آیا میتوان پشتیبانی روسیه غیرمذهبی/ مسیحی را که حرص و طمع دینی ندارد جایگزین جمهوری اسلامی شیعه کرد که به طور خزنده دارد خاک سوریه را در توبره میکند و جمعیت شیعه به آنجا صادر میکند؟ این جایگزینی چگونه ممکن است هنگامی که روسیه تصمیم گرفته است از سپاه پاسداران در سوریه به عنوان بازوی نظامی خویش استفاده کند؟ چه بر سر اسد و یاران وفادارش خواهد آمد هنگامی که دیگر هیچ کدام از این حامیان دیگر نیازی به وی نداشته باشند و بر سر سرنوشت او، با خود و دیگران از جمله غرب و آمریکا به توافق برسند؟
این تأملات و تجارب مشابه از جمله در خاورمیانه و به ویژه در تاریخ معاصر، هر بار انسان را به این فکر میاندازد که چرا کسانی که در رأس قدرتهای ناپایدار قرار میگیرند، با همه اقتداری که ممکن است در دورهای و به هر بهایی به دست آورده باشند این پرسش مهم را در سیاست و سرنوشت خویش جدی نمیگیرند:
بند و بست چند تنِ ناسازگار
چیست، دانی؟ دولتی ناپایدار!
ناسازگاریِ نه تنها عاملان و قدرتهای دخیل بلکه تناقض اهداف آنان در خاورمیانه، هیچ گاه به اندازه امروز روشن و قابل مشاهده نبوده است.