گفت و گپی درباره «رنگین‌تر بودن» خون برخی مردمان…

سه شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴ برابر با ۱۷ نوامبر ۲۰۱۵


سارا دماوندان – پاریس شهری که نماد شراب، پنیر و بوسه‌های عاشقانه است این روزها حالش خوب نیست. جمعه شب برابر با ۱۳  نوامبر برای بسیاری از مردم بخصوص فرانسوی‌ها شبی بسیار تلخ و فراموش نشدنی رقم خورد. 

Reuters©
بحث بر سر حساسیت‌های فردی و اجتماعی
Reuters©

در یک رشته حملات مرگبار، تعدادی مهاجم مسلح به کلاشنیکف و کمربند انتحاری به چند مکان عمومی‌در پاریس حمله کردند و مردم عادی را به رگبار بستند. این عملیات تروریستی  که دولت اسلامی‌موسوم به داعش مسئولیت آن را برعهده گرفت بیش از  ۱۲۹ کشته و ۳۰۰ مجروح بر جای گذاشت.

حادثه مرگبار جمعه شب،  نه تنها فرانسه را در بهت و ناباوری فرو برد بلکه تمام جهان نیز به نوعی از این اتفاق احساس غم و ناراحتی کردند و مراتب اندوه و تأسف خود را به روش‌های گوناگون نشان دادند. فیس بوک، توییتر بیشترین مکان برای ابراز این همدردی بود. کامنت‌ها و نوشته‌های گوناگونی در محیط مجازی منتشر شد. برج ایفلی که با قلم سیاه کشیده شده بود، تصویر ماریان زنی که در فرانسه  نماد جمهوری و آزادی است با چشمانی اشکبار  و همچنین قرار دادن روبان سیاه کنار پرچم فرانسه از اقداماتی بود که کاربران فیس بوکی برای ابراز همدردی با فرانسوی‌ها و خانواده‌های قربانیان در فضای مجازی منتشر کردند‌. حتی فیس بوک هم با قرار دادن لینکی این امکان را به کاربران  داد که عکس پروفایل خود را مزین به رنگ پرچم کشور فرانسه درآورده و همدلی خود را از این طریق نیز با فرانسوی‌ها ابراز کنند. بسیاری این حرکات نمادین را پذیرفتند و برخی دیگر نیز برچسب و اتهام نژادپرستانه و هم‌چنین پز دادن به آنها چسباندند.

اینان معتقند کسانی که با فرانسوی‌ها همدردی می‌کنند تنها و تنها برای پز روشنفکری است و  انگار خون فرانسوی‌ها از بقیه رنگین‌تر است که اگر چنین نبود همان گونه که برای قربانیان ۱۳ نوامبر دلسوزی شده باید برای قربانیان در کشورهای خاورمیانه هم که جان‌شان را در عملیات تروریستی از دست داده و می‌دهند ابراز همدردی شود.

Reuters©
سفارت فرانسه در تهران
Reuters©

کاربران ایرانی هم در این موج قرار گرفته و به نقد همدیگر پرداختند . اما به راستی خون فرانسوی‌ها از دیگر مردم جهان رنگین‌تراست‌؟ چرا بسیاری از مردم نسبت به وقایع پیش آمده در مناطق خاورمیانه واکنش نشان نداده اما نسبت به قربانیان این حادثه تروریستی ابراز همدردی کردند؟ چرا تا کنون فیس بوک امکان عوض کردن پروفایل و تبدیل آن به رنگ کشوری را برای هیچ کدام از مناطقی که درگیر حملات تروریستی هستند در اختیار کاربران قرار نداده است؟ این پرسش‌ها ممکن است در ذهن شما نیز باشد. این بار کیهان لندن به میان کاربران فیس بوکی رفت و از آنها خواست که در این رابطه اظهار نظر کنند.

همزادپنداری با آزادی و امنیت

نوید بزرگ‌نیا
نوید ساکن تهران: انتظار نداریم چنین اتفاقاتی در کشوری مانند فرانسه بیفتد

نوید بزرگ نیا عکاس ساکن تهران دراین رابطه به کیهان لندن گفت: کافی است  سری به فیس بوک و توییتر و غیره بزنیم تا ازواکنش‌های ما ایرانی‌ها نسبت به حادثه اخیر پاریس مطلع بشویم. عده زیادی با گذاشتن عکس و نوشته و تغییر عکس پروفایل‌های شخصی  با مردم آسیب دیده همزادپنداری کردند و عده زیادتری هم عده اول را محکوم به نژادپرستی می‌کنند که چرا هنگام  اتفاقات سوریه و یمن و فلسطین و غیره به رگ انسان‌دوستی آنها بر نخورد و عکسی به اشتراک نگذاشتند یا مطلبی ننوشتند و آیا خون مردم پاریس رنگین‌تر از خون بقیه بوده که به این شکل ابراز همدردی می‌کنید؟

به قول دوستی حال سوال من از این منتقدان این  است که چند نفر از شما روزانه تصاویر و مطالبی که از فلسطین و سوریه و عراق توسط مردم عادی در توئیتر و یا عکاسان خبری منتشر می‌شود را اصلا می‌بینید و پیگیر هستید که حالا دم از جان مردم سوریه و عراق وفلسطین میزنید؟! چند نفر از شما اصلا از انفجارهای اخیر ترکیه خبر داشتید؟! چند نفر از شما بعد از دیدن آن شوکه می‌شوید؟! چند نفر از شما می‌دانید از آغاز جنگ در سوریه چه تعداد آدم کشته و چه تعداد آواره شدند؟

نوید ادامه می‌دهد: پاریس برای ما شهر عشق و هنر و کافه و زیبایی است. فکر می‌کنیم آنجا دیگر خبری از جنگ و نا امنی و بی عدالتی نیست. وقتی می‌شنویم که در این شهر رویایی (که شاید دیدنش برای حتی یک بار آرزوی خیلی از ماها باشد) چنین اتفاق وحشتناکی رخ می‌دهد شوک می‌شویم. تصویرهای زیبایمان به یک باره فرو می‌ریزد. در همین شهر تهران اگر بشنویم که جوانی با ضربات چاقو وسط خیابان به قتل رسید و ساعت و موبایل و پول‌هایش را دزدیدند، و اگر قرار باشد حدس بزنیم که این اتفاق در کدام محله رخ داده است، اول محله‌های نا امنی که این اتفاقات در آنها بیشتر رخ می‌دهد به ذهن‌مان خطور می‌کند. اینجا هم همین است. ما انتظار شنیدن همچین اتفاق وحشتناکی را در شهر کافه‌ها و بوسه‌ها با آن همه نویسنده و فیلسوف و آرتیست بزرگی که زمانی در آنجا به سر می‌برده‌اند نداریم.

این عکاس ساکن تهران می‌افزاید: وقتی جنگی صورت می‌گیرد همه ما انتظار داریم که انسان‌های بی گناه کشته شوند و به غایت دردناک هم هست (کافی است  لحظه‌ای خودمان را جای آن  آدم‌ها یا نزدیکان‌شان تصور کینم) اما هیچ کس انتظار کشته شدن وسط سالن کنسرتی که در حال برگزاریست را ندارد. این همزادپنداری بیشتر مخالفت با تروریسم است، به هر شکلی و در هر جایی.

همزادپنداری با یک ملت پیشرفته

سما غفاری
سما ساکن تهران: می‌خواهیم بگوییم که حامی تروریسم نیستیم

سما غفاری که صفحه‌آراست نیز ساکن تهران  است. از او می‌خواهم نظرش را نسبت به این فاجعه و چگونگی ابراز همدردی کاربران بیان کند‌.

سما می‌گوید: برداشت‌های من محدود به نظرات کاربران شبکه‌های مجازی و عده کمی‌از افراد حقیقی با مطالعات سیاسی است. اینکه واکنش‌ها به حملات تروریستی جمعه شب فرانسه بازتاب وسیع‌تری نسبت به خبر‌های مشابه در یک سال اخیر داشته کاملا منطقی به نظر می‌رسد. در این سال‌ها شهرهای بیروت، بغداد، کابل و دیگر شهرهای خاورمیانه  شاهد حملات تروریستی متعدد بوده و شنیدن هر خبر تروریستی از این منطقه به عادتی روزانه بدل شده است. اما شوکه شدن از خبر حمله تروریستی در پاریس، پرتوریست‌ترین شهر جهان، پایتخت عشاق با غروب آرام‌بخش کافه‌هایش دور از انتظار است.

وی می‌گوید: واکنش ایرانی‌ها در برابر این اتفاق چهار جنبه مهم را در بر دارد. نخست، جامعه ایرانی خسته از محورشرارت نامیده شدن در سطح بین‌المللی در سال‌های اخیر طی واکنشی خودبخودی بر آن است تا ذهن جامعه جهانی را نسبت به خود تغییر داده و خود را به عنوان ملتی صلح‌طلب به دنیا معرفی کند تا بتواند این تهمت همیشگی را از پرونده خود پاک کند. دوم اینکه عقده‌های فروخورده ناشی از نادیده گرفته شدن در جهان باعث می‌شود تا ایرانی بخواهد با همزادپنداری و همراهی خویش با یک ملت پیشرفته، دیده بشود و خود را همپای آن ملت معرفی کند. سوم، مردم بر آن هستند تا جدایی ایدئولوژیک خود را از حکومتی که این روزها در مجامع بین‌الملل به حق یا ناحق، حامی‌تروریست معرفی می‌شود، اثبات کند. نکته پایانی هم اینکه  عده‌ای هم در این بین، مردم جوامع پیشرفته را اَبَرانسان و مردم کشور‌های کم‌تر توسعه‌یافته را انسان‌هایی بدون حق زندگی می‌دانند، که اغلب ریشه در دشمنی با عقاید مذهبی دارد.

ترور در فرانسه یعنی هیچ جا امن نیست

براتعلی جعفری
براتعلی اهل کابل: با چنین خبری به این نتیجه می‌رسیم که هیچ جا امن نیست

براتعلی جعفری عکاس و  اهل کابل است. شاید او بیشتر از هر شخص دیگری به دلیل زادگاه‌اش با واژه حملات تروریستی و قتل عام آشنایی داشته باشد.

او به کیهان لندن می‌گوید: حملات تروریستی از این نوع در کشورهایی مثل ترکیه، لبنان، و سوریه مدت‌هاست که جریان دارد اما اولین بار است که کشور فرانسه به چنین وضعیتی بر می‌خورد. مردمی‌که عکس‌های پروفایل‌شان را تغییر داده‌اند یگانه همدردی  و انسانیت خود را درباره حادثه  فرانسه نشان دادند. وقتی چنین خبر وحشتناکی را می‌شویم احساس می‌کنیم که مردم هیچ کشوری نمی‌توانند در یک فضای آرام زندگی کنند.

کشور فرانسه یگانه کشوری بود که تا کنون چنین حملات تروریستی که مردم عادی به خاک و خون کشیده شوند را تجربه نکرده بود .

خوب شد که پاریس بعضی‌‌ها را یاد سوریه و عراق انداخت

فرشته پرنیان فیلم‌ساز ساکن لیون فرانسه در گفت و گو با کیهان لندن چنین می‌گوید:

با وجود اینکه از بعضی‌ها دلخورم ولی خوشحالم که اتفاقات پاریس باعث شده بعضی‌ها یادشان بیافتد  سوریه و عراق مدت طولانی است که درگیر جنگ هستند.

آنها  برای محکوم کردن کسانی که با مردم فرانسه همدردی می‌کنند، ویدیو و عکس‌هایی در صفحه‌های مجازی خود منتشر می‌کنند  که نشان می‌دهد چه کشت و کشتارهای وحشتناکی در عراق و سوریه وجود داشته و دارد‌.  من شخصا به خاطر تدوین پروژه مستندی، حدود ۴-۵ ماه این ویدئوها را می‌دیدم. شب‌ها خوابم نمی‌برد، خیلی وقت‌ها گریه می‌کردم. و سعی می‌کردم آدم‌های دور و برم را آگاه کنم که در همسایگی ما چه فاجعه انسانی در جریان است. در این مدت هیچ عکس و فیلمی‌در پروفایل هیچ دوستی از آن  جنگ لعنتی ندیدم. از نظر آنها عرب‌ها وحشی بودند و جان‌شان ارزشی نداشت و حرف زدن درباره جنگ بین عرب یا مسلمان‌ها کلیشه بود. چون این درگیری‌های طولانی در خاورمیانه برای آنها خسته کننده شده بود.  تا اینکه سر و کله داعش در فرانسه پیدا شد و بعضی‌ها به خاطر سانتی‌مانتال بودن یا غرب‌زدگی یا جوزدگی یا هر چیز دیگری عکس‌های پروفایل‌شون را رنگی کردند، دوستان یادشان افتاد که در این دنیا داعشی وجود دارد که خیلی خطرناک است. می‌دانی چرا فهمیدی داعشی هست و چند روز پیش در بیروت چند نفر کشته شدند یا یک هفته پیش در افغانستان سر چند نفر را بریدند؟ چون به پاریس حمله شد.

فرشته سپس به کسانی که به دیگران تهمت می‌زنند که فکر می‌کنند خون فرانسویان از مردمان دیگر رنگین‌تر است می‌گوید:‌ بله دوست عزیز، آن شخصی که منتظر بود، پاریس را به بمب ببندند تا یاد داعش و استعمار تاریخی غرب بیافتد، شما هستید، نه ما. شماها همان‌هایی هستنید که وقتی ما برای همدردی مردم غزه، عکس پروفایل عوض می‌کردیم به ما می‌گفتید جوگیرها اینا حق‌شان مرگ است، حماس تروریسم است. ولی با وجود همه این حرف‌ها خوشحالم که موضع مخالف شما با ما باعث شد، ویدئو و عکس‌های جنایت‌های داعش را در صفحه‎های خود منتشر کنید، حالا اینکه عنوان این عکس‌ها متهم کردن کشورهای غربی ا‌ست، مهم نیست. به هر حال این نظر شماست و تا حدود زیادی هم درست است. اما  من خوشحالم از اینکه ارزش جان عرب و دیگر خاورمیانه‌ای‌ها را با ارزش جان اروپایی برابر دانستید. باور کنید خوشحالم. دلخوری من از آنجاست که تا دیروز کجا بودید ؟! چرا من هر چه در صفحه‌های شما می‌گردم پیدا نمی‌کنم که خبری در مورد سر بریدن افغان‌ها منتشر کرده باشید؟ در نهایت این ‌که بیایید برای آرامش روح تمام این کشته شده‌ها برای مدتی ساکت باشیم.

قصور ملی در احساس ما نقش دارد

میلاد حسن زاده
میلاد ساکن مونترال: عوامل مختلفی در احساس ما نسبت به حوادث نقش دارند

میلاد حسن زاده شیمیست و دانشجوی مقیم مونترال کانادا در اینکه آیا ارزش جان انسان‌ها با یکدیگر متفاوت است می‌گوید:  در چند سال اخیر برای ما عادی شده که خبر مرگ و میر و کشتار انسان‌های بیگناه را در عراق یا افغانستان یا پاکستان و یمن و سوریه را بشونیم، آن هم به بدترین شکل ممکن، اما شنیدن خبر کشته شدن انسان‌ها در اروپا یا آمریکا چیزی نیست که به شنیدن آن عادت داشته باشیم. و به نظر من به همین دلیل است که باعث تفاوت در واکنش‌های ما می‌شود.

میلاد در ادامه می‌افزاید: جدای از اینکه گوش ما به شنیدن خبرهای بد از کشورهای پر خطر عادت دارد، موضوع برای من چند تفاوت دیگر هم دارد. اولا برای من یک موضوعی وجود دارد به اسم قصور ملی. یعنی یک ملتی در یک موضوع مقصر هستند و همه  چوب این قصور را می‌خورند و نمی‌شود  جداگانه به گردن هیچ فردی انداخت. من فکر می‌کنم مردم افغانستان و پاکستان و سوریه در شرایط بدی که دارند خودشان بیشترین تقصیر به گردن‌شان است اما نمی‌شود  کسانی را هم که کشته می‌شوند مقصر دانست. درسته که کشورهایی هم هستند که سیاست‌شان «تفرقه بینداز و حکومت کن» است، اما چرا این سیاست فقط در بعضی از کشورها جواب می‌دهد؟! این کشورها خودشان پتانسیل جذب تفرقه را دارند و این می‌شود قصور یک ملت. اما این در شرایطی هست که مردم فرانسه چنین قصوری به گردن‌شان نیست و تازه میزبان پناهندگان هم هستند و وقتی چنین اتفاقاتی برای میزبان در جواب محبت‌شان نسبت به مهمان می‌افتد، خیلی طبیعی است که دل انسان بیشتر بسوزد.در درجه بعدی، به نظر من پاسخ به این پرسش هم می‌تواند روشنگر ابعاد دیگری از موضوع باشد؛ عراقی‌هایی که در عراق کشته می‌شوند، به دست چه کسانی کشته شده‌اند، پاکستانی‌ها چی، افغانی‌ها چی، سوری‌ها چی؟ جواب معلوم هست، همه به دست هموطنان خودشان کشته شده و می‌شوند، آن هم به دلایل ایدئولوژیک مخصوص خودشان، اما فرانسوی‌هایی که کشته شدند چه؟ دلیل دیگر، که بیشتر در بین مخالفان حکومت ایران دیده می‌شود بیشتر به فرافکنی افراد مربوط است. این عده با درنظر نگرفتن نقش مردم ایران و شرایط آن زمان، انقلاب اسلامی‌ایران را به گردن فرانسه می‌اندازند و فرانسه را حامی‌و پناه خمینی می‌دانند و از این رو با نوعی عقده گشایی تلفات حادثه اخیر پاریس را به اشتباه با تلفات پس از انقلاب ایران مقایسه می‌کنند. و در نهایت یک تفاوت دیگر هم باید در نظر گرفته شود؛ ارزش جان انسان‌ها برای خودشان در جای جای دنیا چقدر است؟ نگاهی به رویدادهای اجتماعی در ایران یا افغانستان یا پاکستان و نوع برخورد این کشورها با اتباع خودشان و ارزشی که برای جان‌ شهروندان‌شان قایل هستند آیا با دیدگاه اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها یکسان است؟ قطعا نه، وقتی توی همان ایران خودمان، این ارابه مرگ، پراید، را دولت برای سود مالی به ملت می‌فروشد، آیا دولت نمی‌داند که با این سود مالی‌اش مردم را به کام مرگ می‌فرستد. مسلم است که می‌داند اما جان انسان‌ها برایش کمتر اهمیت دارد. مثال دیگرش ماشین‌های آتش‌نشانی خالی از آب.

اما اگر چند صباحی در یک کشور اروپایی یا آمریکایی زندگی کرده باشی، به سادگی متوجه این تفاوت دیدگاه می‌شوی.

مناسبات و منافع ژئوپلتیک جریان اصلی خبررسانی را تعیین می‌کند

امید حبیبی نیا
امید ساکن سوییس: شیوه خبررسانی است که افکار را تحت تأثیر قرار می‌دهد

امید حبیبی‌نیا   روزنامه‌نگار و پژوهشگر ارتباطات مقیم سوئیس  در گفت و گو با کیهان لندن چنین می‌گوید: در دهه‌های قبل برای تبیین جریان اطلاعاتی نظریه‌هایی چون نظریه‌های امپریالیسم خبری و جریان یکسویه اطلاعات وجود داشت، تحقیقات و مطالعات دانشگاهی بسیاری نیز در این باره صورت گرفته بود تا کارکرد و سیاست رسانه‌ای جریان اصلی رسانه‌های مسلط و هژمونی آنها بر جریان اطلاع‌رسانی را آشکار کنند. یک نمونه قابل اشاره برای مخاطبان ایرانی برخوردی بود که نسبت به سرنگون‌سازی (به زعم من) عمدی هواپیمای مسافری ایرانی توسط رزم‌ناو آمریکایی و برخورد رسانه‌های غربی با آن بود که من در مستند تلویزیونی که در سال ۱۳۸۱ ساختم به همین موضوع پرداختم (این مستند با عنوان امپریالیسم خبری و ایرباس ایرانی در یوتیوب در دسترس است).در سال‌های اخیر اما نظریه‌های دیگری از جنبه‌های مختلف و با گرایش‌های مختلف از جمله پست مدرنیسم به هژمونی و وانموده سازی جریان اصلی رسانه‌ها می‌پردازد.

بر مبنای همه این نظریه‌ها و تحقیقاتی که در ارتباطات سیاسی در دهه‌های اخیر صورت گرفته است، جریان اصلی رسانه‌های غرب که همچنان با وجود شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های آلترناتیو منبع اصلی خبری بسیاری از مردم در سراسر جهان است و شیوه نگرش آنها اطلاعات را شکل می‌دهد نسبت به خبرهای غرب و شمال و متحدان خود بیش از خبرهای شرق و جنوب حساس است و ارزش خبری این رخدادها را براساس مناسبات ژئوپلتیک سرمایه‌داری متاخر تعیین می‌کند. بنا بر این روشن است که حمله تروریست‌های مسلمان به پاریس بیش و پیش از رخدادهای مشابه در عراق، سوریه، افغانستان و ترکیه بازتاب بیابد و در نتیجه افکار عمومی‌بیشتر تحت تاثیر آن قرار گیرند.

وی می‌افراید: براین مبنا ارزش‌های خبری و شیوه پوشش اخبار بستگی مستقیم دارند به منافع ژئوپولتیک رسانه‌های جریان اصلی که منافع سرمایه‌داری متاخر را تامین می‌کنند. به عبارت دیگر یک با یک مساوی نیست!

دنیا باید نسبت به کشتار در همه جا حساس باشد

ماهرخ غلامحسین پور
ماهرخ ساکن آتلانتا: فرقی بین قربانیان هیچ کشوری نیست

ماهرخ غلامحسین پور روزنامه‌نگار مقیم آتلانتا در پاسخ به این پرسش که آیا خون پاریسی‌ها رنگین‌تر از دیگران است می‌گوید: دلیل واکنش بیشتر جامعه مجازی ایرانی در خصوص اتفاقات  فرانسه، و اصولا حساسیت افکار عمومی‌نسبت به اتفاقات تروریستی در اروپا و خصوصا در پاریس، به عنوان آرمان‌شهر کتاب و فرهنگ هنر و موسیقی است. به هر حال شنیدن اخبار نگران کننده‌ی کشتار و ترور و مرگ در خاورمیانه با این که به سختی دردناک است، اما به امری هر روزه و عادی تبدیل شده ولی کمتر کسی منتظر شنیدن بروز این اتفاقات در قلب اروپا، و جایی است که پناهندگان آسیب دیده به رویای رسیدن به آنجا و داشتن یک محل امن، رویایش را در سر می‌پرورانند و خود را به آب و آتش می‌زنند.

اما به باور من فرقی بین یک کشته پاریسی، یک کشته افغانی یا یک کشته اروگوئه‌ای نیست، دنیا باید نسبت به اتفاقات خاورمیانه توجه و حساسیت بیشتری نشان دهد، این که افکار عمومی ‌وقتی نسبت به تروریسم موجود در دنیای امروز واکنش نشان می‌دهد که امنیت شهروندان اروپایی به مخاطره افتاده باشد، نگاه عادلانه‌ای نیست. من با همه قلبم برای اتفاق دردناکی که در شهر بهشتی پاریس افتاد دلتنگ و غمزده‌ام، حرکت دوستانم را برای تغییر عکس‌های پروفایل‌شان به رنگ پرچم فرانسه ستایش می‌کنم اما از آن جایی که به همان نسبت، در مورد حوادث دردناک بیروت و سوریه و افغانستان و جهنم شعله‌ور خاورمیانه حساس هستم و جان‌ام به درد می‌آید با شنیدن هر خبری در این مورد، ترجیح دادم این کار را نکنم ، نه به این دلیل که به اندازه کافی برای مرگ همنوعان‌ام در پاریس متاثر و غمزده نبودم بلکه به این دلیل که با این حجم از وحشی‌گری بنیادگرایی در زندگی عادی و روزمره، می‌بایست هر روز پرچم یک کشور را بالا ببرم. در پاریس یک عده بی گناه کشته شده‌اند و من به همان اندازه این تفکر فاشیستی تروریست‌ها را در کشتن آدم‌های بی گناه درک نمی‌کنم که واکنش دوستان تحلیلگر را در متهم کردن دو روی اسلام و غرب و خوش‌رقصی روی اجساد کشته شدگان دو طرف و ارزش‌گذاری «انسان برتر» یا «انسان دون‌تر» یا اهل غرب و اهل شرق درک نمی‌کنم، به باور من جان تشنه آدمی ‌در هر کجای این کره خاکی که باشد ارزش یکسان دارد و دنیا باید فارغ از این همه هیاهو و شعار و مانیفست، برای ریشه‌کن کردن تفکرات بنیادگرایانه و افراطی قدمی ‌عملی، جدی و اساسی بردارد.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=27780