امشب در اغلب کشورهای دنیا سال تحویل میشود و از فردا سال نو میلادی آغاز میشود. مردم در بیشتر نقاط دنیا امشب را به منظور استقبال از سال ۲۰۱۶ جشن می گیرند، همان طور که ما ایرانیان نوروز را جشن میگیریم.
اما در این روزهایی که هر ساله مردم دنیا جشنهای متعددی به مناسبت کریسمس و سال نو برگزار میکنند بد نیست نگاهی داشته باشیم به جشنهای ایرانیان باستان که آنها نیز در این روزها به مناسبتهای مختلف جشن میگرفتند. جشنهایی که دیگر حتی یاد برخی از آنها نیز در بین مردم باقی نیست. بنابراین میتوان گفت نیاکان ما از هر فرصتی برای شاد زیستن استفاده میکردند و به دلیل ارزشی که برای شادیهای زندگی قائل بودند، به هر مناسبتی جشنهایی برپا میکردند؛ از جشنی که در آن سیر میخوردند، تا جشنی که به مناسبت نود روز مانده تا نوروز برگزار میشد.
به گزارش ایسنا، جشن «سیرسور» یکی از جشنهایی بود در چهاردهم دی ماه برگزار میشد. مردم در این روز ویژه، همراه با غذا سیر میخوردند یا آن را در میان گوشت میگذاشتند و میپختند؛ مثل همان غذای مورد علاقه اروپاییها که به آن «روست بیف» میگویند. ایرانیان باستان بر این باور بودند که خوردن این غذاها، زیان دیوها را دور میکند. همچنین این روز، روز غلبه دیوها بر جمشیدشاه و کشته شدن وی در روایتهای ایرانی است که در شاهنامه فردوسی هم آمده است. گفته میشود پدیده گوشتخواری پس از جمشید رواج پیدا کرد همان طور که در زین الاخبار نیز آمده است سنت بر این بود که دراین روز مردم از خوردن چربی خودداری کنند.
در برهان قاطع نیز میخوانیم: «…در این روز فارسیان عید کنند و جشن سازند و در این روز گوشت و سیر که برادر پیاز است خورند و گویند که خوردن آن ایمن بودن از مس و جن است و جن گرفته را از آن دهند. نیک است در این روز فرزند به مکتب دادن پیشه و صنعت آموختن».
به نظر می رسد منظوراز برپایی جشن در این روز تشویق مردم به خوردن غداهای سالم و معرفی خواص مفید سیر و پیاز بوده است و منطور از جن و مس هم همان بیماری بوده است.
در کتاب «جشنهای ایران باستان» اثر محمد جسین موسوی آمده است: یکم دی از گرامیترین روزهای ایرانیان به نام «خرم روز، خور روز یعنی خورشید روز یا جشن «نودروز» (نود روز تا نوروز)است. هنوز هم این روز به عنوان آغاز سال نو در برخی تقویمهای ایران باستان در پامیر و بدخشان افغانستان به کار گرفته میشود. دیده شدن خورشید در این روز نه تنها زایش خورشید و سیام آذر را نوید میدهد، بلکه آغاز روز، ماه، فصل و سال جدید نیز بوده است.
همچنین ایرانیان، این روز را به نام «آب نو» و به مناسبت تعویض آب انبارهابا آبِ تازه در آذربایجان جشن می گرفتند.
یکم، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، چهار جشن منسوب به «دی-دادار» خداونداهورامزدا است.واژه «دی» در اوستا به معنای دادار یا آفریننده و آفریدگار است که همیشه مثل صفتی برای اهورامزدا آورده شده است.
ایسنا در گزارش مفصل خود درباره شادزیستن تاریخی ایرانیان ادامه میدهد، در این روز عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت شاهی پایین میآمد و جامهای سفید میپوشید و در بیابان بر فرشهای سپید مینشست و دربان ها و یساولان را که شکوه پادشاه با آنها بوده به کنار میراند و هر کس که میخواست پادشاه را ببیند، خواه دارا و خواه نادار بدون هیچ گونه نگهبان و پاسبان، نزد شاه میرفت و با او به گفتوگو میپرداخت و در این روز پادشاه با برزگران مینشست و در یک سفره با آنها خوراک میخورد و میگفت: من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم زیرا استواری و پایداری جهان به کارهایی است که به دست شما انجام میشود و امنیت کشور نیز با من است. نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه…»
جشن تبیکان، جشنی بوده که در ۱۵ دی ماه برگزار میشده، این جشن همراه با ساخت تندیسها و پیکرههایی به شکل انسان با گل یا خمیر بوده است. و این تندیس ها رادر پشت بامها قرار میدادند و گاه آنها را میسوزاندند. در باور مردم این کار برای از بین بردن موجودات آزاررسان بوده است. همچنین در بامداد این روز سیب خورده و نرگس میبوییدند و با فرا رسیدن شب، سنبل را داخل آتش میانداختند و بر این باور بودند که با این کار سراسر سال را آسوده و دور از فقر و خشکسالی سپری خواهند کرد.
ایرانیان باستان همچنین برابر با ۱۶ دی ماه جشنی به نام «درامزینان» یا «کاکتل» برگزار میکردند. «کاکتل» در متون ایرانی جشنی بسیار کهن، اسطورهای و ناشناخته است که نامهای گوناگون آن در ارتباط با «درفش کاویان»، «گاو کتل» ویا «گاو درفش» است. در این روایتها «فریدون» نیز جایگاه شاخصی دارد و میدانیم که در باورهای کهن، پیوندهای بسیاری میان فریدون و گاو وجود دارد. گونههای مختلف نامهای کهن، نشانه دیرینگی این آیین و فراموش شدن شکل اصلی نام آن است، ایرانیان این روزرا احتمالا در پیوند با دیده شدن صورت فلکی «گاو» یا «ثور» جشن می گرفتهاند.
جشن کوسه گلدی یکی دیگر از جشنهای ایرانیان باستان است که هنوز ادامه دارد؛ در نیمه زمستان، چوپانان و دامداران مناطق مرکزی ایران مراسمی به نام «کوسه گلدی» برگزار میکنند. در این مراسم یک نفر نقش کوسه را بازی میکند و لباس قرمز و پوستینی به تن کرده، کلاه ویژه قرمز رنگی به سر میگذارد و تنبکزنان و رقصکنان به در خانههای دامداران رفته و با خواندن آواز از صاحبخانهها، گردو و بادام هدیه میگیرد.
امروزه از میان جشن های باستانی ایرانیان تا به امروز چند جشن و آیین به شدت در میان مردم سراسر ایران رواج دارد که فشارهای مختلف و سازمان یافتهی مذهبی نیز نتوانست آنها را از فرهنگ جامعه دور کند: یلدا، چهارشنبه سوری، نوروز و سیزده بهدر.