زنان ایران هشتاد سال پس از کشف حجاب

پنج شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ برابر با ۰۷ ژانویه ۲۰۱۶


روشنک آسترکی – هفدهم دی ماه برابر است با سالروز فرمان کشف حجاب در سال ۱۳۱۴ خورشیدی توسط رضاشاه پهلوی. در ایرانِ آن زمان زنان شهری با چادر و چاقچور و روبنده در اماکن عمومی حاضر می‌شدند و مسولیتی غیر از رفع و فتق امور مطبخ و اندرونی به عهده نداشتند.
پوشش زنان پیش از کشف حجاب
پوشش زنان ایران در دوران قاجار و پیش از کشف حجاب

جای زنان ایرانی در مشارکت‌های اجتماعی در همه‌ی عرصه‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خالی بود. این در حالی بود که پوشش زنان به آن سبک و سیاق نه در پیشینه باورهای ایرانی وجود داشت و نه در اغلب جوامع غیرشهری. چه پیش از کشف و چه بعد از آن زنان عشایر و روستایی در بسیاری از مناطق ایران نه موی خود را می‌پوشاندند و نه روی خود را و در اندرونی زندانی بودند بلکه در مزارع پا به پای مردان کار می‌کردند و حتی زنان نام‌آوری در میان عشایر و روستاییان دیده می‌شوند که دوشادوش مردان نقش‌آفرینی می‌کردند؛ مانند قره فاطمه که کُرد بود و یا مروارید که از زنان شمال بود و «جنگلی‌ها» را در تهیه اسلحه یاری می‌داد و یا بی بی مریم که از عشایر بختیاری بود. حتی برخی مورخان گفته‌اند در جنگ چالدران تعداد زیادی از زنان همراه همسران‌شان می‌جنگیدند و برخی اسیر شدند. نقش زنان در ایران باستان و اسطوره‌ها و هم‌چنین در تاریخ پیش از معاصر بحثی دیگر است.

در اوایل سده سیزده خورشیدی با تکانی که در جامعه ایران از راه ارتباط با اروپا ایجاد شد، این اندیشه که مردم سررشته‌دار امور اداره کشور هستند رواج یافت که جنبش مشروطه نیز دستاورد همین اندیشه بود.
در زندگی نوین که روزنه‌هایش به روی مردم باز می‌شد، مطالبات جدیدی نیز مطرح از جمله از سوی زنان مطرح می‌شد که یکی از آنان حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی بود. در واقع نمی‌شد از پیشرفت سخن گفت ولی زنان را هم‌چنان در پس پرده و حجاب و اندرونی نگاه داشت. آنها نیز باید آموزش می‌دیدند و با دانش‌های نوین آشنا می‌شدند و برای زندگی جدید پرورش می‌یافتند؛ برای این تغییر آنها باید می‌توانستند در جامعه حضور پیدا کنند که این روند با آن سنت و اندیشه‌ای که با خود چادر و روبنده حمل می‌کرد سر سازگاری نداشت چرا که این چادر و روبنده فلسفه‌اش مستور بودن و دیده نشدن بود و در واقع عمل کردن به عدم حضور بود و نه دیده شدن و مشارکت در زندگی اجتماعی.
تفکری که زنان باید در چادر پیچیده شوند و روبنده به صورت بکشند با حمایت بخش مهمی از روحانیون و ملایان مرتجع، اعتبار مذهبی یافته بود و آنها در برابر کشف حجاب غیرت و تعصب مذهبی و مقاومت به خرج می‌دادند و مردم را برای دفاع از حجاب تحریک می‌کردند.
بیهوده نبود که هم‌زمان با آن مقاومتی سخت نیز در برابر ایجاد مدرسه‌های نوین نشان داده می‌شد. اما بر زمینه اهداف انقلاب مشروطه و هم چنین مقاومت روشنگران و روشنفکران و حکومت وقت، رفته رفته مدارس نو بنیاد نهاده شد و دختران نیز راهی مدرسه شدند. به این ترتیب اندیشه‌ی حضور اجتماعی زنان و رها شدن از موانع و قید و بندهای دست و پاگیر قوت گرفت. اینکه زنان مدرسه رفته و تعلیم ببینند و پا به پای مردان و به عنوان نیمی از جامعه در ساختن کشور نقش بازی کنند، از یک سو آرزو و خواسته روشنفکران مشروطه بود و از سوی دیگر ضرورت ناگزیز رشد کشوری که آماده می‌شد تا از نظر اقتصادی به کشورهای در حال توسعه بپیوندد.
جلد مجله «زن روز» در اوایل دهه پنجاه به مناسبت سالروز کشف حجاب
جلد مجله «زن روز» در اوایل دهه پنجاه به مناسبت سالروز کشف حجاب
در سال ۱۳۱۰ خورشیدی مجلس شورای ملی ورود هیاتی از سوی «جامعه ملل» را برای جلوگیری از آنچه که «تجاوز به حقوق زن در شرق» خوانده می شد، صادر کرد. در این سال به دستور رضاخان «زنان باید در برداشتن حجاب خود آزاد باشند و اگر فردی یا ملایی متعرض آنان شد، شهربانی باید از زنان بی حجاب حمایت کند» (فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال اول، شماره دوم،ص ۷۸).
در سال ۱۳۱۱ کنگره زنان شرق در تهران برگزار شد و در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۱۴ «جمعیت زنان آزادیخواه ایران» تحت ریاست شاهدخت شمس پهلوی تاسیس و بالاخره قانون کشف حجاب، پیش از اعلام رسمی آن در ۱۷ دی ۱۳۱۴، ابلاغ شد. در ۱۷ دی ۱۳۱۴ رضاشاه با همسر و دختران‌ کشف حجاب کرده‌ی خود، در مراسم جشن پایان تحصیل دختران دانشسرای مقدماتی حضور یافت. هر چند در ابتدا مقاومت‌هایی از سوی بخشی از روحانیون و متدینان با قانون کشف حجاب صورت گرفت اما به دلیل داشتن بستر مناسب، به زودی در جامعه ایران پذیرفته شد و پس از چندی در عمل به شکل اختیاری در آمد و این در حالی بود که بخشی از روحانیت که بعدها روح‌‌الله خمینی رهبری آنها را به دست گرفت، هرگز حکومت پهلوی را به دلیل «کشف حجاب» و هم چنین حقوق مدنی و سیاسی زنان نبخشید و انتقام خود را با زیر پا نهادن و حدف آن حقوق و تحمیل حجاب اجباری پس از انقلاب ۵۷ گرفت.
فرخ‌رو پارسا، وزیر آموزش و پرورش و مهرانگیز دولتشاهی به همراه مقامات شورای بین‌المللی - دهه چهل خورشیدی
فرخ‌رو پارسا، وزیر آموزش‌و‌پرورش و مهرانگیز دولتشاهی و مقامات شورای بین‌المللی زنان – دهه ۴۰ خورشیدی
 انقلاب اسلامی در سال ۵۷ پس از کمتر از نیم قرن از «کشف حجاب» در ایران رخ داد. زنان ایرانی که در عرصه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری همپای مردان حضوری فعال داشتند، خود را در مقابل حکومتی یافتند که رهبرش هنوز یک ماه از انقلاب نگذشته زیر همه حرف‌هایش از جمله «حجاب زنان» زد. بخشی از زنان و مردان پشتیبان حقوق آنان اما در تهران در تظاهراتی که روز ۱۷ اسفند ۵۷ برابر با ۸ مارس ۱۹۷۹ در دانشگاه تهران برگزار شد با سخنان خمینی که قرار بود مقدمات حجاب اجباری را فراهم آورد به مخالف پرداخته و در شعارهای خود یادآور شدند:
ما انقلاب نکردیم، تا به عقب برگردیم!
همین مخالفت‌ها تصویب و اجرای قوانین حجاب اجباری را نخست در ادارات و نهادهای دولتی و سپس در شرکت‌های خصوصی و  اماکن عمومی نزدیک به دو سال عقب انداخت.
هم‌زمان عرصه‌ی زندگی اجتماعی روز به روز بر زنان ایران تنگ‌تر می‌شد. بسیاری از انقلابیون حزب‌اللهی و اوباش با حمایت ناگفته‌ی حکومت به زنان به اصطلاح «بدحجاب»‌ حمله کرده و با شعار معروف «یا روسری یا توسری» به آنها یادآوری می‌کردند که اینک تحت حکومتی زندگی می‌کنند که اختیار انتخاب حتی نوع پوشش را نیز از آنها گرفته است.
حجاب اجباری و پرده بر حضور زنان انداختن که بخش مهمی از ایدئولوژی نظام حاکم است کم کم در ایران به یک امر ظاهرا عادی تبدیل شد در حالی که خود زنان هرگز با آن کنار نیامدند که اگر چنین می‌بود، هزینه‌های میلیونی برای به راه انداختن گشت‌های مختلف ارشاد نمی‌شد! مجبور کردن زنان به پوشیدن مانتوهای گشاد و روسری و اجباری بودن استفاده از چادر در برخی مراکز و نهادهای دولتی، آن محدودیتی را که رضا شاه به دنبال برداشته شدن آن بود دوباره بر زنان ایران تحمیل کرد بدون آنکه توانسته باشد آنها را مانند دوره قاجار به اندرونی براند. حجاب این بار با پیشینه‌ای که کشف حجاب در جامعه ایران به وجود آورده بود، نه تنها مانع فعالیت اجتماعی زنان نشد، بلکه در یک تناقض ناخواسته، بخش مهمی از دختران و زنان خانواده‌های سنتی و مذهبی را به میدان اجتماع کشاند!‌ این در حالی بود که در طول سالیان و با تولد نسل‌های جدید، مهار حجاب نیز از دست حکومت به در رفت.
حجاب زنان که یکی از نکات کلیدی در ایدیولوژی راهنمای جمهوری اسلامی است به مشکلی برای آن تبدیل شد به طوری که در حال حاضر به گفته مسوولان حکومتی ۳۲ دستگاه به طور مستقیم و غیرمستقیم با این موضوع درگیر هستند. یکی از این دستگاه‌ها کارش تولید پوستر و بیلبوردهای عظیم و پر هزینه‌ی تبلیغاتی برای تشویق زنان به استفاده از حجاب اسلامی است. یکی از زیرمجموعه های این دستگاه «گروه سایبری ترویج عفاف و حجاب» است که بخش زیادی از این پوسترها را طراحی کرده و در زمینه تبلیغ و ترویج حجاب تاکنون به تولید و انتشار محصولات بسیاری پرداخته است. پوستر و بیلبورد، لباس و ساک دستی بخشی از این محصولات هستند.
برخورد گشت ارشاد با زنان ایرانی
گشت ارشاد اسلامی و زنان ایران: برخورد بی‌پایان

البته مساله ترویج فرهنگ حجاب و مبارزه با بی حجابی به همین نرمی و فقط با انتشار و نصب پوستر صورت نمی‌گیرد. در ایران غیر از گشت ارشاد اسلامی که به طور مستقیم مسوول مبارزه با «بدحجابی» و یا همان «امر به معروف و نهی از منکر» است، تمام بخش‌های پلیس و نیروی انتظامی کشور نیز در امر حجاب و یا سوال و جواب در مورد روابط شهروندان در خیابان دخالت می‌کنند.

هر ساله طرح‌ها و قوانین مختلفی در این مورد به تصویب دولت و مجلس شورای اسلامی می‌رسد. یکی از این طرح‌ها «طرح توسعه فرهنگ عفاف و حجاب» است که در آغاز سال ۸۲ و در دوره دوم ریاست جمهوری حجت‌الاسلام محمد خاتمی که در عین حال رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بود تصویب شد و بر اساس آن کلیه نهاد‌ها و سازمان‌ها موظف بودند مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص ترویج حجاب در جامعه را به اجرا بگذارند. اما ابلاغ آن به دوره اول دولت احمدی‌نژاد بر می‌گردد که وی هم آن را در دور دوم ریاست جمهوری خود و در سال ۸۹  در دستور کار دولت قرار داد. پس از آغاز اجرای این طرح، معاون اجتماعی نیروی انتظامی از بازداشت یک ‌هزار و ۵۲۴ نفر در خردادماه ۸۹ خبر داد. بر اساس گزارش این مقام انتظامی۶۷ درصد از دستگیرشدگان در سنین ۱۶ تا ۲۰ سال، ۳۱ درصد در سنین ۲۱ تا ۲۵ سال بودند و ۱۳. ۸ درصد آنها بین ۲۶ تا ۳۰ سال سن داشتند. ۹۸ درصد دستگیرشدگان به پایگاه‌های اجرای طرح ارشاد و حدود ۳۰ نفر از آنها به مراجع قضایی تحویل داده شدند.
حجاب تحمیلی
یکی از پوسترهای به شدت کج سلیقه برای رعایت حجاب!
با وجود همه این قوانین و اقدامات سرکوبگرانه، زنان و به ویژه دختران جوان ایران با انواع نافرمانی مدنی نشان می‌دهند که هیچ تمایل و موافقتی با حجاب اجباری که از سوی جمهوری اسلامی به آنها تحمیل شده ندارند. این عدم تمایل و مبارزه در واقع روزانه زنان در اماکن عمومی و کوچه و خیابان سبب شده است که برخی معتقدان به حجاب را نیز به بازنگری وا دارد تا آنها نیز، اعم از زن و مرد، به این نتیجه برسند که «حجاب اختیاری» راه حل بهتری است تا حجاب اجباری. و این خود گام مهمی‌ است به سوی یک حق اولیه و مهم‌تر: پوشش اختیاری که در واقع از حق زنان فراتر رفته و شامل زن و مرد هر دو می‌شود!

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=31857