زندگی در کنار رنگ و خمیر

شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ برابر با ۰۹ ژانویه ۲۰۱۶


سارا دماوندان (+ویدیو) – چندی پیش وقتی مشغول تهیه گزارش «دور دنیا بدون پاسپورت» بودم. با جوان خوش ذوقی آشنا شدم که سازنده ویدئوهای تولد «هاله کوچولو» یا همان عروسک جهان‌گرد بود.

محسن رضاپور انیمیشن ساز جوانی که ذهن‌اش سرشار از ایده‌های خلاقانه است و آنها را موازی با دنیای عروسک‌ها به اجرا در می‌آورد. اما شوخی با آهنگ «تاکسی» از عماد قویدل که بسیار سر و صدا کرد باعث شد که به سراغ‌اش بروم و در کنار یک گفت و گوی دوستانه، با دیگر کارهایش نیز آشنا شوم.

-کمی از خودتان بگویید، اینکه چند ساله هستید، کجا دنیا آمدید و رشته تحصیلی‌تان چه بوده و در حال حاضر چه می‌کنید؟
-سی ساله هستم و در تهران به دنیا آمدم. کارشناسی گرافیک خواندم و در حال حاضر بیشتر ویدئو و انیمیشن می‌سازم و گاهی هم لوگوتایپ و پوستر و بروشور طراحی می‌کنم.

-من برای نخستین بار وقتی داشتم درباره هاله کوچولو عروسک جهان‌گرد گزارش تهیه می‌کردم با کارهای شما آشنا شدم . ساخت چند ویدئو به مناسبت تولد این عروسک. ساخت انیمیش را از چه زمانی آغاز کردی و آیا پیش از این هم ویدئوهای انیمشن ساخته بودی؟

-بله، بیشتر کارهایی که ساخته‌ام انیمیشن هستند. تقریبا ۱۵ ساله بودم که به ساخت انیمیشن علاقمند شدم، از همان سن و سال تا حدود ۲۰ سالگی به مرور، اصول فیلم‌سازی را با فراگیری تدوینِ فیلم آموختم. در آن دوره درباره تاریخچه و سبک‌های مختلف انیمیشن مطالعه می‌کردم و کارهای مختلفی می‌دیدم تا اینکه در سال ۱۳۸۵ به همراه گروه کوچکی از هم سن و سالان‌ام ساخت ِ اولین انیمیشن‌ام را آغاز کردیم.

محسن رضاپور طراح و انیمیشن ساز
محسن رضاپور طراح و سازنده‌ی انیمیشن

-نخستین انیمیشنی که ساختی چه نام داشت و درباره چه بود؟
-اولین انیمیشن‌ام «میم و جیم» نام داشت. «میم و جیم» در ابتدا برای ساخت سریال نوشته شده بود. داستان در مورد دو پرنده از دو گونه مختلف بود که آخرین پرنده از گونه خود بوده و تمام هم نوعان‌شان منقرض شده بودند… این دو سفری را برای بقا آغاز کرده و در هر قسمت قرار بود به سرزمین تازه‌ای سفر کنند و به دنبال هم‌نوعی برای جفت‌گیری و بقا بگردند. ابتدا تصمیم داشتم این مجموعه را به صورت اینترنتی منتشر کنم, کاری که آن زمان خیلی نو بود. ولی بعدها با تغییرات بسیار زیادی تبدیل به یک انیمیشن کوتاه شد و مشکلات مالی و تکنیکی‌ای که در طولِ کار پیش آمد باعث شد تجربه نهایی چیزی متفاوت از نوشته اولیه درب یاید و تنها ایده کلی در انیمیشن استفاده شد. برای شروع تجربه خوبی بود اما چندان هم موفق نبود.
-استقبال اطرافیان در این رابطه چگونه بود؟
-خب، معمولا دوستان و آشنایان تعریف و تمجید می‌کنند. اما برای من بسیار مهم بود که نظر واقعی آنها را بدانم. انیمیشن را به هر کسی نشان می‌دادم و از آنها می‌خواستم لطف کرده و در کنار تعریف و تمجید نظر واقعی‌شان و ایراداتی که به نظرشان می‌رسد را بگویند. تقریبا نیمی از آنها که اصلا موضوع را متوجه نمی‌شدند و نیمی دیگر هم بعضی تعریف می‌کردند و بعضی ایراداتی می‌گرفتند. در مجموع بازخوردها زیاد خوب نبود اما بسیار کمک‌ام کرد و باعث پیشرفت زیادی در کارهای بعدی شد.


-فکر می‌کنید دلیل‌اش چه بود؟
-شاید به این دلیل که انیمیشن موضوع عامه پسندی نداشت. البته تجربه و امکانات من هم در آن دوره خیلی کم بود و فیلم‌نامه هم که با توجه به امکانات چند بار تغییر کرد و همه اینها باعث شد انیمیشن آن چیزی که انتظار داشتم در نیاید.
-آیا در شیوه کار تغییراتی دادی یا نه با همان روش گذشته کار را ادامه دادی؟
-بعد از «میم و جیم» شیوه و سبک کارم را کاملا تغییر دادم و تصمیم گرفتم دیگر کار سه بعدی کامپیوتری نسازم و به سمت ِ سبکِ مورد علاقه‌ام بروم و «استاپ موشن» کار کنم.

-تفاوت استاپ موشن با انیمیشن چیست؟
-استاپ موشن یکی از سبک‌های انیمیشن است که در ایران به آن «ایست- حرکتی» هم گفته می‌شود.

-چطور ساخته می‌شود؟
-شخصیت و صحنه با استفاده از خمیر یا عروسک یا هرچیزی، ساخته می‌شود و سپس انیماتور شخصیت یا اجسام درونِ صحنه را لحظه به لحظه (فریم به فریم) کمی تکان می‌دهد و از آن عکس می‌گیرد. با کنار هم قرار گرفتن این فریم‌ها (عکس‌ها) حسِ حرکت به وجود می‌آید و انیمیشن خلق می‌شود.

-ایده ساخت انیمیشن‌ها را از کجا انتخاب می‌کنی؟ آیا اتفاقات روزانه در ساخت آنها موثر هستند؟

-به هر حال اتفاقات دنیای اطراف‌مان حتما بر روی ما و کارمان تاثیرگذار است. اتفاقات روزمره، برخوردهایی که با مردم دارم و غیره ایده‌هایی در ذهن آدم ایجاد می‌کند اما اینطور نیست که دقیقا همان چیزی را که دیده‌ام و شنیده‌ام اجرا کنم. مثلا هنگامی که فیلم‌نامه یا ایده‌ای را می‌نویسم اصلا به یک موضوع  مشخص  بیرونی‌ فکر نمی‌کنم اما بعد از ساخت متوجه می‌شوم که مثلا حرکت یا رفتار یکی از شخصیت‌ها از رفتار یک آقایی در میدان فاطمی به ذهن‌ام رسیده اما در لحظه نوشتن اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم.
-آیا تا کنون به سفارش گروه یا نهاد خاصی پروژه ای ساختی؟
-در یک‌دوره‌ای پیشنهادات ِ زیادی شد که با درنظر گرفتن بخش مالی آنها وسوسه انگیز بود، ولی بعد از چند جلسه حس کردم نمی‌توانم با این موسسات و شیوه برخوردشان کار کنم. در آن دوره (سال‌های ۸۶-۸۷) ساخت یک نوع انیمیشن کامپیوتری با شخصیت‌ها و فضاسازی و موضوع مشابه باب شده بود و بیشتر سفارش‌دهندگان تنها آن نوع کار را می‌پسندیدند. خط قرمزهای زیادی هم وجود داشت که فیلم‌نامه را بسیار محدود می‌کرد. حتی اگر با همه این مشکلات فیلم‌نامه‌ای می‌نوشتی و به دست‌شان می‌دادی باز هم مطابق سلیقه‌شان تغییراتی در آن می‌دادند که برای من قابل تحمل نبود.
البته نهادهایی هم وجود داشتند که کار کردن با آنها راحت‌تر بود اما برای من پیش نیامد.
خلاصه بیشتر این نوع کارها که در آن دوره تولید شد یک نوع «بساز و بفروش» انیمیشنی بود که الان در بیشتر حوزه‌های هنری هم رایج شده است.

-آیا ساخته‌هایت در جشنواره‌‌های داخلی یا خارجی شرکت کرده است؟
-البته من بعد از ساخت دو انیمیشن کوتاه که قابلیت حضور جشنواره‌ای داشتند بیشتر به ساخت ویدئو و تیزر و مجموعه اینترنتی روی آوردم و دیگر انیمیشن کوتاه نساختم. اما همان ساخته‌های قبلی در جشنواره‌های مختلف مثل جشنواره فیلم کوتاه تهران، تصویر سال و غیره حضور داشتند.
از کارهای جدیدترم هم تنها ویدئویی که برای تولد دو سالگی «لیتل‌ هاله» ساخته بودم را به جشنواره‌هایی در آلمان و آمریکا فرستادم که در آنجا پذیرفته و اکران شدند.

-با استقبال روبرو شد؟
-در جشنواره‌های داخلی که حضور داشتم از انیمیشن دوم‌ام «وقایع از آنچه در آینه می‌بینیم به ما نزدیک‌ترند» استقبال بسیار خوبی شد اما در جشنواره‌های خارجی حضور نداشتم و از بازخوردهای آن خبر ندارم، اما چندوقت پیش از جشنواره اینترفیلم آلمان پیامی دریافت کردم که گفته شده بود کارم را دیده‌اند و تمایل دارند در جشنواره‌شان حضور داشته باشد که احساس من بر این بود که ممکن است به دلیل بازخورد حضور در جشنواره‌های خارجی قبلی بوده باشد.

 

-آیا برای ساخت انیمیشن از یک مسیر فکری مشخصی پیروی می‌کنی یا نه برای هر کدام یک داستان جداگانه می‌نویسی؟
-مسیرفکریم از کار اول تا حالا خیلی تغییرکرده. نخستین انیمیشن‌ام در آن ‌زمان تجربه خیلی خاص وجدیدی بود. اما به دلیل اینکه خطوط قرمز را رعایت نکرده بودم، امکان حضوردرجشنواره‌های داخلی را نداشت و تنها دو یا سه سال بعد ازساخته شدنش توانست در”تصویرسال” یک اکران داشته باشد. دوست داشتم کارم دیده شود و پس از آن تصمیم گرفتم کاری بسازم که حداقل برای حضور در جشنواره‌های داخلی مشکلی نداشته باشد و به همراه یکی از دوستانم انیمیشن “وقایع از آنچه در آینه می‌بینیم به ما نزدیک‌ترند” را ساختیم که با حفظ تمام ِ خطوط قرمز ساخته شده بود، اما بعد از ساخت ِ آن با وجود استقبال در جشنواره‌های داخلی و نامزدی بهترین انیمیشن کوتاه انجمن منتقدان سینمایی، خودم احساس خوشایندی نداشتم، حس می‌کردم این چیزی نیست که دوست دارم ادامه بدهم و دوباره مسیرم را تغییر دادم.

علت‌ این ناخوشایندی مشخص بود؟
-شاید به این دلیل که در ساخت  این کار اول اکران شدنش برایمان اهمیت داشت و بعد داستان و سایر چیزها و خودمان را بیش ار حد سانسور کرده بودیم. یکی دیگر از دلایل مهمی که مسیرم را تغییر داد مهاجرت بچه‌هایی بود که با آنها انیمیشن می‌ساختم. بعد از ساخت دو انیمیشن کوتاه از ۷ نفرمان ۴ نفر از ایران رفته بودند و بقیه هم درگیر کارهای شخصی و روزمرّگی زندگی‌شان شده بودند و این دلیل مهمی شد که تصمیم گرفتم در کنار ساخت  تیزر و ویدئوهای مختلف یک مجموعه انیمیشن اینترنتی را شروع کنم که خودم به تنهایی قادر به انجام آن باشم و مجموعه “حیوان” خلق شد که تا امروز هم ادامه دارد.
-در حال حاضر مسیری که برای آینده کارهایت در نظر گرفتی چیست؟
-به تازگی یک استودیو کوچک شخصی به نام “جیبی” راه‌اندازی کردیم. کارهایی که در جیبی انجام خواهیم داد با محوریت انیمیشن، گرافیک و شاید ساخت  بازی‌های ویدئویی خواهد بود.
در حال حاضر طرح  اولیه برای ساخت یک انیمیشن کوتاه با نام موقت “خورده شده” را هم آماده کرده‌ام که امیدوارم بتوانم بودجه لازم برای  ساخت آن را تامین کرده و کار را شروع کنم.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=31779