با افسردگی پس از جدایی چه کنیم

سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ برابر با ۰۹ فوریه ۲۰۱۶


سارا دماوندان – « بالاخره تمام شد ». این تمام محتویات یک پیام کوتاه بود که از جانب یک دوست به من رسید. بدون هیچ توضیح اضافه‌ای. نیازی هم به توضیح نبود. مدت‌ها بود که از اختلاف او با همسرش خبر داشتم. زمزمه‌های جدایی‌شان را شنیده بودم . بنابراین شنیدن چنین خبری دور از انتظار نبود.

مانده بودم در برابر چنین پیامی چه پاسخ مناسبی بدهم. تنها چیزی که به ذهنم رسید این جمله بود: «امیدوارم زندگی از این پس برایت خوشایند باشد». پیام را که ارسال کردم ناخواسته به این فکر افتادم که سرنوشت آدم‌ها بعد از جدایی چه خواهد بود. تا چه اندازه توانایی مقابله با مشکلاتی که از این پس پیش پایشان قرار می‌گیرد را دارند. بنا به گفته دوستی «بر سر آن بوسه‌ها و قول و قرارها و حرف‌های عاشقانه چه خواهد آمد». عمده‌ترین مسئله‌ای که بسیاری افراد پس از جدایی با آن روبرو می‌شوند افسردگی است. پیدا کردن راهکار مناسب برای رهایی از این عارضه و شروع یک زندگی تازه بدون ناراحتی به تنهایی امکان‌پذیر نیست. برای آن که پاسخی مناسب برای برخی از این پرسش‌ها بیابم با دکتر پَریس رُز عضو انجمن پزشکی هومیوپاتی در بریتانیا و اروپا به گفت و گو نشستم.

پریس رُز: بخشش بهترین راه برای رهایی از گذشته است
پریس رُز: بخشش بهترین راه برای رهایی از گذشته است

-در ابتدا خواهش می‌کنم یک تعریف جامع و پزشکی از افسردگی برای خوانندگان ما بدهید.
-افسردگی یک بیماری شایع عصر ما است ویکی از معضلات سلامتی. بیماری افسردگی واکنش بخش پیچیده‌ای از روح بشر است که انواع مختلفی دارد و متاسفانه در سراسر دنیا حتی در جوامع پیشرفته و مرفه نیز بسیار شایع است. و در هر سن و نژاد، در مرد و زن می‌تواند بروز کند و یک بیماری خاص نیست.
افسردگی یک بیماری جسمی- روانی، است که می‌تواند در افراد متفاوت نشانه‌های مختلف روحی از خود بروز دهد و در هر فردی میزان و ابعاد این نشانه‌ها با دیگری متفاوت است. اکثر مبتلایان، هم علایم جسمانی و هم علایم روانی از خود نشان می‌دهند ولی نشانه‌ها در افراد می‌تواند شدت و ضعف داشته باشد. بعضی از افراد که هیچ نشانه‌ای از وجود افسردگی در خود نشان نمی‌دهند، ناگهان رفتار غیرعادی پیدامی کنند. ولی به طور کلی علائمی مثل بی خوابی، بی میلی به چیزهایی که همیشه برایشان عادی بوده، لذت نبردن واحساس گناه و حس بی ارزش بودن، عدم اعتماد به نفس، عدم تمرکز و همین طور یک سری علائم جسمی و روحی دیگری را به همراه دارد.

-این علائم شامل چه چیزهایی می شود؟
-کم اشتهایی و کاهش وزن یا اشتهای زیاد و اضافه وزن، بی خوابی یا خواب زیاد، عدم علاقه به انجام فعالیت‌های عادی و همیشگی یا کاهش میل جنسی، فقدان انرژی و احساس خستگی مفرط، احساس بیهودگی، سرزنش خود یا احساس گناه بی مورد. کاهش قدرت تمرکز و تفکر، دائم به مرگ و به خودکشی فکرکردن، از دست دادن اعتماد به نفس. دردهای بدون دلیل در نقاط مختلف بدن، بدبینی یا بی تفاوتی، اضطراب و بی قراری، بدبینی و افکار منفی، استفاده از الکل و مواد مخدر.

-آیا تفاوتی میان افسردگی با افسردگی بعد از جدایی وجود دارد؟
-به طور کلی عواملی در بروز بیماری افسردگی نقش دارند که یکی از آنها می‌تواند مسئله طلاق و جدایی باشد و اختلافات و در گیری‌هایی که در پروسه جدایی و طلاق باعث استرس و فشار عصبی در زوج و خانواده می‌شود. در نتیجه علائم افسردگی بعد از جدایی با تعریف اصلی افسردگی فرقی ندارد و در افراد مختلف بنا به درجه حساسیت‌شان و فشاری که داشتند نوع و شدت بروز علائم فرق می کند.

افسردگی

-آیا شدت یا ضعف این بیماری در زنان و مردان متفاوت است؟
-همان طور که در ابتدا گفتم افسردگی می‌تواند در هر شخصی چه زن چه مرد رخ دهد. اما تحقیقات و تجربیات درمانی افسردگی نشان می‌دهد که:
زنان توانایی بیشتری دارند تا مشکلات افسردگی خود را قبول و ابراز کنند، در نتیجه بیشتر از مردان به پزشک مراجعه و برای درمان خود اقدام می‌کنند. مردان به دشواری قبول می‌کنند مشکل افسردگی دارند و معمولا بر روی علائم و احساسات خود سرپوش میگذارند. نُرم جامعه و آموزش‌های کودکی به آنان آموخته که قوی باشند و یک جوری با این مشکلات کنار بیایند! در حالی که افسردگی نیاز به درمان و رسیدگی دارد و نباید بدون اهمیت تلقی شود و روی آن سرپوش گذاشته شود. همان طور که برای مشکلات جسمی به پزشک مراجعه می‌کنیم برای مشکل افسردگی هم شخص مبتلا باید به پزشک متخصص مراجعه کند. مسئله دیگر اینکه دیده شده که مردان افسردگی خود را بیشتر با عصبانیت و پرخاشگری بروز می‌دهند و همچنین گرایش آنها به ریسک و کارهای خطرناک و همچنین به مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی بیشتر است. ولی آنچه مسلم است هیج سیاه و سفیدی در این مسئله وجود ندارد و هر کس چه زن چه مرد می‌تواند به طور خاص و منحصر به خودش افسردگی را نشان دهد. یادآوری می‌کنم که عامل ژنتیک هم نقش بسیار مهمی در این مسئله ایفا می کند.

-کدام یک از زوجین از جدایی بیشتر رنج می‌برند؟ آیا در خانواده‌هایی که دارای فرزند هستند این رنج بیشتر است؟
افسردگی بعداز جدایی -عوامل مختلفی وجود دارد. به عنوان مثال اینکه کدامیک خواهان جدایی بوده مرد یا زن؟ آیا جایگزینی برای همسر و پارتنر خود دارد یا نه؟ از کدام پیشینه و زمینه‌ی فرهنگی می‌آیند و فشار اطرافیان بر هر دو چگونه است؟ درجه حساسیت در مرد و یا زن در چه حد است؟ درجه ابراز این احساسات در هر کدام چگونه است؟ و عواملی دیگر که می‌تواند از آموخته‌های خانوادگی و فرهنگی سرچشمه بگیرد. البته نقش رسانه‌‌ها و تبلیغات نیز بی تاثیر نیست. علت جدایی نیز در این مسئله نقش بسیار مهمی بازی می‌کند. دعوا و کشمکش برای سرپرستی کودکان (در صورت موجود بودن) می‌تواند به شدت بروز افسردگی بیافزاید و آنچه مسلم است حس مادری و از دست دادن سرپرستی کودک در مادران تشدید و بروز افسردگی را بیشتر می‌کند.

-آیا مدت زمانی که شخص در رابطه بوده می‌تواند بر شدت افسردگی تاثیر بگذارد؟
ـمرد یا زنی که سال‌های بسیار زیادی در کنار هم بودند، مشکل افسردگی در آنها با شدت بیشتری بروز خواهد کرد به دلیل اینکه زندگی پر از خاطره و زمانی همراه با عشق و به هم تکیه کردن را پشت سر گذاشته‌اند. در هنگام جدایی چرا ها و احساس از دست دادن‌ها و کجا اشتباه کردم‌ها بار سنگینی‌ست نسبت به شخصی که مدت کوتاهی با همسر خود زندگی کرده . البته باز هم در اینجا همه چیز سیاه و سفید نیست، بستگی به عوامل دیگری هم دارد.

– اصولا بعد از جدایی افراد گذشته خود را بسیار مرور و خود را سرزنش می‌کنند که مثلا فلان رفتار را نباید انجام می‌دادم، آیا این مسئله می‌تواند به افسردگی بیشتری دامن بزند؟
-زمانی که جدایی صورت می‌گیرد، منظورم بعد از پشت سر گذاشتن مراحل قانونی و غیره و جدایی به طور رسمی‌ست، احساس غم و اندوه در شخص ایجاد می‌شود و در واقع مثل غم از دست دادن عزیزی است که سال‌ها با او سپری کرده و یک احساس گناه در زن و یا مرد ایجاد می‌شود و به آن مدام فکر می‌کندکه در کجا اشتباه کردم؟ چه باید می‌کردم که نکردم؟ و این گونه سوال‌ها در ذهن او مدام شکل می‌گیرند. در واقع این یک مرحله از گذراندن دوره غم است که می‌تواند بگذرد و یا اگر شدید باشد تبدیل به نوعی افسردگی می‌گردد.

افسردگی -برخی افراد برای فرار از این افسردگی به دنبال یک فرد جایگزین هستند. آیا این روش به درمان افسردگی کمک خواهد کرد؟ بهترین زمان پس از جدایی برای ارتباط گرفتن با شخص جدید چه زمانی است؟

-نه اصلا. نه تنها به دنبال جایگزین گشتن کمکی نمی‌کند بلکه می‌تواند مشکلات بیشتری در فرد ایجاد کند و ماسکی برای مشکلات افسردگی شود. در حالی که مشکل افسردگی کماکان سر جای خود باقی است و این شخص در رابطه جدید هم راضی نخواهد بود در  واقع یک آرامش موقت خواهد بود و افسردگی به شکل بدتری در فرد بروز خواهد کرد و حتی به شکل مشکلات شدید فیزیکی خود را نشان خواهد داد.
آنچه مسلم است فردی که جدا شده اول باید مرحله غم را بگذراند بعد خودش را پیدا کند. تجربیاتش و  آموخته‌هایش در رابطه قبلی را بررسی کند. مهم‌ترین مسئله این است که باید فردی را که در رابطه قبلی‌اش بوده ببخشد و از نظر احساسی و فکری رهایش کند تا بتواند به راحتی و با آرامش روحی و جسمی بهتر وارد رابطه جدید شود.

-بهترین راهکار برای رهایی از زندگی گذشته و راه درمان افسردگی چیست؟
-بخشش است و تلاش برای بخشش . به خاطر احساس گناه خود را ببخشد همچنین بخشش همسر برای اقدام به جدایی و دیگر رنج‌ها و عذاب‌ها از جانب او.
افسردگی همین طور نگاه کردن به بخش‌های خوب زندگی گذشته. به دست‌آوردها و موفقیت‌ها. به داشتن فرزندان (اگرفرزندی هست) و خود را یافتن و آماده کردن برای زندگی جدید و تجارب جدید چه به تنهایی و چه با شریک زندگی جدید. در اینجا لازم می‌بینم اشاره کنم دررابطه با افسردگی و تشخیص آن حتما باید ازمایش‌هایی توسط پزشک انجام شود تا مشکلات دیگری که علائم افسردگی را نیز به همراه دارند کنار گذاشته شوند. مثل دیابت، مشکلات تیروئید، کم خونی و از این قبیل مشکلات. پزشکان و محققین هر روز به این نتیجه می‌رسند که استفاده از قرص‌های ضد افسردگی در درمان افسردگی همیشه موثر نیستند. برای درمان افسردگی از دیدگاه من با سال‌ها تجربه در درمان افسردگی، استفاده از راه‌های طبیعی درمانی، مثل همیوپاتی، تغذیه سالم و تغییر روش زندگی، ورزش و مدیتیشن، ریلکسیشن و استفاده از مشاوره و گفتاردرمانی بهترین روش است.
به عنوان مثال در سیستم درمانی همیوپاتی و در مطب، ما شخص را به طور مجزا و منحصر به فرد و با در نظر گرفتن علائمی که بروز داده، نوع و نحوه زندگی و رژیم غذایی، سابقه خانوادگی و غیره، داروی مخصوص و مناسب برای شخص مبتلا را پیدا می‌کنیم . به همراه یک سری تمرینات مدیتیشن و ریلکسیشن و استفاده از مکمل‌های غذایی، تلاش می‌کنیم شخص مبتلا را به طور ریشه‌ای درمان کنیم.

* دکتر پَریس رُز، داری مدرک دکترای همیوپاتی و مشاور بهداشت طبیعی و همچنین عضو انجمن پزشکی همیوپاتی بریتانیا و اروپا، با ۲۴ سال تجربه مشغول درمان بیماران مبتلا به بیماری‌های مختلف،جسمی و روحی در کشورهایی چون آمریکا، انگلستان، یونان و دیگر نقاط اروپا است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=34314