کلید باغ ما را دِه!

دوشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۵ برابر با ۲۸ مارس ۲۰۱۶


حجت‌الاسلام حسن روحانی، هفتمین رییس جمهوری اسلامی ایران و رییس دولت یازدهم که با عنوان «تدبیر و امید» در تابستان ۹۲ روی کار آمد، از همان آغاز با سخن درباره اینکه راه‌حل‌های صد روزه برای مشکلات کشور دارد و نشان دادن یک کلید واقعی که احتمالا در عبای خود پنهان کرده بود، تلاش کرد مخاطبان را متقاعد کند که عزم راسخ در حل برخی مسایل دارد.

اگرچه ممکن است هر کسی مسایل و مشکلاتی را که خود با آن دست به گریبان است در نظر داشته باشد، اما دولت روحانی توانست با «برجام» گامی بزرگ در تنش‌زدایی اتمی بردارد و توجه اقتصاد جهانی (و نه فقط چین و روسیه) را به «بازار هشتاد میلیونی» ایران جلب کند.

این همه اما تازه آغاز راهی پر از سنگلاخ‌های عقیدتی و ایدیولوژیک و سیاسی و اقتصادی بوده و هست. عادی شدن مناسبات سیاسی و اقتصادی با جامعه جهانی و در رأس آنها کشورهای قدرتمند غربی، شرایطی را در داخل کشور می‌طلبد که بسی فراتر از وضعیت عملا موجود در ایران است. این وضعیت را با چند قرارداد تجاری آن هم در زمینه‌ی واردات و فقط به عنوان مصرف‌کننده نمی‌توان تغییر داد. کسانی که فکر می‌کنند مانند چینی‌ها می‌توانند سیاست را بسته نگه‌ دارند و درهای اقتصادی را باز کنند، متوجه نیستند که همان چین نیز دیگر چین انقلابی دوران مائو و حتی چین  اصلاح‌طلب دوران دنگ شیائو پینگ هم نیست.

هم اجرای برجام ۱ که روحانی آن را دستاورد دولت خود می‌داند و هم شروع برجام ۲ که او آن را در جهت حل مشکلات سیاسی و اقتصادی داخلی تعریف می‌کند، با سدّ رهبر انقلابی جمهوری اسلامی و نهادهای زیر نفوذ وی و طرفدارانی روبروست که بیشترین سود را از انقلابی‌گری و شرایط موجود می‌برند. همه می‌دانند که اگر فشار تحریم‌ها  نمی‌بود، خامنه‌ای از برنامه اتمی عقب‌نشینی نمی‌کرد و اگر آن تحریم‌ها در زمان احمدی نژاد هم اعمال می‌شد (به جای آنکه قیمت نفت به بالاترین میزان خود برسد) همان گفتگوی جلیلی و اشتون هم با چراغ سبز رهبر، چه بسا با شرایطی بیشتر به سود ایران، به برجام می‌انجامید. اما برنامه‌های ماجراجویانه‌ رژیم رابطه مستقیم با جیب و وضعیت اقتصادیش دارد و پول  نفت در دوران احمدی‌نژاد آن را هار کرده بود.

دولت «تدبیر و امید» به دست آوردن برجام ۱ را مدیون تحریم‌ها و هم‌چنین پشتوانه و موافقت «رهبر»‌ است. اما برای تحقق برجام ۲، که فرض می‌کنیم به معنای بهبود وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور است، به رأی‌دهندگان و مردم نیاز دارد. در اینجاست که اگر روحانی واقعا عزم راسخ برای تحقق وعده‌هایش داشته باشد، راه او از خامنه‌ای جدا می‌شود. این همان دوراهی سرنوشت‌سازی است که بازرگان را مستعفی، بنی‌صدر را فراری، خاتمی را تدارکاتچی و موسوی و کروبی را در حصر کرد. کلید اینکه آیا روحانی از حصر فراتر خواهد رفت یا نه در دست خود اوست. اوست که باید تصمیم بگیرد در برابر رهبر و نهادهای انتصابی سر تسلیم فرود آورد و یا کلید حل مشکلات را با همکاری مردم به کار اندازد.

[کیهان لندن شماره ۵۲]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=38684