درست شش ماه پیش در۲۴ آبان ۹۴ تشکیل «انجمن پیشکسوتان مطبوعات» در آخرین روز بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات در تهران اعلام شد.
رضا قویفکر از اعضای هیأت موسس و سخنگوی این انجمن همان موقع گفت که سردبیران و روزنامهنگاران حرفهای مانند محمد بلوری، بهروز بهزادی، علیاکبر قاضیزاده، محمود مختاریان، ناصر بزرگمهر، هوشنگ اعلم، مرتضی شادمانی، اسماعیل عباسی، علی سرهنگی و سعیدی از مدتها قبل در این فکر بودند تا با تشکیل چنین انجمنی هم در راه تامین حقوق صنفی خود بکوشند و هم تجارب خویش را به روزنامهنگاران جوان منتقل کنند.
هفتهی گذشته، با تجربههای ناخوشایند و ناکام و همچنین محدودیتهایی که اساسا بر سر راه هر «تشکل» در ایران امروز قرار دارد، رضا قویفکر در گفتگویی با ایسنا تأکید کرد که «این انجمن، دستوری، دولتی و سیاسی نیست و زمینهی آن صرفا اجتماعی، فرهنگی و روزنامهنگاری عنوان شده است».
وی اعضای هیأت موسس این انجمن را علاوه بر خود، محمد بلوری، بهروز بهزادی، علیاکبر قاضیزاده، هوشنگ اعلم، ابراهیم رستمیان، مسعود شهامیپور، مسعود مهاجر و مرتضی شادمانی معرفی کرد. قویفکر در این گفتگو با اشاره به تجربهی خود در روزنامه «کیهان» پیش از انقلاب، بر ایجاد فضایی برای دیدار پیشکسوتان، برگزاری جلسات تاریخ شفاهی مطبوعات، انتقال تجربه به نسلهای جدید روزنامهنگاران، ارتباط با دانشکدههای روزنامهنگاری و کمک به تدوین تاریخ روزنامهنگاری تأکید کرد. وی همچنین درباره اینکه چه کسی پیشکسوت به شمار میرود و عضویت در این انجمن چه شرایطی دارد توضیحاتی داد.
به راستی آنچه زمانی «مطبوعات» به شمار میرفت، امروزه به رسانههایی فرا روییده که تا چند سال پیش تصورناپذیر بود، بدون آنکه امکانات جدید توانسته باشند چهارچوبهای حرفهای مطبوعات را نادیده بگیرند. مطبوعات برای اینکه باقی بمانند چارهای جز اینکه خود را با ضروریات تکنولوژیک همراه کنند نیافتند از جمله اینکه در برخی موارد حتی از «طبع» خویش چشم بپوشند. با این همه تکنولوژی ارتباطات، روزنامه و روزنامهنگاری را در سراسر جهان، بسی فراتر از آنچه گسترش داد که زمانی در دفاتر مطبوعات میگنجید.
درباره آنچه اما به مطبوعات ایران و پیشکسوتانش مربوط میشود، نمیتوان فراموش کرد که بخش مهمی از این پیشکسوتان به دلیل شرایط موجود در خارج از کشور بسر میبرند و برخی از آنان متأسفانه دور از ایران چشم از جهان فرو بستند. تأسف بیشتر در این است که چه در داخل و چه در خارج، نسلهای جدید روزنامهنگاران، آن هم در شرایطی که هر کس خود را «روزنامهنگار» میخواند، نتوانستند در یک محیط متعارف از تجارب نسلی از برجستگان مطبوعات برخوردار شوند. از همین رو تشکیل «انجمن پیشکسوتان مطبوعات» اگر واقعا «دستوری» و «دولتی» نباشد، امری خجسته است که شاید بتواند گسست و فقدان بزرگ بین دو نسل کاملا متفاوت از روزنامهنگاران را تا اندازهای جبران کند.