برخی در داخل ایران انتظارات بالائی از «برجام» داشتند!

یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵ برابر با ۰۳ ژوئیه ۲۰۱۶


عبید سن  خوزانی – دیدم نشریه بسیار وزین “دیپلماسی ایرانی” که در ایران و به صورت مجازی انتشار می‌یابد و من هم بدجوری به مطالعه آن معتاد شده‌ام، مطلبی با عنوان بالا زده است که بنده هم به عنوان یک ایرانی دور از وطن، بدم نیامد در این باره قدری قلم‌فرسائی کنم و سفره دلم را بشکافم. از همین روی برایشان نوشتم:

عبید سن خوزانیمن از انتظارات ایرانیان داخل، حقیقت آنست که زیاد خبر ندارم، اما خود به عنوان یک ایرانی خارج از کشور که نزدیک به چهار دهه است از مملکتم به دورم، اما هنوز و هر روز با چشمان اشکبار، در تهران نفس می‌کشم (با وجود آنکه چندان هم وضع جسمی سالمی ندارم و هوای تهران هم بسیار آلوده است و در حکم سم و مرگ تدریجی برایم!) انتظارم از این توافقنامه یا آنگونه که معروف شده است “برجام” و “فرجام” این توافقنامه، آن بود، که یک طرف که همان  جمهوری اسلامی باشد، تعهد می‌کند فکر دستیابی به سلاح اتمی را به موجب این سند، به کلی از سر بیرون کند، البته اگر اصولا چنین خیالاتی در سر می‌داشته است. در گذشته هم هر برنامه‌ای احیانا داشته و هر فکری می‌کرده و روی هر مصلحتی  ولو قصد و نیت صلح‌آمیز، که بارها قسم و آیه هم خورده بود که بابا ما به فکر دستیابی به سلاح مخرب و ضد انسانی هسته‌ای نیستیم و این گونه سلاح‌های مخرب خلاف انسانیت وخلاف باورهای مذهبی ماست و با رافت و عطوفت اسلامی هم فرسنگ‌ها فاصله دارد و حتا رهبر ما که فرد بسیار محترمی است و طبعا تا کنون هیچ فرمایش نادرست وخلافی هم اظهار نکرده و از دهان مبارک ایشان صادر نشده است که هیچ، تازه فتوای مذهبی هم صادر فرموده‌اند که هرگز به این سلاح مخرب نمی‌خواهیم دست یابیم، تاکید می‌کنیم ما با امضای این توافقنامه قول می‌دهیم که دور و بر و حتا حاشیه  اینگونه کارها هرگز نگردیم و به این خیالات هم نباشیم که اگر تمام تحریم‌ها و محدودیت‌های فعلی برداشته شد، خدای ناکرده برگردیم به وضع سابق و دم به ساعت جار بزنیم که اگر چنین باشد و چنان نباشد، ما سه سوت بر می‌گردیم به وضع سابق که برای ما آب خوردن است و اینا.
اگر تا کنون نیز شما حرف‌های ما را با شک و تردید نگاه می‌کردید، اکنون کاری کنیم که این شک و تردید شما کاملا برطرف شده و از صمیم دل باور کنید که ما به فکر این کارها نیستیم و تاسیسات ما همه در راه دستیابی به انرژی هسته‌ای خیلی صلح‌آمیز است و ما صرفا دنبال آن نوع از انرژی هسته‌ای هستیم که فقط برای استفاده‌های غیرجنگی و صلح‌آمیز به درد می‌خورد و بس. ما می‌خواهیم از طریق این انرژی، تاسیسات برقی خود را گسترش دهیم و در کنار آن، از این انرژی لایزال و ارزان،  به عنوان انرژی برای راندن کشتی‌ها و زیردریائی‌های خود به اقصا نقاط دنیا استفاده کنیم. در ضمن برای آنکه شما هیچگاه شک و تردید نکنید که زیر این کاسه نیم کاسه‌ای هم پنهان شده، مجاز هستید از تمام  تاسیسات ریز و درشت مربوط به انرژی اتمی ما که در سر تا سر ایران پراکنده کرده‌ایم، آن هم از بیم حملات کشورهای شکاک غرب و کشور غاصب سرزمین‌های فلسطین اشغالی، اما پس از عقد این قرارداد، کارشناسان سازمان اتمی بین‌المللی، حتا بدون اطلاع قبلی ما و به طور سرزده هم می‌توانند از تمام این تاسیسات ما دیدن کنید. اما این به آن معنا نیست که بفرمائید ما می‌خواهیم اتاق خواب‌های شما را هم بازدید کنیم که مبادا در آنجا هم شما مشغول تولید سلاح هسته‌ای باشید.  آن دیگر البته جزو خط قرمزهای ماست که لازم به توضیح هم نیست و حقیقتی است که همه از آن آگاه هستند، در آن صورت با قیافه حقیقی ما طرف شده و باید کرام‌الکاتبین را برای کمک به خود فرا بخوانید که به قول وزیر خارجه مدبر ما، یا امیرکبیر ثانی، هرگز درفکر تهدید ایرانی‌ها نباشید که بد خواهید دید.
در ضمن با عقد این توافقنامه، به این شایعه طنزآلود هم خاتمه دهیم که پاره‌ای از آدم‌های مضمون کوک کن،  راه انداخته‌اند که منظور جمهوری اسلامی از به کار بردن اصطلاح “انرژی اتمی برای استفاده صلح‌آمیز یا برای تامین و دسترسی به صلح” آنست که جمهوری اسلامی پس از دست یافتن به سلاح اتمی، درحقیقت صلح را درمنطقه تضمین کرده است. زیرا درآن صورت خواهند گفت: چون ما اکنون مثل پاکستان و اسرائیل و هند و روسیه و چین و آمریکا و… عضو باشگاه اتمی شده‌ایم، دارای سلاح اتمی هستیم، حال هیچ کشوری به ویژه در منطقه، جرات نمی‌کند نگاه چپ به ما بکند و از آنجا که اکنون “بالانس قدرت” یا “موازنه وحشت” را دراین منطقه برقرار کرده‌ایم، هیچ کشوری به فکر حمله و جنگ با ایران نخواهد افتاد. مثلا اگر ما قبلا به این فکر افتاده بودیم، هرگز جنگ خانمانسوز بین ایران وعراق روی نمی‌داد و صدام عفلقی جرات نمی‌کرد جنگ را آغاز کرده آن بلاها را سر ما بیاورد و آخر سر هم، به جای پرداخت غرامت، کلی هم طلبکار باشد. در نتیجه ما همان گونه که بارها گفته بودیم، توانستیم از راه انرژی هسته‌ای، به صلح پایدار برسیم. خیر ما می‌خواهیم حتا این شایعه را نیز تکذیب کنیم  که این گونه شایعات کارهمان “دُژمن” است که ما بارها به آنها اشاره‌ها کرده بودیم.

در مقابل انتظار داشتیم که غرب و در راس آنها آمریکای جنایتکار هم به “گربه رقصانی‌ها” یا به قول شما فرنگی‌ها “کت دانسینگ‌ها”ی خود خاتمه داده با برداشتن تمام تحریم‌های ارزی، پولی، مالی، اقتصادی، نفتی، بازرگانی، تکنولوژیک، سیاسی، اجتماعی، زمینی، دریائی، هوائی و…  به ما حال بدهد تا ما دوباره سر پا شویم و دخالتی هم در امور داخلی ما نکند و بفهمد که امت خودمان است و هر کاری دلمان بخواهد می‌توانیم با آن بکنیم. هر روزهم به بهانه‌های گوناگون موی دماغ ما نشود که نمی‌دانم شما حقوق بشر را مراعات نکردید، این چه وضعی است که درزندان‌ها حکم‌فرماست، چرا افرادی را که ما به کشور شما می فرستیم که هوائی عوض کنند، به بهانه جاسوس دستگیر کرده و بعد آنها را با دریافت مبالغی جزمی، بر مسقط الراس آنها برمی‌گردانید، یا چرا مخالفین سیاسی را سال‌ها در زندان‌ها نگه می‌دارید تا بپوسند و خلاصه به قول شما عرق نمی‌خورم و کراوات نمی‌بندم و… این داستان‌ها نباشد و ما هم با خیال راحت و دست باز و دل آسوده و خاطر جمع، با خزانه‌های پر و معمور از انواع و اقسام ارزهای درست و حسابی نه پزو، روپیه، یوآن و می آن، روبل و… ، بتوانیم به تعهدات خود نسبت به دوستان و یاران و متحدان خود مثل لبنان، سوریه، عراق، افغانستان، غزه  در منطقه و بقیه دوستان و متحدان و سازمان‌های انقلابی در سر تا سر دنیا رسیده و نیازهای آنان را از این نظر و از نظر تسهیلات و نظامی تامین نمائیم.  البته سوء تفاهم نشود صرفا به صورت مستشاری و مشورت‌های نظامی و این گونه کارها نه اینکه خودمان به آن کشورها خدای ناکرده نیرو بفرستیم و به جنگ‌های منطقه‌ای دامن بزنیم برای این یا آن کشور نخست وزیر و رئیس جمهور تعیین کنیم.  حاشا که ما از این گونه کشورهای جنگ‌افروز و مداخله‌گر باشیم. همین بس.
حال اگر مقامات عالی‌رتبه جمهوری اسلامی، وزارت خارجه و وزارت اطلاعات و ارتش و سپاه پاسداران و بسیج و… یا سازمان‌های موازی با آنها احتمالا نظر دیگری داشته باشند، والله بنده کاملا بی اطلاعم و بی تقصیر و خیلی خوشحال می‌شوم که عنایت فرموده امر بفرمائید که این ایرانی دور از وطن را با ارشادهای داهیانه و ارشادهای پیامبرگونه خود راهنمائی بفرمائید که از این ناآگاهی و بی اطلاعی و نادانی موروثی بیرون آیم. باقی بقایت، جانش فدایم. عزت هم البته خیلی زیاد و ازاین حرف‌ها و اینا.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=46489