شبکه­‌های نیمه پنهان جمهوری اسلامی در آمریکای جنوبی

سه شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵ برابر با ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۶


محسن بهزادکریمی‌– رژیم ایران با اعزام روحانیون و دیگر مبلغین مذهبی به آمریکای لاتین گستره نفوذ سیاسی، ایدولوژیک و همچنین بازوی اقتصادی و ترور خود را تا نیمکره غربی گسترش داده است.

در مناطق مختلفی از آمریکای لاتین جمهوری اسلامی چهره معصوم و انسانی از خود ساخته است. مساجد، خانه فرهنگ، مدرسه، شبکه توزیع گوشت حلال، چاپ و نشر کتب و مجلات مذهبی، مددکاری اجتماعی و حتی گروه‌های پیشاهنگی مخصوص پسران.

از اواسط دهه هشتاد میلادی رژیم در سایه این فعالیت‌های معنوی، تبلیغ و گفتگوی بین مذاهب، در تلاش برای گسترش کمپین ضد غربی خود و به دست آوردن جایگاهی مستحکم در منطقه آمریکای جنوبی بوده است و در این رابطه تلاش کرده تا از طریق بازوی اجراییش حزب‌الله لبنان و با نفوذ میان لبنانی‌ها و سوری‌های مهاجر در آمریکای جنوبی، این جوامع و نومسلمانان را تحت سیطره تبلیغاتی خود قرار داده و با ایدولوژی اسلام انقلابی شستشوی مغزی دهد.

اما رژیم جمهوری اسلامی در این راه به جای استفاده از ابزار سیاست  مثل دیگر نمونه‌های مشابه و تجربیات موفق خود به ابزار مذهبی روی آورده و از طریق مساجد و مبلغین مذهبی اقدام کرده است، ابزاری که پیشتر در لبنان و فلسطین و سوریه و افغانستان و سپس در قفقاز و بالکان، آمریکای لاتین و آفریقا و امروز در اروپای غربی و آمریکای شمالی با موفقیت به کار گرفته شد.

آرم حزب‌الله بر برچم برزیل
آرم حزب‌الله بر برچم برزیل

استفاده رژیم ایران از روحانیون شیعه ایرانی و لبنانی امر تازه‌ای نیست. اولین روحانی که بنا به این برنامه وارد آمریکای لاتین شد محسن ربانی بود که در سال ۹۳ برای امامت جماعت و مدیریت مسجد توحید وارد آرژانتین شد و هم‌زمان مسئولیت نظارت بر شبکه توزیع گوشت حلال را نیز بر عهده گرفت. هر دو این مسئولیت‌ها در ظاهر مذهبی و بی خطر به نظر می‌آمدند اما ربانی یکی از مظنونین اصلی بمب‌گذاری آمیا مرکز یهودیان در بوینوس آیرس است که به مرگ ۸۵ نفر و زخمی‌شدن بیش از ۳۰۰ نفر منجر شد.

در سال ۲۰۱۰ خزانه‌داری آمریکا در گزارش خود تعداد زیادی از مبلغین مذهبی در آمریکای جنوبی را به عنوان نمایندگان حزب‌الله لبنان شناسایی کرد، اما در این میان به نقش اصلی این فرستادگان یعنی نمایندگی سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی به خوبی پرداخته نشد.

روحانیون آموزش دیده رژیم در تلاش برای گسترش و ریشه دواندن در آمریکای لاتین

در جریان ترور مرکز یهودیان بوینوس آیرس محسن ربانی تنها مهره اجرایی نبود. به فاصله بسیار کمی‌ از ورود وی به بوینوس آیرس یک روحانی دیگر به نام شیخ طالب حسین الخزرجی  وارد برزیل شد. در گزارش دادستان آرژانتینی پرونده  بمب‌گذاری آمیا  آلبرتو نیسمان (که خود نیز کمی پیش از آنکه در دادگاه حاضر شود به طرز مشکوکی کشته شد) نام این دو روحانی شیعه را به عنوان مظنون در تحقیقات خود آورده بود.

بنا بر آنچه در گزارش نیسمان آمده و اطلاعات موجود در گزارش پلیس بین‌الملل واحد برزیل در زمان حادثه و بعد از آن خزرجی کارمند دولت ایران بوده و هست. وی در طول اقامتش در برزیل در تلاش بوده تا معتقدین و مومنین با انگیزه‌های سیاسی را جذب و به دولت ایران نزدیک کند. هدف اصلی این افراد گسترش تمام عیار هواداری از رژیم ایران میان شیعیان محلی و همچنین در میان نومسلمانانی است که از طریق این مبلغین به مذهب شیعه گروید‌ه‌اند.

این مبلغین در کارشان بسیار موفق بوده‌اند. هرچند محسن ربانی مجبور شد آمریکای جنوبی را بنا به اتهاماتی که به دلیل امکان دست داشتن در ترور مرکز یهودیان بر وی وارد می‌شد ترک نماید اما وی به کار خود از دفتر اصلی این عملیات در قم ادامه داد، ولی خزرجی در سائوپائولو برزیل ماند و در همان جا به نقش خود به عنوان روحانی و تالیف کتب تبلیغاتی مذهبی ادامه داد.

نقش دوگانه روحانیت شیعه به عنوان فرستادگان مذهبی و سیاسی  در آمریکای لاتین  زمانی مشخص‌‌تر شد که خزانه‌داری ایالات متحده گزارشی را درباره نقش یک روحانی به نام محسن بلال وحبه به دولت آمریکا ارائه کرد. در این سند نقش مستقیم این شخص و حزب‌الله لبنان و اقدامات دیکته شده در جهت پیشبرد اهداف حزب‌الله در آمریکای جنوبی آمده است. هرچند سازمان‌های اطلاعاتی مربوطه عملیات ضد جاسوسی خود را بر روی این فرد و چند هدف دیگر هم‌زمان در برزیل، آرژانتین و پاراگوئه متمرکز کردند ولی همچنان محسن بلال وحبه به برنامه تبلیغات سیاسی، مذهبی خود در برزیل بدون هیچ محدودیتی ادامه می‌دهد.

روحانی دیگر مرتبط با حزب‌الله، شیخ غسان یوسف عبد الله است که در شیلی، برزیل و پاراگوئه جایی که برادرش که تحت تحریم امریکاست، فعالیت می‌کند. او پیشتر مسئولیت یک مسجد ایرانی را در کیوداد دلسته در پاراگوئه بر عهده داشت.

حزب‌الله در آمریکای لاتین

اما تنها این افراد نیستند که به تبلیغات مذهبی در آن منطقه مشغولند. در کنار ده‌ها روحانی ایرانی و لبنانی شیعه، نسل تازه‌ای از روحانیون محلی که به صفوف آنها پیوسته‌اند نیز به چشم می‌خورد. نومسلمان­‌ها برای آموزش و مغزشویی مدام به قم فرستاده می‌شوند و تمام مخارج آنها از طرف دولت ایران پرداخت می‌شود تا در حوزه‌های علمیه شیعی در ایران دوره ببینند. این مراکز در قم مخصوصا برای اسپانیایی و پرتغالی زبان‌ها دایر شده است. این افراد در مراکز مشخصی در ایران تعلیمات لازم را پیش از آنکه به کشورهای خود باز گردند دریافت می‌کنند تا در نقش فرستادگان غیر رسمی‌جمهوری اسلامی وارد عمل شوند.

وزارت خارجه ایالات متحده به تازگی اعلام کرده که نفوذ ایران در آمریکای لاتین و حوزه کاراییب در حال کاهش است  آن هم به دلایل اقتصادی و کاهش معاملات. از سوی دیگر از زمانی که حسن روحانی بر سر کار آمده سفرهای رسمی‌ مقامات ایرانی به آمریکای لاتین در سطوح بالا کاملا متوقف شده و یا در مواردی به طور رادیکال نسبت به زمان احمدی نژاد کاهش یافته است.

اما میزان نفوذ ایران نبایستی بر پایه تعداد سفرهای ریاست جمهوری یا مقامات دولتی سنجیده شود بلکه این فعالیت‌های روزانه مبلغین سیاسی و مذهبی است که در یک پروسه مداوم در حال کسب بیشتر جایگاه و ارتقاء نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه هستند و همچنان شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را چاشنی صدور انقلاب اسلامی می‌کنند.

در اوج دوران احمدی نژاد جوانان زیادی با ظاهری متفاوت از نیروهای حزب‌اللهی در طرح­‌هایی نظیر دوستی شیعیان ایران و کوبا، ونزوئلا و… مشغول به کار شدند. فرصتی مناسب برای اشتغال آن دسته که زیاد به نوع و منبع درآمد تا جایی که دولتی و مطابق با قوانین رژیم باشد اهمیتی نمی‌دهند.

هرچند در ظاهر پیام و شعاری  که در بطن این فعالیت‌های تبلیغاتی گنجانده شده تصویری از همگرایی و گفتگو با دیگر ادیان از جمله کاتولیک‌ها که اعتقاد غالب آمریکای لاتین را تشکیل می‌دهد را به نمایش می‌گذارد اما در پس پرده و در واقع رویکرد عملی این پروژه انقلابی القاء تفکر جهادی و گسترش دامنه نفوذ جمهوری اسلامی و مذهب شیعه است.

یکی از نمونه‌های اشاعه تفکر جهادی سازمان پیشاهنگی تحت مدیریت شبکه مساجد شیعه است. این گروه در ظاهر تشکیلاتی اخلاق‌مدار و بر محور انسانیت و برادری با اهداف والا برای پسران جوان و نوجوان است اما در واقع این گروه‌های پیشاهنگی زیرشاخه آنچه در لبنان توسط حزب‌الله اداره می‌شود یعنی پیشاهنگان مهدی حزب‌الله است که توسط مربیان لبنانی که گرایش‌های خود را به حزب‌الله به هیچ وجه مخفی نمی‌کنند و زیر نظر محسن بلال وحبه روحانی تحت تحریم  آمریکا و از اعضای حزب‌الله مدیریت می‌شوند.

تصاویر گروه پیشاهنگی نشان می‌دهد که اعضای این گروه در حال اشاعه فرهنگ شهادت و جهاد هستند، آن هم مصادف با روز مقاومت لبنان یعنی ۲۵ ماه مه ‌که البته روزی در تقویم حزب‌الله لبنان است نه برزیل! در روزهای عاشورای سال گذشته نیز اعضای این گروه پیشاهنگی با تی‌شرت­های حزب‌الله در مسجد دوبراس در سائوپائولو حاضر شدند که منقش به آرم عاشورای ۲۰۱۵ طراحی شده توسط یگان تبلیغاتی حزب‌الله در لبنان بود.

مسجد دوبراس / برزیل
مسجد دوبراس در بوینوس آیرس

فرهنگ شهادت نیز در راس تبلیغات این مأموران به چشم می‌خورد. در ما ژوئن ۲۰۱۴ مسجد امام علی در کروتیبا  برزیل مراسم بزرگی برای یکی از اعضای جوان حزب‌الله که در سوریه کشته شده بود برپا کرد. عموی برزیلی این فرد با شالی منقش به پرچم حزب‌الله در این مراسم سخنرانی و این جوان را به عنوان یک مدل و نماد به جوانان حاضر در مراسم معرفی می‌کرد.

از سال‌های دور تعداد زیادی از مهاجران سوری‌تبار و لبنانی در کشورهای آمریکای جنوبی ساکن شده‌اند اما تا آغاز کمپین‌­های تبلیغاتی ایران که به اواسط دهه ۸۰ میلادی باز می‌گردد این جوامع در یک همزیستی قابل تحسین با میزبانان دیرینه خود بودند که حالا دیگر با گذشت چند نسل روابط محکم‌تری با یکدیگر داشتند.

اما بعد از بالا گرفتن این تبلیغات و نفوذ هرچه بیشتر حزب‌الله و در اصل جمهوری اسلامی، شکاف‌­های اجتماعی میان این جوامع و میزبانان­شان رو به افزایش گذاشت. در بسیاری مناطق نیز با عضوگیری مبلغین از میان مردمان بومی ‌و اسلام آوردن این افراد، این تقابل در حال اوج‌گیری بیشتری است به ویژه که وجود فقر گسترده و نابرابری‌های اجتماعی به این موضوع دامن می‌زند.

در لابلای صفحات فیس‌بوکی این بخش از ساکنان برزیل که جستجو کنید کم نیستند تعداد پرچم‌های ملی که با پرچم حزب‌الله تلفیق شده‌اند و یا عکس‌هایی از جوانان برزیلی که با نمونه‌ای از همین پرچم تلفیقی در جنوب لبنان در لباس نظامی‌ حزب‌الله ژست گرفته‌اند.

اما جامعه جهانی و دولت‌های محلی و به ویژه دولت آمریکا در مقابل این برنامه گسترش اندیشه جهادی چه می‌کند؟ هر چند وظیفه اصلی بر گردن دولت‌های محلی است تا این خطر را تشخیص دهند و با این قدرت خارجی که از هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر جوامع‌شان را به سوی بنیادگرایی اسلامی سوق می‌دهد مبارزه کنند اما آگاه ساختن درباره این عملیات مخرب و مسموم به عهده تمامی‌ دولت‌ها چه منطقه‌ای و چه فرامنطقه‌ای است. از همه مهمتر برای مردم ایران می‌بایست قابل تأمل باشد که بدانند سرمایه‌های ملی‌شان به جای صرف فقرزدایی و رفع تبعیض‌­های اجتماعی در مناطق محروم در کجا و به چه منظور مصرف می‌شود. این تبلیغات مسموم شاید روزی به جایی برسد که نومسلمانان و لبنانی‌ها و سوری‌تباران آمریکای جنوبی را متقاعد کند که حمله به شیطان بزرگ خواست خدا و وظیفه مذهبی ایشان است و بر اساس همین تقدیر الاهی بوده که در این منطقه‌ی جغرافیایی و هزاران کیلومتر دورتر از سرزمین اصلی خویش ساکن شده‌­اند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=47087